۱۷ اردیبهشت ۱۳۹۳، ۸:۲۱

در گفتگو با مهر عنوان شد:

وقایع امروز جهان اسلام ماهیت عقیدتی ندارد/ تعامل ایران و عربستان موجب کاهش خشونتهای مذهبی است

وقایع امروز جهان اسلام ماهیت عقیدتی ندارد/ تعامل ایران و عربستان موجب کاهش خشونتهای مذهبی است

ریاست پژوهشکده اسلام و غرب مالزی با تأکید بر ضرورت تعامل ایران و عربستان در کاهش خشونتهای ضدشیعی، ماهیت وقایع امروز جهان اسلام را غیرعقیدتی خواند و گفت: دستگاه دیپلماسی در سطح مقامات عالی مربوطه باید تلاش بیشتری را در این زمینه انجام دهد و کسانی مثل آقای دکتر ولایتی که ارتباط خوبی با دولتمردان گذشته برخی کشورهای دارند و یا آقای دکتر ظریف که وجاهت خوبی در جهان دارند باید ارتباطات گسترده تری ایجاد کنند.

حجت الاسلام دکتر سیدمحسن میری عضو هیئت علمی جامعة المصطفی العالمیه است که مدیریت کالج اسلامی اندونزی و ریاست پژوهشکده اسلام و غرب مالزی را در کارنامه فعالیتهای دینی و علمی خود دارد ؛ به همین جهت خبرنگار دین و اندیشه مهر پیرامون علت تشدید محدودیت‌ها علیه شیعه در آسیای جنوب شرقی با وی به گفتگو نشسته است که در پی می آید:

- خبرگزاری مهر: موج جدید خشونتهای مذهبی و ضد شیعی در سالهای اخیر پررنگ شده و آن را می توان به نحوی از جنبه سیاسی بیشتر تحلیل کرد، اما دامنه این مسئله به مناطقی همچون آسیای شرق کشیده شده است که تا پیش از این کمترین نگرانی نسبت به اختلافات مذهبی و به ویژه بین شیعه و اهل تسنن دیده می شد، اما با توجه به اخبار نگران کننده ای که از یک سال پیش تا کنون به دست آمده است متأسفانه این اقدامات ضد شیعی با حمایت دولتهای این مناطق بعضا اتفاق می افتد. در ابتدا بفرمایید این اخبار و گزارشها تا چه حد صحیح است و آیا جای نگرانی دارد و یا خیر؟
 
**حجت الاسلام دکتر سیدمحسن میری: اگر چه این مطلب در برخی گزارش ها پر رنگ تر از واقعیت است اما این اخبار به طور کلی درست است به این معنا که روند برخورد با شیعه و شیعه‌ستیزی نسبت به قبل گسترده شده است و البته این اختصاص به آسیای شرق هم ندارد و در مناطق مختلف دنیا به شکل زنجیره ای این حوادث را می توان دید چون شعارها و راهبردها مشترک و منابع حمایتی نیز واحد است.

- با توجه به اینکه عصر حاضر را عصر عقلانیت، معنویت، ارتباطات و... می نامند؛ به نظر شما چرا چنین خشونتهای جاهلانه و غیرانسانی و غیراخلاقی از سمت کسانی که خود را پیرو پیامبر اسلام(ص) می دانند، سر می زند؟
 
**: واقعیت این است که این مسئله به طور بالذات ماهیت عقیدتی ندارد. هنوز زمان زیادی از آغاز اسلام نگذشته بود که این اختلافات بین مسلمانان در صدر اسلام به دلایلی که در تاریخ آمده،ایجاد شد. پس از آن تا کنون نیز این مسئله  همچنان وجود داشته است و طبعا شاخه های مختلفی از مسلمانان بر اساس اعتقادات متفاوت شکل گرفته اند. اما در طول تاریخ اینگونه بوده است که اموری غیر از اعتقادات مسلمانان، مثل قدرت ( شامل رسانه، سیاست، بنگاههای اقتصادی و ... ) و نیز مخالفان عقیدتی اسلام به طور جدی در مدیریت این اختلاف تأثیرگذار بودند و در کنار آنها خود اختلافات عقیدتی مسلمانان نیز مؤثر بوده است و افزون بر همه اینها موقعیت جغرافیایی و چارچوبهای فرهنگی باقیمانده از قبل اسلام (جاهلیت) که سبک خاصی از تفکر و عمل را اقتضا می کند، در این امر موثر بوده است. این عوامل معرفتی و غیرمعرفتی همگی به نحوی در تعامل میان مسلمانان اثر نامناسب گذارد و  باعث شداختلافات جدیدی ایجاد و یا اختلافات موجود تشدید گردد.

