به گزارش خبرنگار مهر، رمان «سوء قصد به ذات همایونی» نوشته «رضا جولایی»در هفتادونهمین نشست بلور قلم عصر روز سهشنبه 12 شهریور در فرهنگسرای فردوس و با حضور حسن میرعابدینی و محمدرضا گودرزی برگزار شد.
در ابتدای این نشست، حسن میرعابدینی با اشاره به این اثر اظهار داشت: داستان کوتاه ریشه در فرم بسیط افسانهها و مثلهای شفاهی دارد و رمان از سفرنامهها و تاریخ نگاریهای خیال آمیز سربرآورده است. هرچند تاریخ متکی بر واقعیتهای مستند است، و رمان عرصه بازیگری شخصیت های تخیلی، اما این دو ژانر ارتباطی دیرینه و متقابل دارند.
وی ادامه داد: زمانی تاریخ نگاران کار خود را مبتنی بر عینیت و منطقی علمی میپنداشتند؛ اما به ویژه از چند دهه پیشین، این اندیشه به جد مطرح شده است که تاریخنویس هم مانند داستاننویس، از میان وقایع مختلف دست به گزینش میزند و به آنها در یک قالب روایی نظم میبخشد تا سبب درک دقیقتر وقایع شود: چگونه رخدادی به رخداد دیگر انجامید و انقلاب مشروطه شکل گرفت.
میرعابدینی ادامه داد: از سوی دیگر، همه رمانها به درجهای تاریخیاند ـ چون به زندگی شخصیتهای خود بر زمینهای از واقعیتهای دورهای خاص میپردازند. البته وسعت زمینه تاریخی در رمانهای مختلف متفاوت است. رمان تاریخی مشخصاً زمانه و آدمهایی به تاریخ پیوسته را مد نظر دارد. هرچند رمان تاریخی بر دانش ما از دوره مورد نظر میافزاید، اما اشتباه است اگر آن را صرفاً برای آگاهی یافتن از اطلاعات تاریخیاش بخوانیم. زیرا رمان برساخته تخیل نویسنده است و وقایع و آدمهایش ریشه در واقعیت دارند، اما واقعی نیستند.
نویسنده مجموعه «داستان کوتاه در ایران» افزود: در«سوء قصد به ذات همایونی» با توصیفهای گیرایی از تهران آخرین سالهای حکومت قاجار، وضعیت ایرانیان مهاجر به قفقاز آشنا میشویم. اما نویسنده بیش از پرداختن به واقعه تاریخی سوء قصد، به انگیزه آدمهای درگیر در آن و مراحل آماده شدن آنان برای ایفای نقش در این «بازی» توجه دارد. وقایع رمان در سال 1286، حول ترور محمدعلی شاه قاجار، رخ میدهد. صحنه گشایش رمان با روایت نویسنده دانای کلی است که بر مبنای زاویه دیدی چرخان، حرکت موازی دو گروه آدم دخیل در ماجرا را دنبال میکند: موکب همایونی، دسته تروریستها در صحنه انفجار، انگار داستان از حرکت باز میماند تا به گذشته باز گردیم و ضمن قصههایی تعبیه شده در جعبه آینه رمان، با زندگی خصوصی دست اندرکاران ماجرا آشنا شویم. در واقع، تاریخ عمومی متوقف میشود و وارد صحنههای داستانی میشویم تا تاریخ زندگی خصوصی آدمهای درگیر را بخوانیم. آنگاه در مسیری دایرهای، باز به زمان حال قصه باز میگردیم تا صحنه ترور ادامه پیدا کند.
میرعابدنی همچنین گفت: طنز تلخ داستان در این است که سوء قصد کنندگان ـ حتی کسی مانند حیدرخان عمو اوغلی که نگران جایگاه خود در تاریخ است ـ و یحیی خان، مفتش سختکوش، گمان میکنند ایفاگر نقش مهمی در عرصه تاریخ هستند. اما در سیر رخدادها به تردید میافتند، زیرا جهان را پیچیده تر از آن میبینند که در آغاز میپنداشتند و در مییابند بازی خورده و مجری منویات رجال و قدرتمندانی هستند که در پی سهم بیشتری از قدرت هستند.
در ادامه این نشست محمدرضا گودرزی نیز در نقد این رمان اظهار داشت: رمان واقع گرای سیاسی ـ تاریخی است. وجه تاریخی آن که کاملاً به شکلی داستانی و هنری روایت شده با کمک گرفتن از اسامی خاص تاریخی (افراد مشهور) مانند تولستوی، چخوف، مندلیف، کورساکف، ژول ورن، پروست، باکونین، لنین، هدایت، میرزا رضای کرمانی، محمد علی شاه و نیز همچنین رخدادهای خاص تاریخی از قبیل سوء قصد به محمدعلی شاه، تباهی و ویرانی اشرف قاجار و شکل گیری افکار سیاسی روایت شده است. رمان به 27 فصل تقسیم شده است. به علاوهی فصل مطلع که خلاصهای از کل رمان یا به عبارت دیگر، نتیجه کنشهای شخصیتهای رمان است و در اول کتاب آمده است. به این ترتیب میشود گفت که رمان مدور است و آخرش اول آمده است.
وی همچنین گفت: در پایان رمان اشارهای می شود به دیدگاه یکی از شخصیت ها که: «در بازی سیاست، برد و باخت مهم نیست، خود بازی کردن مهم است» که این عبارت را میتوان در وجوه کلی زندگی هم صادق دانست. رسیدن به هدف مهم نیست، خود حرکت به سوی آن مهم است. این رمان دغدغه بیان مسائل مهم زندگی اجتماعی را دارد، اما این دغدغه مانع از توجه ویژه به شکل روایی یا عناصر زیبا شناختی آن نشده است. تنها اشکال در شیوه معرفی شخصیت هاست که اغلب، اول با ضمیر به آنها اشاره شده و خواننده را سردرگم کرده است، بعد تازه معلوم میشود که نویسنده درباره چه کسی دارد حرف میزند. در نهایت محور معنایی این رمان ساز و کار قدرت در طول تاریخ است که رمان را به مفهومی کلی و همه زمانی بدل کرده است.
نظر شما