به گزارش خبرگزاری مهر، زوجين وقتي در زندگي زناشويي دچار مشكلات مي شوند به جاي اينكه به مشكلات جدايي فكر كنند مي توانند به نشانه هاي اتحاد و يگانگي پي ببرند. عدالت، شناخت، عشق و باور، چهار فاكتوري است كه جز علائم وحدت و اتحاد مي باشد. هر كدام از ما مي توانيم آنها را در زندگي روزمره ي خود به كار بنديم و بفهميم تا چه حد در این زمينه پيشرفت كرده ايم.
اگر تلاش كنيم كه از خودمحوري به معنويت، از محق بودن و حس برتري كردن به عدالت و انصاف، از افكار خيالي و مبهم به واقعيت و به جاي رها كردن احساسات، شجاعت و فداكاري از خود نشان دهيم به اتحاد و يگانگي مي رسيم و متوجه مي شويم كه بهتر است در كنار همسرمان با صلح و سازش زندگي كنيم و اختلافات و درگيريهايمان را حل نماييم.
نبايد در بحث و گفتگوها زن و شوهرها به دنبال توجيه خودشان باشند. روش هاي پرخاشجويانه هيچ جايگاهي ندارد و چنين رفتارهايي باعث مي شوند زوجين نتوانند به يك توافق آگاهانه برسند و با همبستگي و اتحاد در كنار هم زندگي كنند.
همچنین نبايد در بحث و گفتگوها اين موضوع مطرح باشد كه حق با چه كسي است و چه كسي اشتباه مي كند. چرا كه در اين شرايط يكي از طرفين خود را برتر مي داند و چنين ديدگاهي اتحاد و يگانگي بين زوجين را سست و ضعيف مي نمايد. البته اين بدان معني نيست كه هر شخص ديدگاه خودش را فراموش كند هيچ كس مجبور نيست مطابق ديدگاه و عقيده ي همسرش باشد و هر كسي نسبت به ديدگاه خودش حق و حقوقي دارد.
بعضي از اختلاف ها و تفاوت ها بين افراد وجود دارند كه ما بايد از آنها استقبال كنيم، همان طور كه از قديم گفته اند دو فكر بهتر از يك فكر است، حتي اگر با هم متفاوت باشند. عقايد مختلف حداقل مي توانند به ما نشان دهند كه هيچ چيزي به سادگي و روشني كه فكر مي كنيم نيست.در نتيجه هيچ لزومي ندارد كه زوجين در تمام ديدگاههايشان با هم يكي بوده و توافق داشته باشند.
اتحادي كه اهميت دارد اين است كه ديدگاه يكساني نسبت به ازدواج داشته باشيم و مشكلات را با يكديگر حل كنيم. بهترين راه حل براي سازش در زندگي زناشويي، ايجاد ارتباط است. بهترين و دقيق ترين معناي مشورت و نظرخواهي، داشتن افكار مشترك و ساختن پلي بين اذهان است و آن معنوي ترين رابطه ي انساني است. مشورت باعث مي شود در مواقعي كه از رفتار طرف مقابلمان سر در نمي آوريم بتوانيم خودمان را به جاي او بگذاريم.اما براي اينكه با اين شرايط به نتيجه برسيم بايد يك نگرش خوش بينانه داشته باشيم و بدانيم چطور به حرف هاي ديگري گوش كنيم و سپس چطور موضوع را با منطق پيگيري نماييم.
مشورت و گفتگو وابسته به معنويت است و به طور ايده آل باعث مي شود چيزي را از طرف مقابل طلب نكنيم و چيزي را براي خودمان نخواهيم و در ضمن به دنبال نصيحت و موعظه و همچنين خواستار برتري و ارجحيت نباشيم.
براي صحبت و گفتگو بايد زمان درستي را انتخاب كنيد. زماني كه هر دو طرف از هر فكر و دغدغه اي آزاد باشند و تمام توجهشان را بر روي موضوع معطوف كنند. در ابتدا زوجين بايد بر روي زمان مناسب توافق داشته باشند و عين بي منطقي است كه انتظار داشته باشيم طرف مقابل مان هميشه در دسترس و آماده ي صحبت باشد. به غير از زمان مكان مناسب هم براي صحبت و گفتگو حائز اهميت است. براي رسيدن به يك نتيجه مفيد نمي توانيم در هر جايي صحبت كنيم. بهترين مكان جايي است كه صداي تلفن و يا بچه ها و مهمان ها تمركز طرفين را بر هم نزنند. چرا براي صحبت كردن به يك كافي شاپ و يا محيطي بيرون از خانه نمي رويد؟
علاوه بر مكان و زمان شرط سومي هم وجود دارد و آن اين است كه هر دو طرف در شرايط خوبي باشند.اگر قلبشان با آن كار نباشد، احتمال اينكه به نتيجه و توافق برسند خيلي ضعيف است.
چهارمين شرط رسيدن به يك بحث و گفتگوي مفيد و پر بار آن است كه انگيزه هايتان پاك و صادق باشد. در صورتي كه صداقت و حسن نيت وجود داشته باشد. شما به همديگر اعتماد مي كنيد و بحث و گفتگو با آرامش پيش مي رود و بدون اينكه كسي ناراحت شود،هر دو طرف قادر خواهند بود به جاي دفاع از موقعيت خودشان، بر موضوع مورد بحث تمركز كنند.
درنتيجه مي توان گفت كه بدون يك احترام متقابل هيچ رابطه دوستانه و سالمي بوجود نمي آيد چرا كه براي دستيابي به يك مساوات واقعي، وجود احترام ضروري است. بايد ياد بگيريم كه اگر طرف مقابلمان داراي نقطه ضعف هايي است.اما همچنان به او عشق بورزيم همان گونه كه در مورد خودمان نيز چنين خواسته اي داريم.
نظر شما