وضعیت امروز ما هم چنین است. یعنی مسائل عقیدتی به تنهایی چندان در ایجاد این خشونتهای ضدشیعی اثرگذار نبوده است، بلکه نقش قدرت، سیاست، ثروت، جایگاه اجتماعی کسانی که منافعشان را در این اختلاف جستجو می کنند، خیلی پررنگ است. درست است که دست روی مسئله اختلاف آمیز می گذارند اما این مسئله قرنهاست که وجود دارد و  مردم در مقاطع فراوان تاریخی در کنار هم با کمترین تنش زندگی می کردند. اما در چند سال اخیر یعنی بعد از 11 سپتامبر به بعد ،این اختلافات فزاینده شده است و با مقاومت پیروزمندانه حزب الله در مقابل حکومت غاصب فلسطین تشدید شد و در دوره بیداری اسلامی و مقاومت سوریه به اوج خود رسید. عوامل موثر این امر نیز عمدتا دولتهای منطقه، غرب و اسرائیل بودند که با بهره گیری از روش های مختلف این مشکلات را پدید آوردند.

-: درباره آسیای جنوب شرقی که ما تا پیش از این چنین اختلافات و تنشهایی را نمی دیدیم نظرتان چیست و چرا نشانه هایی از آغاز یک درگیری مذهبی را در این منطقه می شنویم؟

**: مردم این منطقه به طور طبیعی نرم و اهل مدارا هستند و در گذشته تاریخی اینان اختلاف فرقه‌‌ای میان مسمانان به این شکل وجود نداشته است. اما متاسفانه اکنون اپیدمی خشونت کم و بیش به آنجا نیز سرایت کرده است و این امر ، گواه جدی بودن قضیه است. در خصوص سوالتان باید گفت که هر یک از کشورهای این منطقه بدلیل برخی مختصات ویژه ، بررسی نسبتا جداگانه ای را می طلبند. مثلا در کشور اندونزی چند ماه پیش  «بندر بن سلطان» رئیس سازمان امنیت سعودی (قبل از برکناری) به اندونزی سفر کرد و پس از آن درگیری ها و اختلافاتی که از مدتی پیش آغاز شده بود به مراتب شدت بیشتری گرفت.

طبعا سوء استفاده عربستان از روابط تاریخی میان دو کشور و علاقه مسلمانان به کعبه و حرم رسول الله(ص) در پیدایش چنین مشکلاتی تاثیر جدی داشته است. زیرا این دو کشور با یکدیگر روابط تاریخی دیرینه ای دارند . اعراب مسلمانی که در سده های قبل به این منطقه مهاجرت کردند و از قضا مروجان اهل بیت(ع) بودند به نحوی بنیانگذار فرهنگ اسلامی در این منطقه اند و از سویی وجود بیت الله الحرام در این کشور و دلبستگی شدید مردم مالزی و اندونزی به زیارت خانه خدا به گونه ای است که هر ساله بیشترین زائر را به مکه دارند. این از یک طرف و از  سوی دیگر تعدادی از علمای آنها که لزوما وابسته به دولت هم نیستند با روی خوشی که از سوی عربستان می بینند و امکان سفرهای متعددی که  به حج برایشان فراهم می شود و پول های قابل توجهی که بین آنها توزیع می شود همگی باعث جذابیتهای زیادی برای آنها شده و در نتیجه موجب حضور موثر عربستان و وهابیت در آنجا می گردد. متأسفانه بخشی از روحانیتی که در مالزی و اندونزی حضور دارد وابستگی نگران کننده ای به امکانات دنیایی دارند و به راحتی تسلیم اینها می شوند، کما اینکه اگر در شرایط دیگری هم قرار گیرند، تسلیم دیگران می شوند.

