به گزارش خبرنگار مهر، برخی از بخشها مانند سیستم بانکداری و بورس باید طوری طراحی شود که بر اساس ساختار اقتصاد اسلامی شکل گیرد. ما در حوزه اقتصاد تولید کم داریم و آن بخش که تولید خوب داریم و همیشه پویا و زنده بوده حقوق اقتصاد است که این نقطه امتیاز ماست. در خصوص تحول علوم انسانی در علم اقتصاد با حجت الاسلام والمسلمین جواد ایروانی عضو هیئت علمی دانشگاه علوم اسلامی رضوی به گفتگو نشسته ایم که از نظرتان می گذرد:
*در مبانی اسلامی علم اقتصاد چه تعریف و جایگاهی دارد؟
دانش اقتصاد به شش بخش مبانی جهان بینی و انسان شناختی اقتصاد، مکتبی، حقوق اقتصادی، اخلاق اقتصادی، نظام اقتصادی و علم اقتصاد به معنای خاص تقسیم می شود. برای بخش ششم که علم اقتصاد باشد، تعریفی در متن آیات و روایات نداریم، اما بیشترین حجم معارف و آموزه های اسلامی در بخش حقوق اقتصاد است و در بخش های دیگر هم آموزه های متعدد و فراوانی وجود دارد.
*علم اقتصاد رایج و متداول تا چه اندازه با مبانی اقتصاد اسلامی سازگار و منطبق است؟
برای پاسخ به این سؤال، باید دانش اقتصاد متعارف و متداول را جزء جزء تحلیل کنیم. در این تحلیل صبغه اسلامی بخشی که به حقوق اقتصاد بر می گردد پر رنگ است؛ به طور مثال در مباحث قوانین و مقررات مالکیت، عقود اقتصادی، بیع، روابط موجر و مستاجر، در واقع به اصطلاح در فقه الاقتصاد؛ همین طور در مبانی مکتبی اقتصاد.
اما در بخشی که به علم اقتصاد بر می گردد، آن دستگاه تجزیه تحلیل که توصیف هستها و نیستها را می کند، تا حد زیادی محصول تلاش دانشمندان در طول تاریخ به ویژه غربی ها و برخاسته از نظام سرمایه داری است. اما بخش قابل توجهی از دانش اقتصاد حاصل تجریبات بشری است و اصولا دینی و غیر دینی ندارد یعنی اصلا سکولار نیست که غیر سکولار آن هم معنا پیدا کند.
*اساسی ترین تناقضهایی که علم اقتصاد رایج با مبانی اسلامی و دینی ما دارد در کجاها تجلی می یابد؟
بخشی قابل توجه تجزیه ما در علم اقتصاد در واقع تجزیه و تحلیلها و سیاستها اقتصادی مبتنی بر نظام بهره غربی است که اکثر فقها آن را قبول نداشته و نمی پذیرند یعنی همان نظام ربوی؛ بر این اساس نمی توانیم تجزیه و تحلیل های اقتصاد خود را پایه گذاریم. یا برخی معاملات بازار بورس ما مبتنی بر فقه اسلامی نیست و مشکل دارد. بنابراین آنچه در دانش اقتصاد غرب است و در مقالات و کتاب های درسی دانشگاهی ما به طور تئوری تدریس می شود، قابل نقد است. اما بخش دیگری از این علم اقتصاد که مبتنی بر مبانی جهان بینی نظام سرمایه داری غربی است، نیز همین مشکل را دارد؛ چرا که در مسائل اقتصاد غربی، این دانش به دنبال حداکثر کردن سود فرد و بنگاه هاست، در واقع هدف همه فعالیتهای اقتصادی همین است و این رویکرد برگرفته از اصل فایده گرایی بنتام است و ما این نظریه را در اسلام تعدیل و اصلاح می کنیم و به این شکل قبول نداریم.
*تعدیل آن به چه صورت است؟
به این شکل که منفعت طلبی نباید تنها منفعت دنیوی و مادی را پوشش دهد بلکه باید منفعت اخروی را نیز در نظر بگیرد و اگر تنها بُعد مادی آن پررنگ باشد، می شود همین نظامی که در کشورهای لیبرال سرمایه ای موجود است.
