به گزارش خبرنگار مهر، سالروز بازگشت آزادگان به کشور بهانه ای شد برای دیدار و گفتگو با مادر آزاده شهید مهدی شجاعی ، وقتی به خانه شهید مهدی شجاعی رسیدیم اولین چیزی که توجهمان را جلب کرد پارچه ای کهنه و قدیمی بود که بالای درب خانه نصب شده بود و روی آن نوشته شده بود: خیریه مالک اشتر.
در را زدیم و زنی مسن در را باز کرد و خود را مادر شهید معرفی کرد و با استقبالی گرم و صمیمی ما را دعوت به خانه ای کرد که بوی برکت و فراوانی می داد.
به حیاط کوچکی دعوتمان کرد که در گوشه ای از آن سوله ای ایجاد شده بود که کمک های مردمی برای توزیع به اعضاء خیریه در آنجا قرار داده می شد وسایلی مانند رختخواب، تخت و یخچال و وسایل خرد ...
در گوشه اتاق هایش نیز بسته بندی هایی که برای کمک به اعضا در این ماه آماده کرده بودند دیده می شد و حتی مزون عروس نیز راهش را آنجا گم کرده بود، چمدان هایی از لباس های عروس و مجلسی نیز در آنجا به چشم می خورد.
نیرویی برای انجام این کارها و ساماندهی این خدمات و کمک های مردمی وجود نداشت و تنها خود و خانواده اش ساماندهی این خیریه را به عهده داشتند و تمامی مسئولیت سنگین خیریه را خود به تنهایی به دوش می کشد به قول خودش بعضی ها می آیند می گویند هیئت مدیره اینجا کیست؟ یا سراغ از رئیس هیئت مدیره می گیرند و من می گویم اینجا از این نام ها و سمت ها خبری نیست این خیریه بر پایه سادگی می چرخد و رئیس و هیئت مدیره خانواده خودمان هستند که البته خانواده در روزهایی که باید تقسیم بندی و توزیع انجام شود برای کمک می آیند.
داستان یک آرزو/ مهدی عاشق شهادت بود
سادگی و یک رنگی چشمان مادر شهید مهدی شجاعی انگار تاثیر خود را نیز بر در و دیوار خانه هم گذاشته بود، خانه ای که همه جایش پر بود از کمک های مردمی برای کمک به مستضعفان و افراد بی بضاعت یا کم بضاعت و در این بین ما را به گوشه ای در این فضای پر خیر و برکت دعوت به نشستن کرد با او گفتگویی انجام دادیم که از نظر می گذرانیم؛ خاور مولایی می گوید: فرزندم مهدی شجاعی در دهه محرم 43 در ظهر عاشورا در باغین متولد شد و در زمان جنگ در واحد مخابرات گردان 414 لشکر 41 ثارالله بود که در تاریخ 21 اسفند ماه 63 در حمله بدر اسیر و در 23 اسفند ماه 63 در سن 23 سالگی به درجه رفیع شهادت نائل شد و 11 روز بعد به خانواده خبر شهادت مهدی را دادند.
وی ادامه می دهد: از روی جنازه عکسی فرستادند تا تائید کنیم شهیدمان است و سپس در موسل به خاک سپرده شد از ما دور است و تا به حال به سر مزارش نرفته ایم تنها همان زمان بدون اینکه ما را معرفی کنند که از خانواده شهید هستیم برای زیارت به کربلا بردند.
مولایی تصریح می کند: قبل از شهادتش یک سری که به جنگ رفته بود مجروح شد و پایش آسیب دید نمی گذاشتیم به جبهه برود می گفتیم که پایت آسیب دیده و هنوز بهبود پیدا نکرده است بروی بدتر خواهد شد اما او بی توجه به این حرف ها بعد از نماز صبح ساک و کفشش را برداشت که برود و گفت" مادر کسانی می آیند به جبهه که پا ندارند آن وقت من با این جراحت کوچک می گویی نروم" و من هم قرآن برایش گرفتم و از زیر قرآن رد شد و تنها گفت" امام را دعا کنید" فقط همین و با گذشت این همه سال و دوری از فرزندم هنوز می گویم خوشا به حالت که شهید شدی، ما که کاری نتوانستیم بکنیم.
این مادر شهید در ادامه می گوید : خبر مفقود شدن مهدی را یکی از آشنایان به گوشم رساند و گفت که به پدرش نگویید، گرچه او می دانست، یکی از همان شب هایی که خبر را شنیدم خواهر مهدی با گریه زنگ زد و گفت" می دانم مهدی شهید شده است خوابش را دیدم که در رودخانه چهار نفر او را تشعیع جنازه می کردند."
