به گزارش خبرگزاری مهر، سردار سرتیپ پاسدار سید مسعود جزایری معاون امور بسیج و فرهنگ دفاعی ستاد کل نیروهای مسلح در یادداشتی برای خبرگزاری تازه تاسیس دفاع مقدس، نوشت: همان قدر جنگ و اشغالگری در میان ملت ها ناپسند شمرده شده، دفاع و جنگ های آزادی بخش مورد ستایش قرار گرفته است. سرشت آدمی پاک است و انسان ها به طور فطری، میل به صلح و آرامش دارند. بر این اساس، روح پاک آدمی همزیستی و همکاری با دیگران را در محیطی امن و سرشار از اعتماد، بر عداوت، خشونت، خون ریزی، جنگ و ویرانی ترجیح می دهد.
در طول تاریخ و در ادبیات قریب به اتفاق مردم جهان، تجاوز و قتل و غارت و حمله به مردم و شهرهای بی دفاع، مخوف و پلید به شمار می آید. در ادیان الهی به ویژه در آخرین کتاب آسمانی که بر بشریت نازل گشته، این امر به عنوان پدیده ای مذموم و اهریمنی محسوب شده است.
سال های پایانی قرن بیستم حوادث و رویدادهای جنگی را در سینه دارد که در یک سوی آن تجاوز و درنده خویی آتش افروزان مشاهده می شود؛ و در سوی دیگر آن، مردمی که جان شیرین خود را سپر این بلا قرار دادند. سرگذشت جنگ تحمیلی عراق علیه ایران نیز در همین مقوله جای دارد؛ در یک سو، تجاوز و در سوی دیگر، دفاع، این جدال نابرابر را به مدت هشت سال بر کشور ما سایه انداخت و در عین حال، دیگر کشورهای درگیر منطقه غرب آسیا و بخش هایی از جهان را تحت تاثیر قرار داد.
غرب آسیا و خلیج فارس همواره از موقعیت سوق الجیشی و استراتژیک بالایی برخوردار بوده و ایران یکی از کشورهای با اهمیت این منطقه به حساب می آید که متاسفانه در گذشته، حکام آن، در نظام دو قطبی حاکم بر جهان توسط ابرقدرت آمریکا، به ابزاری برای چپاول منابع این کشور مبدل شده بود. این وضعیت ادامه داشت تا آن گاه که خیزش دینی مردمی، به رهبری بزرگمردی بی بدیل در سال 1357 هجری شمسی، رهایی این کشور را رقم زد.
با پیروزی انقلاب اسلامی، سیاست خارجی آمریکا در منطقه دچار شکستی بزرگ، و گفتمان انقلاب اسلامی اصلی ترین چالش رژیم های سلطه شد.
مرکز مطالعات استراتژیک ملی آمریکا در گزارش خود درباره کاهش نفوذ این کشور در غرب آسیا نوشت:
"حرمت و اعتبار مانند ظرف چینی است که به آسانی می شکند و این چیزی است که آمریکا با پیروزی انقلاب اسلامی در منطقه خلیج فارس از دست داده است."
با آغاز دهه هشتاد، آمریکا برای تحکیم موقعیت خود در منطقه و پر کردن خلاء قدرت ناشی از سقوط شاه و مبتنی بر یک استراتژی جدید، نیروهای واکنش سریع خود را در منطقه مستقر کرد و به تقویت سایر پایگاه های نظامی خود پرداخت. "لس آستین" رئیس وقت کمیته نیروهای مسلح ملی نمایندگان آمریکا می گوید: "هدف استراتژی آمریکا باید متوقف کردن ایران در گسترش انقلاب اسلامی بنیاد گرای خود به سوی غرب باشد؛ حتی اگر در این راه استفاده از نیروهای نظامی لازم شود."
"برژینسکی" مشاور امنیتی کارتر -رئیس جمهور وقت آمریکا- اظهار کرد: "استراتژی آمریکا در مقابل انقلاب اسلامی، باید تقویت دولت هایی باشد که توان انجام عملیات نظامی علیه رژیم ایران را دارا هستند."
بر این اساس، قدرت های بزرگ به ویژه آمریکا برای مقابله با انقلاب اسلامی ایران، استراتژی های گوناگونی را طراحی کردند. از جمله، تقویت برخی گروه های داخلی، کمک به مخالفان انقلاب، طرح کودتا و غیره؛ ولی هیچ یک نتوانست آنها را به مقصود خود برساند. سرانجام دولت عراق برای حمله به ایران مناسب دیده شد و با تایید، تشویق و قول های مساعد همکاری نظامی، اقتصادی و تسلیحاتی به این کشور، زمینه های آغاز جنگ تحمیلی فراهم آمد.
تهران معتقد بود که اگر رژیم عراق به دلیل شروع تجاوز و توسل به زور و نقض آشکار مقررات بین المللی و به مخاطره انداختن صلح و ثبات منطقه محکوم می شد، این امر نه تنها بر اعتبار مجامع بین المللی و استحکام اصول حاکم بر آنها می افزود، بلکه ضمانت اجرایی نیرومندی برای بازداشتن دولت هایی که قصد تجاوز به سایر سرزمین ها را دارند، به وجود خواهد آورد.
