به گزارش خبرنگار مهر، امروز دیار هگمتانه میزبان قدوم مادری بود که فراق 27 ساله فرزندش را با دلی مملو از امید و ذکر خداوندی به وصالی وصف نشدنی بدل کرد.
دیار دارالمومنین همدان با با مردم غیورش همقدم گام های ستبر مادری شدند که عظمت کوه نیز در برابر استواری گام هایش به زانو می افتاد.
مادری که سال های سال با عشق بی بدیل دیدار فرزندش مزار شهیدی را مادری کرد که بوی خاک فرزندش را یادآور بود امروز پس از سالهای مدیدی فرزندش را با دل و جان لمس می کرد.
شهید خرم جاه نیز همچون سرمشقی که از مادر غیورش به ارث برده بود سالیان مدیدی برای آرام دل و جان پدر و مادری که چشم انتظار فرزند دلیرشان بودند حق فرزندی را ادا کرد و فرزندی شد برای پدر و مادری که زبان فریاد غم فراق از فرزندشان را نداشتند.
گرچه داستان یوسف خاک شدن خرم جاه طنین انداز مملکتی پرآوازه و بنام شد، اما عمق و عظمت این رویداد بزرگ چیزی جز مشیت الهی نبوده و نیست.
مادر شهید: لباس سپیدم به یمن دامادی اوست
مادر خرم جاه این شهید گمنام پرآوازه با لباسی سپید به دیدار پسرش آمده بود و هر دم می گفت به عروسی پسرم آمده ام و لباس سپیدم به یمن دامادی اوست.
این مادر صبور که جز لبخند شادی از رضایت فرزندش بر لب نداشت، نشان از استواری و صبر و شکیبایی مادرانی داشت که همچون فاطمه کبری شهادت فرزندشان را تاب آورده و از مشیت الهی خرسند بودند.
دایی پیر این شهید دلیر نیز که به سختی و با عصا قدم بر می داشت زیر لب می گفت: ایرجم سرفرازی مبارک بادت.
در طرفی از این مراسم شگرف و چشم نواز که از هجوم شوق مردم همدان نیز مملو بود برادرزاده جوان شهید چشم ها را به خود خیره می ساخت که با فریادهایش دمادم فریاد می زد عموی مهربانم....آیا بالاخره توانستم تو را در آغوش بگیرم؟
سیل اشک و آهی که فضای مزار شهدای همدان را امروز گرفته بود از مجال هیچ کلمه و لفظی بر نمی آبد.
در قسمتی از این مراسم سترگ، مادر آزاده سرافراز جعفر زمردیان حلقه گلی را به رسم ادب و تربیت شهیدی چون خرم جاه به گردن مادرش آویخت و مادر این شهید بزرگوار نیز به رسم میزبانی و مادری ای که مادر جعفر زمزدیان در حق فرزند شهیدش ایرج خرم جاه داشته بود، حلقه گلی به گردنش آویخت.
در اثنای این مراسم با شکوه بود که از تمبر شهید خرم جاه رونمایی شد و مادر و خانواده این شهید بزرگوار با اشتیاقی بی بدیل و گرانسنگ به دیدار مزار فرزند اسیر خاکشان شتافتند.
نظر شما