۲۴ خرداد ۱۳۹۲، ۱۰:۳۱

به روایت علامه طهرانی/

گفتاری در تفسير آيات اول سوره علق‏

گفتاری در تفسير آيات اول سوره علق‏

خبرگزاری مهر- گروه دین و اندیشه: خداوند، بعد از صفت اكرميت از همه موجودات، صفت تعليم خود را به عنوان بهترين نمونه عظمت و بزرگى خود ياد فرموده و دين إسلام كه طبق فطرت است، و مطابق حكم عقل مستقل است، علم را از همه چيز برتر شمرده است.

مرحوم علامه آیت الله حاج سیّد محمّد حسین حسینی طهرانی در مجلد دوازدهم کتاب شریف امام شناسی در تفسیر اولین آیات اول سوره علق چنین می نویسد:

قال الله الحكيم فى كتابه الكريم:

إِقْرَأْ بِاسْمِ رَبِّكَ الَّذِى خَلَقَ* خَلَقَ الْإِنسَنَ مِنْ عَلَقٍ* إِقْرَأْ وَ رَبُّكَ الاكْرَمُ* الَّذِي عَلَّمَ بِالْقَلَمِ* عَلَّمَ الْإِنْسَنَ مَا لَمْ يَعْلَمْ. (آيات يك تا پنج، از سوره العلق: نود ششمين سوره از قرآن كريم‏)

«بخوان به اسم پروردگارت، آن كسى كه خلق كرده است. انسان را از خون منجمد و بسته شده خلق نموده است. بخوان و پروردگار تو بخشنده‏ تر و عطايش از همه افزون‏ تر است. آن كسى كه با قلم تعليم نمود. و به انسان تعليم نمود آنچه را كه نمى‏دانست.»

در «تفسير صافى» از تفسير قمّى نقل كرده است كه اين سوره، اوّلين سوره‏ اى است كه بر پيغمبر نازل شده است. جبرئيل بر محمّد صلّى الله عليه و آله و سلّم فرود آمد و گفت: يَا مُحَمَّدُ إقْرَأْ؛ «اى محمّد بخوان». رسول خدا گفت: چه بخوانم؟

گفت: «إِقْرَأْ بِاسْمِ رَبِّكَ الَّذِى خَلَق» يَعْنِى خَلَق نُورَكَ الْقَدِيمَ قَبْلَ الاشْيَاء،(تفسير صافى، ص 569) «بخوان به نام پروردگارت، آن كه خلق كرده است. يعنى نور قديم تو را قبل از خلقت اشياء آفريده است.»

و استاد ما علّامه طباطبائى در تفسير خود چنين گفته ‏اند: مفعول در «بخوان» محذوف است. و باء در باسْمِ متعلّق است به مُقَدَّر مثل مُفْتَتِحًا يا مُبْتَدِءًا و يا براى مُلابست است. يعنى: بخوان قرآن را بنا بر تلقّى وحي اى كه فرشته وحى به تو مي كند، و در ابتداى خواندنت و يا در گشودن خواندن و يا همراه با خواندن، اسم پروردگارت كه تو را آفريده است بوده باشد.

و منظور از «رَبُّكَ الَّذِى خَلَق»، حصر و انحصار مقام ربوبيّت است در ذات أقدس خداوند عزّ اسمه، و اين مقتضى توحيد در ربوبيّت است. زيرا مشركين مي گفتند خداوند سبحانه غير از كار خلقت و آفرينش از وى چيزى ساخته نيست، و ربوبيّت كه عبارت است از سلطنت و تدبير امور، متعلّق به فرشتگان مقرّب خداوند و متعلّق به مقرّبين از جنّ و انس مى ‏باشد.

فلهذا خداوند براى رد كردن اين عقيده باطل عبارت «رَبُّكَ الَّذِى خَلَقَ» را آورد، تا نصّى باشد بر آنكه هم مقام خلقت و آفرينش، و هم مقام ربوبيّت و تدبير امور و سلطنت در امر و نهى و فرمان در امور اختصاص به خداوند دارد.

