به گزارش خبرگزاری مهر، با تامل در تعريف هاي متعدد از علم حضوري و علم حصولي و جستجو در آثار حكما و فلیسوفان مسلمان، مي توان ويژگي ها يا تمايزهايي ميان آنها يافت. به عنوان مثال بنا بر آثار ابن سینا، علم حضوري خود در صورت عيني مجرد نزد عاقل است، اما علم حصولي حضور مثال و صورت ذهني آن و به تعبير دقيقتر، علم حضوري ادراك صورت عيني مجرد است و علم حصولي ادراك صورت ذهني و مثال آن. در اینجا به برخی از ویژگی ها در تعاریف مختلف می پردازیم.
- خطاناپذيري
علم شهودي يا حضوري خطاناپذير است، در صورتي كه علم حصولي چنين نيست و احتمال خطا در آن راه دارد. درمورد اين ويژگي مي توان ادعا نمود، از عصر حكمايي كه آموزه علم حضوري را ابداع نموده و تلويحا يا تصريحا به تمايزآن با علم حصولي توجه كرده اند تا كنون در اين باره اتفاق نظر وجود دارد كه علم حضوري منهاي تفسيرها و تعبيرهاي آن،كه خود نوعي علم حصولي است خطا ناپذيراست. كمتر مسئله فلسفي را مي توان يافت كه چنين مقبوليت همگاني داشته باشد،به گونه اي كه حتي يك نفر از حكما در آن اظهار ترديد يا مخالفت نكرده باشد. از منظر معرفت شناسي،مهم ترين و يژگي علم حضوري يا شهودي"خطاناپذيري"آن است.
-متصف نشدن به صدق يا كذب
اين تمايز يا ويژگي در آثار حكماي مسلمان تا گذشته اي بسيار دور قابل پيگيري است و مي توان آن را تا عصر شيخ اشراق دنبال كرد. شيخ اشراق بدين ويژگي تصريح كرده و بدين ترتیب ميان علم حضوري و حصولي تمايز نهاده است. علاوه بر شيخ اشراق، صدرالمتالهين نيز بدين ويژگي تصريح كرده است. در هر صورت يكي از مهمترين تمايزها يا ويژگي هاي علم حضوري اين است كه قابل اتصاف به صدق و كذب يا مطابقت و عدم مطابقت با واقع نيست،در صورتي كه علم حصولي بدان متصف مي گردد.
-فقدان واسطه
ويژگي ديگر علم حضوري اين است كه در اين گونه معرفت، ميان عالم و معلوم واسطه اي همچون مفاهيم و صور ذهني متحقق نيست، بلكه ذات معلوم در عالم حضور دارد. اين ويژگي را به روشني در برخي از تعريف هاي علم حضوري مي توان يافت. دستكم در اين تعريف كه علم حضوري ادراك بدون واسطه صور و مفاهيم ذهني است اين ويژگي مشهود است. با تحقق اين ويژگي يا تمايز علم حضوري،كه امري وجود شناختي است،را از خطاناپذيري علم حضوري، كه ويژگي يا تمايزي معرفت شناختي است آشكارمي گردد. خطا در مورد ادراكي متصور است كه ميان عالم و معلوم واسطه باشد. آنجا كه واسطه اي نيست، بلكه نفس معلوم يا مدرك نزد عالم يا مدرك حاضر است،خطا ناممكن است.از باب نمونه،در آنجا كه شيئي را با آينه مشاهده مي كنيم.خطا متصور و امكان پذير است، زيرا ممكن است آينه محدب يا مقعر باشد و در ارائه يك شيئي آنچنان كه هست خطا كند. اما آنجا كه ذات شيء را بدون و اسطه اي همچون مفاهيم و صور ذهني مي يابيم چگونه ممكن است خطا تحقق يابد؟ راز خطاناپذير بودن علم حضوري بدون و اسطه بودن آن است.
-امكان دستيابي به حقيقت وجود
دستيابي به حقيقت وجود و واقعيت هستي، صرفا از راه علم حضوري ممكن است. اين امر را مي توان از ويژگي هاي علم حضوري به شمار آورد، زيرا از راه علم حصولي نمي توان به شناخت واقعيات وجودي نايل شد. تنها راهي كه مي توان به واسطه آن به شناخت حقيقت هستي و واقعيت موجودات دست يافت شناخت از راه شهود يا علم حضوري است.
- شخصي و غير قابل انتقال بودن
علم حضوري پديده اي شخصي است و نمي توان آن را عينا به ديگران منتقل كرد چنان كه حواس ظاهري نيز اين گونه اند. البته اگر علم حضوري به علم حصولي تبديل گردد، در اين صورت،قابل انتقال به ديگران است اما در اين صورت، علم حصولي است و نه علم حضوري؛ يعني اين علم حصولي است كه انتقال يافته است. بايد خاطر نشان ساخت كه شخصي و غير قابل انتقال بودن علم حضوري موجب اين نيست كه چنين معرفتي اختصاصي باشد، بلكه ممكن است اين گونه معرفت همگاني بوده هر كس بتواند به تجربه اي ازآن نايل گردد و مرتبه اي از آن را دارا باشد. از اين رو شخصي بودن و غيرقابل انتقال بودن آن منافاتي با همگاني بودنش ندارد. منظور از "شخصي"اين است كه نفس وجود اين تجربه خاص قابل انتقال به ديگران نيست، اما مثل آن براي ديگران قابل حصول است؛چنانكه با تبديل آن به علم حصولي، قابل انتقال به ديگران است.
نظر شما