یکی از صحنه های دردناک و در عین حال نمونه بارز توحش و نقض حقوق انسانی توسط رژیم عراق، حملات مکرر ارتش آن دولت به مناطق مسکونی ایران بود که اصطلاحاً جنگ شهرها خوانده شد و طبق بند 5 ماده 85 پروتکل اول الحاقی به کنوانسیون های ژنو (1977) جنایات جنگی توصیف شده است.
پس از ناکامی عراق به لحاظ نظامی و سیاسی و روانی در جبهه های جنگ، سردمداران این رژیم به خیال خام خود با هدف کسب امتیاز و تحمیل صلح، به بمباران و موشک باران شهرها اقدام کردند.
ایران در طول جنگ تحمیلی، در برابر حملات وحشیانه عراق علیه نواحی مسکونی، همواره از خود خویشتن داری بسیار نشان داد و از آغاز جنگ تا خرداد 1363، یعنی قریب به چهار سال، از توسل به عمل متقابل که به موجب مقررات حقوق بین الملل جایز شناخته شده است، خودداری کرد. اما پس از شدت گرفتن حملات عراق و افزایش ابعاد کشتار افراد غیر نظامی، ناچار و پس از پیمودن همه راه ها برای مجبور ساختن عراق به رعایت قواعد حقوق بین الملل، به گلوله باران محدود مناطق مرزی و صنعتی عراق مبادرت ورزید.
اگر نبود این همه ددمنشی های رژیم عراق، ایران هرگز راضی نمی شد قدرت دفاعی خود را با شلیک موشک به قلب بغداد و یا کرکوک به رخ دشمن بکشد.
این وضع همچنان ادامه داشت. آخرین و حساس ترین مراحل جنگ شهرها، حملات موشکی عراق به تهران، قم و برخی از شهرهای مرکزی ایران بود که با موشکباران تهران اواخر سال 1363 از سوی ارتش عراق آغاز شد. در این مدت، حدود 170 موشک میان برد به تهران و شهرهای مرکزی ایران پرتاب و موجب تلفات جانی و مالی زیادی شد. این رژیم بارها سلاح شیمیایی را علیه رزمندگان و مناطق مرزی ایران بکار برد، اما هولناک ترین مورد استفاده از سلاح های شیمیایی پس از جنگ جهانی اول، مربوط به حوادث شهر حلبچه است. این واقعه موجب شد که استفاده عراق از سلاح های شیمیایی به طور گسترده ای در معرض آگاهی عموم جهانیان قرار گیرد، زیرا این بار عراق علیه مردم کرد حلبچه و اتباع خود، چنین جنایت بزرگی را مرتکب شده بود.
داستان مقاومت شجاعانه مردم ایران اسلامی را باید در حماسه های بزرگ و ماندگار در تاریخ بشریت به دفعات بازگو کرد. مردمی که یک تنه در برابر صف عظیمی از خیل شیطان ها و شیطانک ها و جنایتکارانی که آمده بودند همه هستی آنها را به تاراج ببرند، دلیرانه، و صبورانه ایستادند، آری ایستادند تا آن گاه که دشمن خسته و مایوس و ناکام از دستیابی به اهداف شوم و بلند پروازانه خود، و به سوی عقب نهاد.
در بهمن 1359 دولت فرانسه اقدام به فروش هواپیماهای پیشرفته و موشک به رژیم صدام کرد. سلاح های شیمیایی توسط کشورهایی از جمله آلمان در حد گسترده، متنوع و خطرناک در اختیار عراق قرار گرفت. این کار با واگذاری هواپیماهای میگ به عراق توسط روسیه تکمیل شد. برد موشک های اسکاد "بی"، با واگذاری قطعات رایانه ای پیشرفته توسط آمریکا افزایش یافت تا عراق بتواند شهرهای تهران و دورتر را هدف قرار دهد.
علاوه بر تمامی اقدام های ذکر شده، آمریکا و سایر کشورهای اروپایی، ایران را به طور کامل مورد تحریم اقتصادی قرار دادند. کشورهای منطقه نیز با قول حمایت سیاسی و کمک حداقل 30 میلیارد دلاری، صدام را قبل از جنگ پشتیانی کردند. همچنین در راه نهادینه کردن این حمایت و در مخالفت آشکار با ایران در اسفند 1359، شورای همکاری خلیج فارس را با شرکت شش کشور عربی حاشیه خلیج فارس تشکیل دادند. در اجلاس چهارم این شورا، حاکم بحرین اعلام کرد که جدا از کمک های تسلیحاتی، این شورا در جنگ علیه ایران 40 میلیارد دلار به عراق کمک نقدی کرده است.