و باء در «عَلَّمَ بِالْقَلَم» براى سببيّت است. يعنى تعليم قرائت و يا كتابت را بواسطه قلم نموده است. و اين كلام براى تقويت نفس رسول خدا صلّى الله عليه و آله و سلّم است و براى زدودن اضطراب و پاك نمودن تشويشى است كه براى حضرت پيدا می شود كه چگونه او را امر به خواندن و قرائت می كنند در حاليكه او امّى است. درس نخوانده و مكتب نرفته و ننوشته است. مثل اينكه گفته شود: بخوان كتاب پروردگارت را، آن خدائى كه به تو وحى مي فرستد، و نترس و نگران مباش زيرا پروردگار تو بخشنده‏ ترين و عطا كننده ‏ترين بخشندگان است، و اوست كه انسان را بواسطه قلم كه با آن مي نويسد، تعليم كرده است. اين چنين خداوندى قادر است كه به تو خواندن كتاب خود را كه وَحْى است با آنكه درس نخوانده ‏اى و امّى هستى تعليم كند و يا بدهد، و خداوند به تو امر كرده است كه بخوان و اگر هر آينه تو را بر خواندن آن قدرت نمى ‏بخشيد چنين امرى هم به تو نمى‏ نمود.

و به دنبال اين، خداوند سبحانه نعمت را تعميم داده و تعليم به انسان را درباره‏ چيزهائى كه نمى ‏داند ذكر نموده و گفت: «عَلَّمَ الْإِنسَنَ مَا لَمْ يَعْلَمْ». و اين براى زيادى تقويت قلب رسول خدا و آرامش خاطر اوست. و قرائت كتاب عبارت است از: جمع كردن حروف و كلمات آن بطور انضمام در ذهن، و اگرچه بدان تلّفظ نشود. بلكه فقط در ذهن اين ضمّ و ضميمه حاصل گردد. و مراد، امر به تلقّى وحي اى است كه ملائكه وحى قرآن را مى‏نمايند. (الميزان فى تفسير القرآن، ج 20، ص 460 و ص 461)

و عليهذا تمام علوم حضرت رسول الله صلّى الله عليه و آله و سلّم بواسطه فرشتگان وحى بر او بوده و قرائت آن عبارت است از: خواندن، و تثبيت در ذهن و قلب، و عمل و رفتار بر مقتضاى آن.

دين إسلام شرط رهبرى را، أعلميّت أفراد امَّت مى‏ داند

علامه طهرانی در مقالی دیگر (امام شناسی، جلد 11) در تفسیر و تبیین این کریمه شریفه می نویسد:

دين إسلام كه طبق فطرت است، و مطابق حكم عقل مستقل است، علم را از همه چيز برتر شمرده است؛ و در اينصورت شرط رهبر را افزونى علم او از جميع امَّت دانسته است. علم چون نور است در برابر ظلمت؛ و آيا مى‏ توان بين آن دو قياس گرفت؟ رهبرى كه با دو چشم معناى بينا، مردم را حركت دهد، بهتر حركت مى ‏دهد، يا آنكه نابيناست و نياز به عصاكش دارد؛ ما چقدر آيات زيبا و لطيفى به مضامين گوناگون راجع به علم داريم!

در اوّلين آيه‏ اى كه بر پيغمبر أكرم صلّى الله عليه و آله و سلّم نازل شده است كه‏ بنا بر گفتار اكثر مفسّرين آيات سوره عَلَق است، سخن از اكرميت خداوند به ميان آمده؛ و او را بدين صفتِ تعليمِ علم با قلم، و تعليم به انسان آنچه را كه نمى ‏داند ستوده است:

إِقْرَأْ بِاسْمِ رَبِّك الَّذِى خَلَقَ* خَلَقَ الْإِنسَانَ مِنْ عَلَقٍ* إِقْرَء وَ رَبُّك الْأكْرَمْ* الَّذِى عَلَّمَ بِالْقَلَمْ* عَلَّمَ الْإِنسَانَ مَا لَمْ يعْلَمْ.

 «بخوان به اسم پروردگارت، آن كه آفريده است انسان را از عَلَق (خون بسته شده و يا سِلُّولى شبيه به كرم كه نطفه باشد) آفريده است؛ بخوان! و پروردگار تو بزرگترين و بزرگوارترين و گرامى ‏ترين كريمان است. آن پروردگارى كه با قلم تعليم نمود؛ و به انسان تعليم نمود آنچه را كه ندانسته بود.»

در اينجا مى‏ بينيم بعد از صفت اكرميت او از همه موجودات، صفت تعليم خود را به عنوان بهترين نمونه عظمت و بزرگى خود ياد فرموده است.

اللَهُ الَّذِى خَلَقَ سَبْعَ سَمَوَاتٍ وَ مِنَ الْأرْضِ مِثْلَهُنَّ يتَنَزَّلُ الْأمْرُ بَينَهُنَّ لِتَعْلَمُوا أَنَّ اللهَ عَلَى كلِّ شَى‏ءٍ قَدِيرٌ وَ أَنَّ اللَهَ قَدْ أَحَاطَ بِكلِّ شَى‏ءٍ عِلْمًا. (آيه 12، از سوره 65: طلاق‏)

«خداست آن كه هفت آسمان را آفريد؛ و از زمين نيز همانند آن آسمان ها بيافريد؛ امر خود را پيوسته در ميان آسمان ها و زمين ‏ها نازل مى‏ كند، تا شما بدانيد كه خداوند بر هر چيز تواناست، و ديگر آنكه خداوند به هر چيزى إحاطه علمى دارد.»