نکته دیگر اینکه در دولتهای این دو کشور رقبای متعددی وجود دارند که بعضا هم سلفی هستند. مثلا در اندونزی حزب پ.کا.اس که رقیب دولت فعلی است یکی از روسایش که زمانی نیز به ریاست مجلس اندونزی رسید در عربستان درس خوانده و ارتباط تنگاتنگی با آنان دارد .طبعا از سویی دولت حاکم برای اینکه بتواند موقعیت خود را حفظ کند به نحوی تن به خواسته های عربستان سعودی و یا قطر و... می دهد تا بتواند دست فراتر را نسبت به حزب پ.کا.اس داشته باشد و در نتیجه قدرت را حفظ کند و از طرفی حزب پ.کا.اس هم که خودش ذاتا گرایش سلفی اش زیاد است سعی می کند با برخورداری از حمایت های عربستان سعودی رقیب جدی برای دولت حاکم باشد و در نتیجه کشوری مانند عربستان می تواند تأثیرگذاری زیادی بر این کشور داشته باشد.

-: درباره نوع فعالیتهایی که از سوی ایران به عنوان بزرگترین کشور شیعی برای روشنگری نسبت به تبعات این رفتارهای غیرانسانی و غیراخلاقی در جهان اسلام صورت گرفته نظرتان چیست و چگونه می توان این رفتارها را زنگ خطری برای جهان اسلام توصیف کرد؟
 
**: برای حل مشکل باید از همان دری وارد شد که مشکل وارد شده است یعنی راه حل سیاسی. به نظرم فعلا تلاش اصلی ای که باید صورت گیرد این است که ایران و عربستان تعامل مناسبتری را نسبت به گذشته داشته باشند و هر دو به مدل خوبی از تعامل دست پیدا کنند، اگر چنین شود به زودی خواهیم دید که مشکل خشونت و... تا حد زیادی حل می شود. افزون بر این در مناطقی مانند اندونزی و مالزی(خصوصا مالزی که تعداد زیادی از ایرانیان دانشجو و تاجر و ... در آنجا اقامت دارند و رفتار خوبی از سوی دولت با آنها صورت نمی گیرد) ، وزارت خارجه در سطح وزیر و مانند آن باید بر فعالیت خودش بیفزاید و با گفت و گو و تدبیر این گونه مشکلات را حل کند. طبیعتا گسترش روابط اقتصادی در این زمینه اهمیت بالایی دارد.

اگر حمایت سیاسی و مالی شدید که الان پشت این خشونتهاست برداشته شود، بسیاری از مشکلات حل خواهد شد چون شیعه و سنی قرنهاست مشکل جدی با هم نداشته و ندارند و این وقایع حوادث تصنعی و ایجاد شده است. مدتی پیش یک مقام آمریکایی اعلام کرد که 700 میلیون دلار برای تخریب چهره حزب الله و شیعه خرج کرده اند. این هزینه ها به شکلهای مختلف مثل  دادن پول، برپایی کنفرانس، دادن جوایزمختلف، توزیع کتاب، ساخت فیلم و cd و.... انجام شد.

بررسی 10 ساله در مورد میزان محبوبیت و مقبولیت شیعه ، ایران و حزب الله  در میان مسلمانان نکته قابل توجهی را به ما می نمایاند. در آغاز گرایش مثبت و بسیار  بالا است اما بعد از اتفاقات منطقه- که اشاره شد- و نیز تلاش های مالی و ...دشمن برای تخریب -که بدان اشاره کردم- فضا تدریجا تغییر کرد. دشمنان تلاش خیلی جدی دارند که با تعاملهایی که بین حاکمیت عربستان و وهابیت وجود دارد این فضای خشونت آمیز را تشدید کنند؛ حتی متأسفانه اخوان المسلمین از کسانی بود که خودش همیشه در مقابل وهابیت قرار می گرفت و شاید اختلافات شان با وهابیت کمتر از اختلافات ما با وهابیت نبود، اما در قضایای سوریه در این دام افتادند و حتی الازهر هم که یک رویکرد وحدت گرا داشت با درجات پایین تری گرفتار این فتنه شدند و از همین قضیه سوریه به عنوان دستاویزی برای تخریب علیه شیعه استفاده کردند.

