آیا اصول عدالت باید در جامعه به کار گرفته شوند؟ آیا اصول فلسفه سیاسی باید در جامعه به کار گرفته شوند و آیا اساساً قابل کاربست در جامعه هستند؟
این مسائل موضوعاتی هستند که پاسخهای متفاوت و گوناگون را می طلبند. برخی جریانهای فکری معتقدند به اینکه این اصول در جامعه به کار گرفته شوند باید به دیده تردید نگریست.
در مقابل گروهی معتقد هستند که اصول عدالت باید در جامعه به کار گرفته شوند.
اما آنچه هر دو گروه بر سر آن توافق دارند این است که آنچه از عملی بودن اصول مستفاد می شود این است که به صورت موفقیت آمیز توأم با نتایج منصفانه قابل پیش بینی به کار برده شود.
برخی نیز معتقد هستند که هر دو گروه اشتباه فکر می کنند. در واقع این عده معتقد هستند که این دو گروه اطمینان بیش از حد خوشبینانه دارند.
اگر بپذیریم که اصول عدالت قابل اجرا و کاربست در جامعه هستند در واقع گروهی که معتقد به کاربست آن در جامعه هستند به توانایی ما در خصوص تعیین محدودیتهای کاربست و اطلاق اطمینان کرده اند.
با رد این ایده که اصول عدالت نیاز به اطلاق و کاربست ندارند، گروهی که چنین اعتقادی دارند به این موضوع که ما قادر به تعیین آنچه هنجاری و قابل قبول است اطمینان داریم.
برای رهایی از این تناقض باید به دنبال رهیافتی در مورد مفهوم "عملی بودن" گشت. در واقع باید به نظریههای ایده الیستی و غیر ایده آلیستی نگاهی دوباره کرد و در مورد اینکه چه چیزی ایدهآل هست و باید به کار گرفته شود و یا به کار گرفته نشود بازنگری کرد.
در این راستا توان و محدودیتهای انسان و تجارب او از گذشته بسیار حائز اهمیت است.
نظر شما