خورشيدي دربرابرتناقض لباسهاي كلاسيك اين نمايش ودكورانتزاعي آن گفت: لباسها كلاسيك نيست بلكه خطوط كلاسيك دارد واگرنمي داشت عظمت نمايش كم مي شد . بازيگرمي توانست لباس مدرن بپوشد وحركتهاي مدرن بكند وشما مي پذيرفتيد ولي آيا اين را با چنين فضايي ودرچنين نمايشي هم قبول مي كرديد . من براي لباسها به دنبال بهترين چيزها رفتم بطورمثال شلوارجين به پاي بازيگران كردم چون اين را هميشه به تن دارند وبا آن راحتند ولي اگرمي خواستم يك لباس كاملا كلاسيك به تن آنها بپوشانم حداقل 10روزبايد آن را به تن مي كردند تا راحت شوند ،برخي ازلباس ها معاصراست مثل كوتاهي كت ها وشلوار وكفشهاي راحتي ، ولي با طراحي كلاسيك آنها را كامل كرده ام . يك مسئله ديگراين است لباسهاي كلاسيك مبتني برتزئينات است كه براساس شخصيت افراد تزئينات متفاوت وجود دارد ولي درنگاه مدرن ما به حذف تزئينات مي رسيم كه بازاين هم درطراحي صورت گرفته است .
خورشيدي درادامه ازبرخورد نامناسب مسئولين با اين نمايش ابرازگله مندي كرد وگفت : مديران ومسئولين آنان كه پرچم تئاتررا دردست دارند و مي خواهند تئاتررا ازاين فستيوالي بودن دربياورند وبه سمتي ببرند كه جنبه هاي بين المللي وازلحاظ ادبياتي قابل بحث دردنيا باشدهي چ توجهي به آثار كلاسيك دنيا ندارند . متاسفانه ما يك كارازچخوف وشكسپيريا ميلربراي فستيوالهاي معتبردنيا نبرده ايم . حتي ازمولانا كه ما نمايش ازآثاراين شاعررا كاركرديم كه جا داشت حداقل دركشورهاي همجواربه اين شاعر اهميت داده مي شود . متاسفانه نگاه به تئاترتجاري است. نمايش يك حضوردارد ونه كساني كه مسئوليت تئاتررا به عهده دارند درباره آن بحث مي كنند ونه آناليزي صورت مي گيرد .
بايد اين را بگويم درزمان دانشجويي درشكسپيرتئاترواشنگتن نمايش كمدي اشتباهات را طراحي كردم كه با اينكه يك خارجي بودم وآنان با ايرانيان ميانه خوبي نداشتند چقدرازاين نمايش استقبال شد. درجرايد انعكاس پيدا كرد ولي درمملكت خودمان اينگونه نيست . سالني را مي دهند كه فروش بليط اش خرج چراغهاي سالن را هم درنمي آورد . بعد بعضي ها مي گويند نمايش ريچارد دوم را ديدم درآن سردنيا چنين وچنان ولي بايد به اين توجه داشت آنجا يك بودجه ي مشخص وجود دارد . سازندگان اثرشكسپيررا مي شناسند . كارگرها با شكسپيرآشنا هستند ، تئاترآماتوروحرفه ايي جايگاهشان مشخص است .جايگاه يك دانشجو براي به اجرا درآوردن يك اثرشكسپيردرجشنواره ها وفستيوالهاي معتبردانشجويي مشخص شده است . ولي ما اينجا ازتئاترفقط لذتش را داريم . زندگي با آن نمي چرخد . من خودم حاضرم ساعتها كاركنم وبراي صحنه وقت بگذارم كه حق مطلب داستان وتراژدي را بيان كنم وبا حداقل ها كاركنم ولي هيچ كس نمي آيد بگويد خرج اين گروه چه شد . تئاترتمام مي شود وهمه خداحافظي مي كنيم ومي رويم . اميدوارم كه مسئولين اين را فهميده باشند وبيايم خالصانه دست همديگررا فشاردهيم وبه يك گفتمان درست برسيم .
نظر شما