-: برخی معتقدند نگاه ضد شیعی که در میان اهل سنت هست ناشی از تبلیغات شیعه در نقاط مختلف جهان با صبغه سیاسی است، فکر می کنید اینها از ترس صدور انقلاب اسلامی، مسلمانان جهان- که اکثریت اهل سنت هستند- را به نگاه ضد شیعی هدایت می کنند؟

**: به هر حال انقلاب اسلامی یک اتفاق فوق العاده در جهان بود که می رفت تا به عنوان یک الگوی اسلامی در جهان و به ویژه در میان مسلمانان تبدیل شود و طبیعی بود که قدرتها نگران شوند و در تخریب این وضعیت تلاش کنند و جنگ تحمیلی ما چیزی جز این نبود تا از این جریان فزاینده انقلاب اسلامی در منطقه به عنوان الگوی عملی و مطلوب جلوگیری کند. اما در برخی مناطق مانند آسیای جنوب شرقی، این نگرانی از سوی دولت های آن کشورها چندان وجود نداشت بلکه بر عکس بود. مثلا در اندونزی آقای «عبدالرحمان وحید» که بعد از سقوط سوهارتو رئیس جمهور شد ، در زمانی که هیچکس در چنین موقعیتی جرات ابراز علاقه به امام خمینی(ره) را نداشت تعابیر بسیار بلند و با ارزشی را درباره امام به کار برد و به نوعی خود او جایگاه امام را در اندونزی توسعه داد. پس این مسائل نشان می دهد که در اندونزی نگرانی بابت الگوی توسعه انقلاب اسلامی ایران نبود و بیشتر الگوی معنویت گرایانه امام و یا جریان تشیع قطع نظر از الگوی صدور انقلاب مطرح بود. و الان امام(ره) به عنوان یک معلم بزرگ عرفان و اخلاق در دانشگاه های اندونزی معرفی می شود. به هر حال فعالیتهای ایران در این منطقه فرهنگی است؛ مثلا مرکز اسلامی ای که با حمایت ایران در اندونزی دایر شده تا کنون چند صد کتاب منتشر کرده است که در کل رویکرد سیاسی و یا تبلیغات نادرست در آن به چشم نمی خورد بلکه رویکردی عمدتا وحدت گرا دارد.کالج اسلامی اندونزی نیز  که در آنجا راه اندازی شده  است سعی کرده است با رویکردی حکیمانه و وحدت گرایانه و غیر سیاسی عمل کند تا موجب نگرانی و اختلاف نگردد.


-: پیش بینی و تحلیل شما از آینده جهان اسلام چیست؟

**: اطلاعات ما از پشت قضیه کم است البته حدسهایی زده می شود مثل اینکه تغییر رئیس سازمان اطلاعات سعودی به خاطر شکستهای متعدد او در سوریه باشد و یا با قدرت جدیدی که سوریه پیدا کرده امکان تغییر رویکرد سعودی محتمل است اما نمی دانیم پادشاه سعودی با توجه به بیماری که دارد چه وضعی پیدا می کند. یک مقداری وضعیت در هاله ای از ابهام است. اما آنچه می تواند وضعیت را تغییر دهد تعامل بهتر کشورهای منطقه و بطور خاص ایران و عربستان  و نیز قدرت گرفتن دولت سوریه و مقاومت است که نشانه هایی از ان آشکار شده است.

-: نقش علما، اندیشمندان و پژوهشگران و کسانی که امکان رایزنی علمی و فرهنگی را دارند در این زمینه چگونه ارزیابی می کنید؟ آیا تا کنون صرف محکومیت این اقدامات وحشیانه از سوی علما راه به جایی برده است؟

**: الان یک مقدار مراجع تصمیم گیرنده و تأثیرگذار نسبت به 10 تا 20 سال پیش تغییر کرده است؛ یعنی اگر در گذشته عالمان دینی بر روی مسئله ای توافق می کردند، اینان چون رأس هرم فکری جامعه محسوب می شدند، با انتشار اعلامیه یا سخنرانی مسئله تمام می شد اما الان فقط مسئله این نیست که عالمان دینی و متفکرین متعهد در رأس هرم باشند بلکه الان در رأس هرم رسانه های تأثیرگذاری هستند که با این چارچوب پیش می روند که هر چه دروغ بزرگتری بگویی به شرط اینکه تکرار خوب کنی و بتوانی ذهن مخاطب را تصویر سازی مناسب کنی شما بازی را برده ای؛ از یک طرف این مسائل هست و از سوی دیگر عناصر مخرب رسانه ای در میان سنی و شیعه هستند که تلاشهای وحدت گرایانه عقلای قوم را بر باد می دهند. شبکه های تلویزیونی ای که در لندن و یا مناطقی دیگر به زبان عربی و فارسی پیوسته به مقدسات طرف مقابل اهانت می کنند و بذر اختلاف می پراکنند. طبعا این امر باعث تحریک و برانگیخته شدن احساسات طرف مقابل می شود. و روشن است که تلاش عالمان فراوان در جهت اصلاح و رفع اختلاف نمی تواند با این تخریبها برابری کند.

