اين نويسنده و پژوهشگر ادبيات ، درگفت وگو با خبرنگار فرهنگ و ادب مهر ، با بيان اين مطلب افزود : ادبيات خاورميانه بسيار گسترده است ، البته در حوزه كشورهاي عربي درزمينه ادبيات خلاقه ( داستان كوتاه - رمان ) بسيارخوب كارشده است و از نظر نظريه پردازي و نقد ، نظريه پردازيهايي در سطح جهان دارند، لااقل مي توانم بگويم اگر از ما قوي تر نباشند كه هستند ، توانسته اند در سطح جهان خودشان را مطرح كنند ، حال نه به اندازه اروپاييان . اما از ايرانيان بيشتر مطرح هستند ، مثلا ادبيات عرب زبان مثل لبنان ، مصر و ...
شهرام اقبال زاده خاطرنشان كرد : يكي از مسائلي كه باعث محدوديت نفوذ گسترش زبان فارسي شده است ، ناتواني ما در مطرح كردن خودمان در كشورهاي همجواري مانند افغانستان ، تاجيكستان و تركمنستان و ... است ، نويسندگان ما به فارسي مي نويسند و آثارشان نيزكمترترجمه مي شود ، ولي آثاري از گلشيري ، دولت آبادي ، احمد محمود ترجمه شده وحتي اثرعامه پسندي مانند بامداد خمارنيز به زبان آلماني ترجمه شده است.
اين نويسنده درادامه اضافه كرد : گرچه چند ساله اخير، تلاشهايي از سوي معاونت فرهنگي ارشاد صورت گرفته ، اما به نظر من ناكافي بوده و سياست روشني نداشته است ، مثلا " خانه ترجمه " حركت خوبي بود وبيش از 100 اثر در ادبيات كودك و نوجوان را ترجمه و در نمايشگاه هاي بين المللي عرضه كرد ، ولي اين حركت به صورت مقطعي بود و پيگيري نشد ! شايد به خاطر اينكه بودجه اي به آن ندادند ... ، به هرحال ، اين حركت بيشتر مقطعي و نمايشي بود تا اينكه مبتني بر يك راهبرد دراز مدت باشد.
اين نويسنده تصريح كرد : از نظر فرهنگي ادبيات عرب و فارسي با هم در تشابه هستند به اين دليل كه تداخل بين زبان عربي و فارسي وجود دارد و بيشتر از زبان عربي وارد زبان فارسي بوده است و ضمنا از نظر وضعيت سياسي ، تاريخي و اجتماعي كشورهاي عربي و وجوه مشترك ديني و مذهبي كه بسيار نزديك تر از كشورهاي ارو پايي است.
شهرام اقبال زاده : هنوز متاثر از غرب هستيم زيرا هنوز صاحب نگاه و بينش مستقل نشده ايم و خيلي وقت ها نگاهمان تقليدي بوده است . |
اين پژوهشگر ادبيات خاطرنشان ساخت : براي اينكه جهاني شويم بايد بومي و ملي باشيم ، بومي و ملي شدن از نظر فرهنگي نه به عنوان تقابل با فرهنگ جهاني و بايد ويژگيهاي بومي و ملي خودمان در آثار مان بازتاب پيدا كند كه صاحب انديشه جهاني هستيم ، به هر حال پيشينه فرهنگي ما كه از دين و اييين ها و سنتهاي متفاوتي ازغرب داشته ايم كه الزاما در تقابل با هم نيستند و از نظر من در تعامل مي توانند باشند به اين خاطر كه جهاني شويم بايد خواه ناخواه زبان، فرهنگ ، پيشينه و ... خودمان در آثارمان منعكس شود يعني در عين اينكه ملي باشيم جهاني نيز باشيم يعني پيوندي متقابل ميان ملي بودن و جهاني شدن است.
وي در ادامه اين مطلب اضافه كرد : تمام آثار بزرگ جهاني ، آثار بزرگ ملي هستند كه ترجمه شده و جهاني مي شوند . رمان نويسان روسيه ، كالبد و قالب داستان كوتاه و رمان را از غرب گرفتند ، يعني از انگليس و فرانسه . اما آن چنان نگاه ملي روسيه در آثارشان بازتاب پيدا كرد كه خودشان صاحب سبك و در عرصه جهاني مطرح شدند ، كساني مانند چخوف ، تولستوي و ... كه در عين حال كه روسي هستند جهاني نيز هستند و هرگاه ازغولهاي ادبيات جهان بخواهند نام ببرند اسامي اينان نيز در بين آنهاست .
وي در پايان گفت وگو با مهر ، اظهار داشت : من مخالف نظريه هاي جديد در حوزه ادبيات نيستم ، خودم هم كار ترجمه انجام مي دهم اما به نظر من بايد قدرت جذب و هضم اين نظريه ها وجود داشته باشد و نگاه مستقل و ملي درآثارمان حفظ شود .
نظر شما