در آخر گفتم مادر چرا خودتان را ناراحت میکنید خوشا به حالش اگر شهید شده باشد چرا که مهدی عاشق شهید شدن بود زمانی که سر قبور شهدا می رفتیم آرزوی آرمیدن در آنجا را داشت.
شکایتی از دوری فرزندم ندارم/اشک های یک مادر بر مزار خالی پسرش
وی می گوید: وقتی بر سر مزار پسرم که برای یادبود او ساخته اند می روم، می گویم: به خانه ات آمده ام خانه ای که خالیست و اما خوشحالم در سرزمینی هستی که آرزویش را داشتی هستی و آن وقت که دلم می گیرد تنها می گویم "مادر" تو که از امامان عزیز تر نیستی، حتی بعد از زیارت قبر مظلوم امام سجاد( ع) گفتم که شکایتی از دوری مهدی ام ندارم.
خیریه مالک اشتر یادگار فرزند شهیدم است
این مادر شهید با داشتن چهار فرزند دیگر خیریه کوچک را از زمان شهیدش در خانه محقرش حفظ کرده و هم اکنون جای جای خانه اش به خیریه تبدیل شده است خیریه ای به نام خیریه مالک اشتر، مولایی می گوید: زمانی که به مهدی، می گفتم مادر جای رفت و آمد در خانه بگذار تمام خانه شده است خیریه می گفت" اینجا را برای چه می خواهی روزی باید بگذاری و بروی بگذار همه خانه خیریه باشد مگر چه می شود".
فرزندم ازدواج نکرده بود و وقتی به او می گفتم پدرت 19 سال داشت ازدواج کرد تو هم فکری کن بگو هر که را می خواهی برایت خواستگاری کنم جواب می داد" مادر من در صحرای خوزستان ازدواج خواهم کرد بدون اینکه خبر شوی".
مروری بر وصیت نامه فرزند انقلاب
در وصیت نامه ای که در تاریخ سوم اردیبهشت ماه 63 نوشته است آمده است؛ من خجالت می کشم که لحظه ای از عمر با ارزش خود را صرف خواندن نوشته های من کنید. شرمنده ام از اینکه کاغذی را سیاه کنم آیا وجود من آنقدر ارزش را دارد که شما برایش گریه و ناله کنید...
شناختم خودم را که از منجلابی از گناه در آمدم در این مدرسه عشق و شهادت که معلمش دعا و مناجات بود که درس عشق می داد و در پایان مدرک شهادت، تا آن زمان خود را در قفسی می دیدم که دیوارهایش را نقاشی کرده اند و منظره های دورنما کشیده اند و مرا فریب می داد آری قفس همان دنیای اطراف خودم بود که یکسر پر شده بود از مادیات و گول زدنی بیش نبود...
مهدی از لباس های نو خجالت می کشید
مولایی می گوید: وقتی به مدرسه یا برای انجام کارهایش بیرون از خانه می رفت لباس های کهنه پدرش را می پوشید وقتی دلیل این کارش را می پرسیدم می گفت؛ نمی توانم جلوی بچه هایی که در مدرسه لباس کهنه دارد یا پول یک دست خرید لباس نو را ندارند لباس نو بپوشم خجالت می کشم.
وی ادامه می دهد: فرزندم مهدی از غذا و لباس و هر آنچه داشت همیشه می بخشید و محال بود که دستش سفره دیگری را پهن نکند همیشه این سفره خیریه پهن بوده و کمک مردم نیز اینجا را بنا نگه داشته است.
این مادر شهید ادامه می دهد: سوله ای از طرف سردار حسنی روی حیاط ایجاد شده است اما این کافی نیست چرا که فضای مناسبی برای قرار دادن و نگهداری وسایلی که هدیه می شوند و یا مایحتاجی که تقسیم می شوند ما بین اعضاء وجود ندارد.
خاور مولایی می گوید: دو سه شب قبل که باران گرفته بود زیر برنج ها آب جاری شده بود و خداروشکر با همسایه ها توانستیم آنها را جابه جا کنیم اگر بتوانیم سوله ای که در حیاط ایجاد شده را با کمک مسئولان ساماندهی بیشتری کنیم و آن را تقسیم بندی کنیم خیلی خوب خواهد شد.
350خانواده تحت پوشش خیریه مالک اشتر
این مادر شهید می گوید: حدود 350 خانواده تحت پوشش این خیریه هستند که روزهای پنجم و ششم و دهم هر ماه توزیع روغن، برنج، ماکارونی و قند که مایحتاج اصلی خانواده هاست را داریم.