رسانه ها بیشترین نقش را در کنار تأثیرگذاری قدرتهای مالی و سیاسی و... ایفا می کنند. برخی از این موارد در اختیار ما هم نیست. زیرا این رسانه ها به جاهای دیگر وصل اند و از راه اختلاف افکنی نان  می خورند و این به ریختن خون بیگناهان فراوانی منجر شده است. متاسفانه در این اختلافات مقدس‌ترین چیزها دستاویز آلوده‌ترین و نامقدس‌ترین اهداف قرار گرفته است. ما چیزی مقدس تر از قرآن کریم و شخصیت پیامبر اسلام(ص) نداریم اما با زوال عقلانیت و حکمت و تدبیر و هدفگذاری درست، همین ظرفیت عظیم و بزرگ، توسط کسانی که الان هم نمونه هایش را می بینیم، نادیده گرفته می شود و رفتارهایی از مدعیان انتساب به این مقدسات صورت می گیرد که موجب شرمساری است.

به هر حال ارتباط گسترده و پیوسته با علمای دینی و شخصیت های تاثیرگزار خوب است اما این کار وزن خودش را دارد و به تنهایی برای حل موضوع چندان مؤثر نیست چون آنها در این فضای رسانه ای آن قدرت سابق را ندارند. می دانید در فضای رسانه ای تعداد آدمها مهم نیست بلکه مهم این است که صدای شما تا چه حد می رسد. در همین عربستان سعودی که مرکز وهابیت است و تقریبا بیش از 35 سال است که به آنجا رفت و آمد دارم و مردم این کشور را می شناسم در بهترین حالت بین 10 تا 15 درصد این مردم وهابی هستند و یا به وهابیت تمایل دارند اما بقیه شان آدمهای عادی هستند که کاسب و تاجر و کارمند و... هستند و اصلا این حرفهایی که امثال وهابی ها می زنند، در میانشان نیست اما چون این 10 تا 15 درصد رسانه و قدرت و ارتباطات وسیع دارند صدایشان بلند است، باعث می شود که این وقایع را ایجاد کنند.

-: با این توصیفات ما باید منتظر باشیم که فضای تنش میان ایران و عربستان فروکش کند؟

**: به هر حال این مطلب نقش مهمی دارد اگرچه در کنار آن پیروزی مقاومت در منطقه ، تماس با خود کشورهای منطقه از طریق دیپلماسی فعالتر، تماس با علما ، دفع شبهات مذهبی، روشنگری در باره علت حمایت ایران از سوریه و... از طریق شبکه های اجتماعی و غیره نیز اهمیت خودش را دارد.دستگاه دیپلماسی در سطح مقامات عالی مربوطه باید تلاش بیشتری را در این زمینه انجام دهد و کسانی مثل آقای دکتر ولایتی که ارتباط خوبی هم با دولتمردان گذشته مالزی دارند و یا آقای دکتر ظریف که وجاهت خوبی در جهان دارند باید ارتباطات گسترده تری ایجاد کنند و با استفاده از روابط عاطفی، مشوقهای اقتصادی و فرهنگی و... مشکل را حل کنند. گاهی از یک ارتباط رو در رو نتایجی حاصل می شود که قابل مقایسه با کارهای دیگر نیست. درباره تأثیر فعالیتهای نمایندگان فرهنگی ایران در خارج از کشور در خصوص این موضوع باید بگویم که با این نیروی انسانی و توانایی های مالی محدود و برنامه ریزی فعلی که داریم اگرچه تلاش های خوبی صورت می گیرد اما برای حل مسائل کفایت نمی کند چون مشکلات به مراتب بیشتر است.و باید سرمایه گذاری بیشتری انجام داد.

----------------------------

گفتگو از زینب ملکی

کد خبر 2286314

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • captcha