۵ تیر ۱۳۹۲، ۱۱:۱۶

«زرد خاکستری» فرشته مولوی منتشر شد

«زرد خاکستری» فرشته مولوی منتشر شد

مجموعه داستان تازه‌ فرشته مولوی با عنوان «زرد خاکستری» از سوی نشر روزنه روانه بازار کتاب شد.

به گزارش خبرنگار مهر، تازه‌ترین مجموعه داستان‌ فرشته مولوی نویسنده ایرانی مقیم کانادا با عنوان «زرد خاکستری» شامل 12 داستان کوتاه از سوی نشر روزنه منتشر شد.

از داستان‌های این مجموعه با عناوینی چون یکشنبه‌ها، کو شمر؟، روز خانه پیران، میعاد در خانه، یادی و حکایتی، اگر بخواهم می‌توانم دروغ بگویم؟، کولی، گفتگو، آن ترانه، آهوی کوهی، زرد خاکستری و اردیبهشت زیبا، قبلاً منتشر شده است؛ سه داستان نخست از آن نیز بیست سال پیش از این در کتابی با عنوان «پری آفتابی و داستان‌های دیگر» منتشر شده‌اند که نویسنده در این مجموعه آنها را با اندکی بازنویسی و  بازنگری از حیث غلطهای چاپی دوباره منتشر کرده است. برخی دیگر از این داستان‌ها نیز پیش از این در برخی روزنامه‌ها و گاه‌نامه‌های ادبی منتشر شده‌اند.

داستان‌های مجموعه «زرد خاکستری» گستره زمانی تالیفی 15 ساله از سال 1358 تا 1373 را دربرمی‌گیرد و از این حیث می‌تواند نمایانگر یک دوره مشخص از نگاه نویسندگان ایرانی به داستان‌نویسی و حضور مضامین و مفاهمی فردی و اجتماعی در خلق داستان است.

مولوی که تا سال 1377 ساکن تهران بود، در کنار فعالیت‌های پژوهشی در کتابخانه ملی ایران، به نوشتن و ترجمه و ویرایش نیز می‌پرداخت. از آثار مولوی که در زمان حضور وی در ایران منتشر شد، می‌توان به رمان «خانه ابر و باد»،  مجموعه داستان «پری آفتابی» و تک آثاری چون دشت مشوش، باد می‌وزد و کتابشناسی داستان کوتاه اشاره کرد.

از آثار مولوی که به تازگی در تهران منتشر شده‌اند نیز می‌توان به مجموعه داستان «سگ‌ها و آدم‌ها» و رمان «حالا کی‌ بنفشه می‌کاری؟» و رمان «دو پرده فصل» اشاره کرد که توانست در سال 1391 برگزیده جایزه مهرگان ادب نیز بشود.

در بخشی از داستان کوتاه «یکشنبه‌ها» از این مجموعه می‌خوانیم:

یکشنبه‌ها می‌آمد. نمی‌دانم کی. اما بی‌گمان صبح خیلی زود. کله سحر که همه خواب بودیم. می‌آمد. آن روزها به روزها بی‌اعتنا بودم. می‌شناختمشان؟ نه، تنها نامشان را می‌دانستم. رنگ و رو و بویشان، همه یکی بود. همه پرنده‌هایی بودند که به نوبت و پی هم می‌آمدند و کف دستهای گشاده و پر دانه‌ام می‌نشتند. دانه‌های دم‌های زندگیم را بر می‌چیدیدند. با بی‌پروایی و سبک بالی بهارانه از دست‌هایم برمی‌خاستند و به دور دست‌ آسمان پر می‌کشیدند. به خط باریک افق که می‌رسیدند، پرت می‌شدند پایین، و یا نمی‌دانم کجا؛ این بود که شب می‌شد نام روزها را می‌دانستم، اما هرگز نمی‌دانستم و یا نمی‌خواستم بدانم که کدام یک از هفت پرنده به سراغم آمده است. هرگز که نه؛ چون یکشنبه‌ها را می‌شناختم. خوب هم می‌شناختم. رنگ پرهایش رنگ کف صابون و آب لاجوری بود که ننه صاحاب تند تند در پاشویه حوض می‌ریخت. یکشنبه بود که او را شناختم و با او بود که شکشنبه را شناختم...

مجموعه داستان زرد خاکستری از سوی نشر روزنه و در 128 صفحه با قیمت 5950 تومان منتشر شده است.

کد خبر 2083866

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • captcha