اظهارات اخيرمسئولان باشگاه صنعت نفت و انتقادها وتهديدهايي كه ازاين ناحيه فدراسيون فوتبال وگردانندگان آنرا به شدت درمظان اتهام قرارداده، موضوعي است كه نمي توان آن را تنها اززاويه يك دعواي حقوقي ورويه قضايي صرف نگاه كرد و نسبت به ابعاد طرح چنين اتهاماتي بي توجه بود.
زيرسئوال بردن مجموعه فدراسيون فوتبال به بهانه اشتباهاتي كه از ناحيه عوامل اجرايي ليگ و هيات فوتبال تهران صورت گرفته و خود فدراسيون نيز براشكالات و سهل انگاريهاي سيستم اجرايي اذعان دارد، نمي تواند اهدافي كه مسئولان نفت در پس اين ماجرا دنبال مي كنند را پنهان كند.
تهديد فدراسيون فوتبال توسط مسوولان باشگاه صنعت نفت به اينكه درصورت عدم احقاق حق موضوع را ازطريق مراجع بين المللي پيگيري خواهد كرد، جرياني است كه نشان مي دهد صنعت نفت ومسئولان آن ازتبديل شدن اين ماجرا به يك جنجال بين المللي ابايي ندارند وحاضرند آبروي كشوررا فداي منافع ومصالح خود كنند.
دراين ميان عدم پذيرش احكامي كه ازسوي دومرجع رسمي وقانوني كشورصادر شده، نشان ازعدم پايبندي مسئولان صنعت نفت نسبت به رويه هاي قانوني وقضايي دارد. جرياني كه ادامه آن مي تواند احترام به قانون وقانونمندي را درجامعه فوتبال خدشه داركند وبدعتي نامبارك را درفوتبال ما پايه گذارشود.
ناگفته پيداست احترام به قانون گام نخست در اجراي عدالت است وهمگان بايد بپذيرند كه مقابل قانون بايد تابع وتسليم محض باشند، حتي اگرحكمي به تمامي درآن احقاق حق ديده نشده باشد، تنها به صرف اينكه قانون وقانونگذارملاك تشخيص است بايد به آن تن داد وآنرا پذيرفت.
مسئولان باشگاه صنعت نفت تاكنون دوبار ازپذيرش راي كميته انضباطي وشوراي عالي انضباطي سرپيچي كرده اند و ازاجراي احكام مراجع قانوني فوتبال سرباززده اند. چنين برتافتني از احكام قانوني تاكنون درورزش كشوربي سابقه بوده وبيش ازهمه بر اين نگراني دامن مي زند كه مبادا رسم نامبارك قانون شكني درفوتبال ما نزج بگيرد وريشه كند وبا ازبين رفتن حريم قانون و قانون پذيري ديگرسنگ روي سنگ بند نشود. متاسفانه درسالهاي اخيرعدم وجود روحيه نقد پذيري ونداشتن ظرفيت قانون پذيري مشكلات بسياري را براي مديريت ورزش بويژه مديريت باشگاههاي ورزشي ايجاد كرده است.
مسئولان صنعت نفت براي احقاق حق خود ازقانوني دم مي زنند كه خود را ملزم به رعايت آن نمي بينند وبا فرافكني و اتهام به مسئولان فدراسيون تنها خود را ازمسيراصلي دورمي كنند. چنين تناقض گفتاري ازسوي مسئولي كه خود روزگاري پيراهن مقدس قضاوت را برتن داشته زيبنده نيست ونبايد امري طبيعي وعادي تلقي شود.
