۱۲ تیر ۱۳۹۲، ۹:۳۹

فطرت انسان و معرفت خدا/ حدیثی از امام علی(ع) درباره میثاق فطرت

فطرت انسان و معرفت خدا/ حدیثی از امام علی(ع) درباره میثاق فطرت

انسان به گونه اي آفريده شده كه در اعماق قلب خويش رابطه اي وجودي با خدا دارد. اگر قلب و دل خود را صيقل دهد و به اعماق جان خويش راه يابد،اين رابطه را پيدا مي كند.

به گزارش خبرگزاری مهر، معناي "فطر" در اصل به معناي آغاز و شروع است و به همين دليل به معناي خلق نيز به كار مي رود، چون خلق چيزي به معناي ايجاد آن و آغاز و شروع وجود و تحقق شیء است. بر اين اساس مي توان گفت فطرت به معناي حالت خاصي از شروع و آغاز و به بيان ديگر، نوعي از آفرينش است. اموري را مي توان فطري دانست كه آفرينش موجود اقتضاي آنها را دارد و داراي سه ويژگي اند.

اول اینکه در همه افراد آن نوع يافت مي شوند، هر چند كيفيت آنها از نظر شدت و ضعف متفاوت است. دوم، همواره ثابت اند نه اينكه در برهه اي از تاريخ اقتضاي خاصي داشته باشند و در برهه ديگر اقتضاي ديگر، چنان كه قرآن در آیه 30 سوره روم مي فرمايد: اين فطرتي است كه خداوند انسانها را بر آن آفريده، دگرگوني در آفرينش الهي نيست. سوم، امور فطري از آن حيث كه فطري و مقتضاي آفرينش اند، نياز به تعليم و تعلم ندارد، هر چند تقويت و يادآوري يا جهت دادن به آنها ممكن است نياز به آموزش و استدلال داشته باشد.

امور فطري انسان را مي توان به دو دسته تقسيم كرد؛ یکی شناخت هاي فطري كه هر انساني بدون نياز به آموزش از آنها برخوردار است و دوم ميل ها و گرايش هاي فطري كه مقتضاي آفرينش هر فردي است. با این توصیف، نوعي شناخت خدا براي هر فردي ثابت است كه نيازي به آموزش و فراگيري ندارد، مي توان آن را "خداشناسي فطري" ناميد، چنانكه گرايش به خدا را مي توان "خداپرستي فطري" ناميد. البته انسانهای عادی از تلاش عقلاني براي شناخت خداي متعال يا تذكر پيامبران بي نياز نيستند.

از آيات و روايات بر مي آيد كه خداشناسي فطري است و هر كسي در فطرت خويش به خداوند شناخت و معرفت دارد، هر چند آن را فراموش كرده باشد. انبياي الهي آمده اند تا انسانها را به تامل در آفاق و انفس دعوت كنند و به اين شناخت فطري باز گردانند. به تعبيري ديگر انبياي الهي نيامده اند تا بگويند خدا وجود دارد، بلكه مي خواهند به انسانها بگويند شما از وجود خدا آگاهيد، چنان كه قرآن در آیه 21 سوره غاشیه مي فرمايد؛ پس تذكر ده كه تو تنها تذكر دهنده اي.

امام علي(ع) در خطبه یک نهج البلاغه مي فرمايد پس رسولانش را در ميانشان گمارد و پيغمبرانش را پياپي فرستاد تا از آنان بخواهند حق ميثاق فطرت را بگذارند و نعمتي را كه فراموششان شده به يادشان آرند. حمد و سپاس ويژه خدايي است كه حمد خود را به بندگان الهام كرده و سرشت آنان را بر معرفت خود آفريده است.

همه انسانها، حتي فرزندان مشركان، هنگام تولد معرفت خدا را همراه دارند و با فطرت الهي متولد مي شوند. يعني اصل معرفت خدا در روح و جان آدمي باقي است و به درجات مختلف در جهان كنوني به ياد انسان مي آيد و تمام راههاي عقلي خداشاسي در واقع تنبه و يادآوري خداشناسي فطري است. و از آنجا كه انسانها ممكن است متعلق مناسب فطرت خود را نشناسند و يا در مصداق خطا كنند، پيامبران الهي مي كوشند تا متعلق فطرت را به انسانها باز شناسانند.

انسان به گونه اي آفريده شده كه در اعماق قلب خويش رابطه اي وجودي با خدا دارد. اگر قلب و دل خود را صيقل دهد و به اعماق جان خويش راه يابد،اين رابطه را پيدا مي كند و به تعبيري خدا را به شهود مي آورد در فلسفه ثابت شده است معلولي كه داراي مرتبه اي از تجرد است، نسبت به علت هستي بخش خود،حضور و درجه اي ازعلم دارد و از آنجا كه خدا علت العلل و خالق همه مخلوقات از جمله نفس انساني است، نفس انساني كه داراي مرتبه اي از تجرد مي باشد به خداوند علمي حضوري دارد. البته بسا كه اين علم حضوري، ناآگاهانه يا نيمه آگاهانه باشد و بر اثر ضعف، تفسيرهاي مختلف و نادرست پذيرد. بنابراين نفس انساني يه علت حقيقي خود كه خداوند است علم حضوري دارد و مي توان اين امر را نوعي معرفت فطري به خدا دانست.

کد خبر 2088724

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • captcha

    نظرات

    • ۱۰:۰۳ - ۱۴۰۳/۰۳/۰۷
      2 0
      ذات افراد با ساختار ژنتیکی متفاوت و خاص، جبری وغیرقابل تغییر است و انجام یا ترک برخی افعال تحت فشار محدودیتها و تهدید، بمعنی اصلاح ذات نیست و در شرایط مناسب ماهیت خود را بروز میدهند. تغییرات ژنتیکی در سلول تخم منجر به تغییر ذات میشود اما ذات فرد رشد یافته در هیچ شرایطی قابل تغییر نیست و موضوع فطرت..