*اصلی ترین مشکل و مساله علم اقتصاد کنونی که بر اساس آن سرمایه های علمی یعنی دانشجویان تربیت می شوند و چرخه نظام را بر پایه آن می چرخانند، چیست؟
ما یکسری مبانی انسان شناختی، جهان بینی، مکتبی و چارچوب اساسی دینی اقتصاد داریم که تجزیه و تحلیل ها و خروجی های آن باید بر اساس مبانی اسلامی باشد. به نظر می رسد بزرگترین مشکل ما تولید دانش اقتصادی است که با حوزه های دینی سازگار باشد که این موضوع در کشور ما یا نیست یا بسیار ضعیف است. ما در علوم پایه، علوم پزشکی، نانو، هسته ای و ... تولیدات فراوانی داریم و در مرز دانش بشری هستیم اما در دانش اقتصاد چه اندازه تولیدات داریم؟ اقتصاد خرد، کلان، الگوهای توسعه و ... همه تلاش غربی هاست که در بستر نظام سرمایه داری شکل گرفته است. متأسفانه ما در 300 سال اخیر کوتاهی کردیم. تا هفتصد یا هشتصد سال پیش تولیدات اقتصادی ما کم نبود و امثال فارابی، خواجه نصیرالدین طوسی و به خصوص ابن خلدون در این بین تلاشها و تولیدات در خور توجه داشته اند اما در 300 سال اخیر ما چه تولیداتی را در علم اقتصاد داشته ایم؟ باید دست به دست هم دهیم و پایان نامه ها و مقالات به سمت تولید دانش اقتصاد بر اساس الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت برود تا 15 یا 30 حتی 100 سال آینده به دانش اقتصاد اسلامی دست یابیم.
البته ممکن است بخش قابل توجهی از دانش اقتصاد جنبه مشترک داشته باشد چرا که بر اساس تجربیات بشری است؛ اما برخی از بخش ها مانند سیستم بانکداری و بورس باید طوری طراحی شود که بر اساس ساختار اقتصاد اسلامی شکل گیرد. ما تولید کم داریم و آن بخش که تولید خوب داریم و همیشه پویا و زنده بوده حقوق اقتصاد است که این نقطه امتیاز ماست. لذا باید تولیداتی برای عرضه داشته باشیم که اگر 10 الگو و نظریه دانشمندان را به طور مثال در نظام پولی و توسعه ای رد کردیم، جایگزین درست و صحیح آن را ارائه کنیم.
کنگره بین المللی علوم انسانی اسلامی و امثال آن و همچنین تدوین مجلات علمی پژوهشی، اینها صرفا جرقه ای است که به تدریج در حال تبدیل شدن به یک جریانی است که که آرام آرام حرکت می کند و باید استمرار داشته باشد. غربیها 300 سال تلاش کردند و نتیجه این شد، ما اگر 300 که نه، بلکه 30 سال کار کنیم می توانیم به علم اقتصاد اسلامی دست پیدا کنیم.
*چه راهکارها و پیشنهاداتی برای تسریع در تحول علم اقتصاد جاری ارائه می کنید؟
اولا باید این دغدغه در اساتید و دانشگاه به وجود آید که از سوی مصرف دانش غربیها، به سمت تولید حرکت کنند. وقتی این دغدغه به وجود آمد، رساله های دکتری، پایان نامه های دوره کارشناسی ارشد، مقالات علمی پژوهشی دانشگاه و حوزه به سمت تولید سوق پیدا کند. اگر صد مقاله برای یک نظریه نوشته شود، اینها دست به دست هم داده و خروجی آن می تواند تولید یک یا چند نظریه جامع در یک بازه زمانی مشخص باشد. بنابراین ما باید به پایان نامه ها، مقالات و تحصیلات تکمیلی توجه داشته باشیم و با پاک سازی نظریات و اتصال آراء جسته و گریخته به هم، به تولید دست یابیم.
نظر شما