بركسي پوشيده نيست كه صنعت نفت بواسطه استعداد وسرمايه غني انساني خطه فوتبال خيز آبادان، سالهاست اين شايستگي را دارد كه بعنوان يكي ازتيمهاي ليگ برتري در فوتبال ايران بدرخشد ومطرح باشد و پيش ازآنكه دردادگاهها ومراجع قضايي بدنبال حقش باشد، مي توانسته درميدان فوتبال حقش را بگيرد. آيا مديران تيم صنعت نفت براي يكبارهم كه شده به اين موضوع فكركرده اند كه چرا درچند سال اخيراين تيم هرباربه دليلي ازصعود به ليگ برتربازمانده است؟ چرا پورحيدري، قاسمپور و ديگراني كه با علاقمندي دركنارصنعت نفت بودند، نتوانستند اين تيم را به ليگ برتربرسانند؟ آيا تمام دلايل شكست فوتبال آبادان به مسائل پيراموني اين تيم مربوط مي شود و آيا نبايد سهمي ازاين ناكامي ها را درمديريت باشگاه صنعت نفت جستجوكرد؟
نمي خواهيم از وجود حاشيه هايي حرف بزنيم كه سالهاي سال است فوتبال آبادان را مثل خوره ازدرون به نابودي كشانده است. ولي چرا نفت درچند سال اخيرهمواره خودش را درگير چنين ماجراجويي هاي بي سرانجام مي كند وبه جاي آنكه انرژي و سرمايه وهنرخود را صرف ساختن تيمي قدرتمند وبرازنده فوتبال آبادان نمايد، مدام ناكامي هايش را به اين وآن نسبت مي دهد؟
مديرعامل باشگاه صنعت نفت زيربار راي كميته انضباطي مبني برتكرار مسابقه با راه آهن نمي رود و آنرا قانوني نمي داند، ولي آيا اين غير ازاين است كه اين حكم ازسوي يك مرجع رسمي وقانوني صادرشده كه همگان ملزم به رعايت تصميمات آن هستند؟ آيا سربرتافتن ازقانون، خود عين قانون شكني نيست؟ واساسا عدم شركت دراين مسابقه چه كمكي به فوتبال آبادان مي كند كه آقايان مدام بر آن اصراردارند؟ آيا بهترنيست باشگاه صنعت نفت حقش را درزمين مسابقه بگيرد وشايستگي كه همگان برآن اذعان دارند را درميدان ثابت كند؟
بارها تيم ملي ( كه به لحاظ اعتبار وجايگاه قابل مقايسه با صنعت نفت نيست ) درحساسترين ديدارهاي قاره اي ازناداوريها متحمل ضرر وزيانهايي بمراتب بزرگتري شده كه پيامدهايي چون شكسته شدن غرورملي را به همراه داشته، ولي چنين تضييع حقوقي هرگزباعث نشده تا مسئولان فوتبال ما تمام برنامه هاي خود را رها كنند وبدنبال جنجال وحاشيه پردازي درمراجع بين المللي باشند. فوتبال ملي ما به گفته دوست ودشمن سرآمد آسياست وبايد همواره بتواند حقش را با قدرت در زمين مسابقه بگيرد، ولي اگر عليرغم پيگيري وتلاش فدراسيون، عوامل بازدارنده اي مانع ازدستيابي به چنين هدفي شد، نبايد تصوركرد دنيا به آخررسيده وديگر اميدي به آينده نيست.
صنعت نفت چه درليگ برتر وچه درليگ دسته اول مي خواهد درفوتبال ايران زندگي كند وبعنوان نماينده فوتبال آبادان مدافع اعتباروحيثيت فوتبال اين خطه فوتبال خيزباشد. مديران صنعت نفت بايد بدانند درمقابل هرتصميم خود بايد مقابل مردم فوتبال دوست وعاشق آباداني پاسخگوباشند. پافشاري برتصميمات شخصي وبي اعتنايي به خواسته عمومي شيوه اي است كه مطمئنا مردم آبادان آن را نمي پذيرند. فوتبال آبادان به اندازه اي براي خود شخصيت وجايگاه قائل است كه هرگزحاضرنخواهد شد، به هر قيمت ودستاويزي تيم اول شهرش را درليگ برتر ببينند. امروزمسئولان تيم صنعت نفت دربرابرهرسرنوشتي كه براي تيم محبوب آباداني رقم بخورد، بايد خود را پاسخگوي افكارعمومي بدانند.
مديران باشگاه نفت تاكنون به اندازه لازم درگرفتن حقي كه ادعاي آن را دارند تلاش بايسته وقابل تقديري داشته اند، ولي براي احترام به قانون وپرهيز ازقانون شكني ووقوع اتفاقات ناميمون احتمالي اجازه بدهند ازاين به بعد افكارعمومي درباره حقوق حقه صنعت نفت قضاوت كند.
نظر شما