تلاش های هشت ساله و مقاومت دلیرانه و بی نظیر ایران و ایثارگری و مجاهدت های حماسی جوانان کشور برگرفته از فرهنگ ناب اسلامی و حماسه جاودان عاشورای حسینی (ع) در دفاع از دین و ملک، همچنان ادامه یافت، تا زمانی که شورای امنیت سازمان ملل متحد در قطعنامه 598 (ژوئیه 1987) به اتفاق آرا و با این وعده که کمیته بی طرفی جهت شناسایی و تعیین متجاوز تشکیل و خسارات جنگ تامین شود، خواستار توقف جنگ و آتش بس در جنگ تحمیلی عراق علیه ایران شد. مقامات عالی جمهوری اسلامی ایران این بار نیز بر مجازات متجاوز تاکید ورزیدند، ولی در نهایت معلوم شد که قدرت های بزرگ و حامیان بین المللی رژیم عراق، همچنان مانع اجرای عدالت بوده و برای حفظ دست نشاندگان خود از هیچ کوشش، ترفند و تهدیدی فروگذار نخواهد کرد.
تا پایان جنگ چند قطعنامه از سوی شورای امنیت صادر شد که در هیچ یک رعایت حقوق حقه جمهوری اسلامی ایران به صورت کامل، لحاظ نشد. در عین حال، جالب آن است که هر یک از قطعنامه ها در مقطعی صادر می شد که رزمندگان اسلام، موفق به کسب پیروزی در یکی از جبهه های نبرد می شدند و این خود یکی از بارزترین نمونه های اقدام های جانبدارانه قدرت های حاکم، نسبت به اشغالگر در طول جنگ است.
یک روز پس از تصویب قطعنامه 598 که در آن سایر کشورها به خویشتن داری از هرگونه اقدام برای گسترش بیشتر مناقشه فراخوانده شده بودند، آمریکا به بهانه حمایت از کشتی های کویتی، ناوگان نظامی خود را به خلیج فارس روانه کرد و در حمایت از عراق و جلوگیری از برتری نسبی ایران در جنگ خلیج فارس، وارد عمل شد.
حمله به کشتی های تجاری دولت های بی طرف در آب های بین المللی توسط رژیم عراق، از دیگر اقدام هایی است که ارتش عراق پس از شکست در جبهه های نبرد و عدم توانایی در مقابله با نیروهای ایران، از فوریه 1984 به آن مبادرت ورزید.
هدف اصلی عراق از این اقدام قطع جریان صدور نفت و اعمال فشار اقتصادی به ایران و همچنین قطع راه های دریایی و ارتباطی ایران بود.
"گری سیک" مشاور کارتر(رئیس جمهور وقت آمریکا) می گوید: "عامل عمده ادامه جنگ از جانب ایران، صدور نفت توسط این کشور است و تا موقعی که از ایران نفت صادر می شود، جنگ ادامه خواهد داشت. بنابراین باید جریان صدور نفت ایران را قطع کرد."
البته آمریکایی ها در مراحل مختلف جنگ و از طریق گوناگون اطلاعاتی و تسلیحاتی، کمک های موثری به عراقی ها ارائه کردند؛ برای مثال همزمان با سقوط فاو، به سکوهای نفتی ایران حمله کردند و از همه مهمتر و افشاگرانه تر این که در سال 1367 با سرنگون کردن هواپیمای مسافربری ایرباس 300 ایران، ابعاد فاجعه آمیزتری به جنگ بخشیدند.
روزنامه واشنگتن پست در مقاله ای نوشت: "مقامات آمریکایی سه پدیده خرد کننده را درباره جمهوری اسلامی برمی شمردند که به گمان آنان، در روحیه ایرانیان در جبهه ها و زوال فکری در تهران اثرات سهمگین بر جای گذاشته است. نخستین پدیده، جنگ شهرها، پدیده دوم، استفاده فزاینده و موفقیت آمیز عراق از جنگ افزارهای شیمیایی و سوم سیاست دو شاخه آمریکا شامل فشارهای دیپلماتیک به تهران، همزمان با حمایت نظامی از همسایگان ایران بود."
در برابر این صف طویل دشمنان و هدایت گری ابرسرمایه داری جهانی و صهیونیزم بین المللی رزمندگان اسلام و آحاد مردم در راستای تدابیر معمار کبیر انقلاب اسلامی ایستادند و مقاومتی مثال زدنی و تاریخی و تاریخ ساز را رقم زدند و برای نخستین بار طی دو سده اخیر شهد شیرین پیروزی را چشیدند و کتابی پر از حماسه و سرشار از درس ها و عبرت ها برای ثبت در تاریخ جهان از خود به یادگار گذاشتند.
آری اگر آن مقاومت و آن هزاران تجربه تلخ و شیرین دوران دفاع مقدس نبود، چه بسا ملت ما امروز در برابر اینهمه هجمه، نمی توانست آن گونه که شایسته ام القری جهان است بایستد و مدل مقاومت خود را به سایرین انتقال دهد.
نظر شما