در اينجا علّت پيدايش آسمان ها و زمين‏ ها و نزول أمر را از عالم ملكوت بين آنها فقط علم انسان را به قدرت كامله و احاطه شامله علمى او شمرده است.

فَتَعَالَى اللَهُ الْمَلِك الْحَقُّ وَ لَا تَعْجَلْ بِالْقُرْءَانِ مِنْ قَبْلِ يقْضَى إِلَيك وَحْيهُ وَ قُلْ رَبِّ زِدْنِى عِلْمًا. (آيه 114، از سوره 20: طه‏)

«پس بلند مرتبه است خداوند كه به حق سلطان و مَلِك عالم وجود است؛ و إى پيغمبر قبل از آنكه قرآن به تو وحى شود (در تلاوت آن) تعجيل مكن! و بگو: اى پروردگار من، علم مرا زياده گردان‏.»

در اين آيه مباركه به پيغمبرش امر مى‏ كند كه در دعاى خود از خدايت بخواه تا علم تو را زياد كند. پس چقدر مقام و منزلت علم با ارج است كه به يگانه ثمره عالم إمكان، رسول مكرّمش، أمر به تقاضاى افزونى علم مى ‏نمايد.

تعيين أعلم افراد أُمَّت براى زمامدارى، وظيفه حتميه رسول الله است‏

و پس از آنكه معلوم شد علم عالى ‏ترين سرمايه وجودى است؛ و سه مرحله مختلف فطرت و عقل و شرع بر أهميت آن گواهى مى ‏دهند؛ آيا معقول است كه پيامبر از دنيا برود؛ و أعلم از امَّت خود را به عنوان زمامدارى امور امَّت تعيين نكند؟ و اين أمر را به انتخاب واگذارد كه غير أعلم با وجود أعلم سركار بيايد و بكند آنچه بكند؟ اين خلاف منطق و فلسفه إسلام است؛ اين خلاف پايه ريزى و شالوده اصيل اين مكتب است.

إسلام كه أصل بناى آن دعوت به توحيد و عرفان حضرت حقّ است؛ و تمام نردبان ‏هاى وصول به اين مقام ارجمند را عِلم قرار داده است؛ و معرفت به كتاب و سنّت را تنها راه عمل براى رسيدن بدين هدف مى داند؛ و پيامبرش را به تعليم و تزكيه، و ياد دادن كتاب و حكمت؛ توصيف مى‏ نمايد؛ و صدها آيه در قرآن كريم در دعوت به علم و تحسين و تحميد از اين ثمره عالم هستى بيان مى‏ دارد؛ آيا ممكن است يكباره، پا روى تمام اين اصول مسلّمه بگذارد؟ و اين بنياد را از پى واژگون كند؟ و اختيار امَّت را پس از پيامبرِ عالم و عارف به ذات أقدس حقّ و عوالم عِلْوى تا عالم سِفلى، به شخص غير أعلَم و جاهل نسبى واگذارد؟ و يا به امَّت اختيار دهد كه: خود براى خود خليفه‏ اى تعيين كنند، در حاليكه مى ‏دانيم اين امَّت هم از همين أفرادِ بسيط و جاهل و گرفتار به هوى و آمال و غيرها تشكيل شده است؟!

هر كس فى الجمله به روح إسلام و فلسفه كليه آن آشنا باشد؛ مى ‏داند كه اين خطّ مشى، صد در صد با أصل دعوت رسول الله تباين كلّى دارد.

أمير المؤمنين على بن أبى طالب عليه السّلام به اتّفاق و اجماع همه شيعه و عامّه، و حتّى خوارج و نواصب، و حتّى ملل خارج از إسلام همچون يهود و نصارى و مجوس، أعلم و أعرف امَّت رسول خدا پس از پيامبر به مقام توحيد و أسمآء و صفات، و به قرآن كريم و سنّت و منهاج رسول خدا، و به أحكام و قوانين إسلام، و به حكم و حكومت، و به قضاء و فصل خصومت؛ و به اتّصال به عالم ملكوت و علوم غيبيه إلهيه، بوده ‏اند.

آيا اين مقام را از على گرفتن، يك نوع بلكه نوع آشكارا از سرقت نيست؟ آن هم سرقت در معنى.

کد خبر 2075747

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • captcha