وی در ادامه می گوید: پزشکان کمک بسیاری برای این خیریه بوده اند هر کدام به طریقی ما را یاری می رساند یکی نفر از پزشکان نسخه های تائید شده را از اینجا می پذیرد و دیگری هر ماه به حساب دانش آموزان یا دانشجویان عضو در اینجا بر حسب نمرات کسب شده خوب از مدرسه یا دانشگاه مبلغی واریز می کند.
مولایی می گوید: سال چهارمی است که همسرم فوت شده است و در کنارم نیست وی مصر بر این بود که هیچ گاه درب این خانه که به نام خیریه مالک اشتر است بسته نشود و تاکیدشان بر کمک کردن به مردم بوده است و این را بدانید که اینجا بر پایه کمک های مردمی و یاری خداوند متعال می چرخد.
در این خیریه سبدی برای جهیزیه داریم که وسایل خرده ریز را جمع آوری و به عروس و داماد می دهیم البته رختخواب، تخت خواب ، یخچال، فریزر، گاز و ... نیز شامل برخی از اشخاص می شود.حتی پس از جشن ازدواج نیز به اعضا مبلغی را به عنوان هدیه عروسی داده و به این ترتیب آن ها را به زندگی جدید راهی می کنیم.
وی می گوید: این مطلب ضروری است که بگویم بعضی با داشتن توان مالی زیاد که از زبان خودشان هم به مکررات شنیده ام می گوید شیطان نمی گذارد که کمک کنیم و یا در این راه ها هزینه کنیم و دست و دلمان می لرزد و بعضی می گویند شما هزینه های این ماه را برآورد کنید ما می پردازیم که البته همان هم سعادتی می خواهد که نصیب هر کسی نمی شود و باید از بند شیطان آزاد شد تا راحت بتوان به مستحقین کمک کرد.
در هنگام سختی مهدی را واسطه بین خود و خدا قرار می دهم
این مادر شهید می گوید: بعد از شهادت مهدی هنوز هم عنایاتش را در زندگی احساس می کنیم وقتی درمانده می شوم آن را واسطه قرار می دهم ما بین خود و خداوند تا درمانگر درماندگی مان باشد و همیشه بوده وهست. برای عضویت خانواده ها در اینجا تا زمانی که مهدی بود با هم سرزده به خانه های مستحق می رفتیم و پس از تحقیق و بررسی کارت عضویت برایشان صادر می کردیم و هم اکنون نیز این تحقیق و بررسی با داشتن مدارکی چون فوت نامه و کارت کمیته و قیم نامه همچنان برای افرادی که می خواهند عضو شوند وجود دارد.
وی در ادامه می افزاید: در این خیریه پول کفاره روزه را نیز در قبال گرفتن نان و توزیع آن بین فقرا قبول می کنیم و آن ها را بین محتاجان تقسیم میکنیم.
خاوری می گوید: همچنین این خیریه برای اشتغال زایی نیز خدماتی را با کمک های مردمی ارائه می دهد از جمله در اختیارقرار دادن حدود 50 تنور به همراه آرد برای پخت نان و فروختن آن ها توسط دختران خانواده های کم بضاعت یا بی بضاعت، در اختیار قرار دادن سبزی خرد کن، چرخ خیاطی و حدود 70 یا 80 چرخ رشته بری برای اشتغال زایی که افراد کمک گیرنده بسیار راضی بوده اند و به این افراد سپرده ایم در صورت تمایل، آن زمان که به مرحله مرحله ای رسیدند که می توانند کمک کنند به خیریه ماهیانه مبلغ پنج هزار یا 10 هزار تومان یا هر چه که در توانشان است را بدون هیچ اجباری بپردازند.
خدمت به مردم انتظار مادر شهید از رئیس جمهور
وی در پایان انتظارش از ریاست جمهوری جدید را خدمت به مردم می داند و می گوید: آرزویی جز سلامت رهبر انقلاب اسلامی، پیروزی اسلام بر جهان و سرنگون شدن پرچم کفر، نجات دختران و پسران جوانمان از گمراهی و سرافراز شدن کشورهای اسلامی، برگشتن شر ابرقدرت ها به خودشان، تلاش و فعالیت مسئولان برای مردم و برداشتن اختلاف های جناحی ندارم و خوشحالم که مردم مطیع حرف رهبر انقلاب هستند و یکی از نشانه های آن هم حضور در راهپیمایی ها، تظاهرات و رای دادن هاست و گرنه باید اوضاعمان مثل مصر و سایر کشورهایی باشد که دست بیگانگان از آنجا کوتاه نشده است.
..........................................
گزارش: معصومه قطب الدینی
نظر شما