اين شاعر درگفت وگو با خبرنگار فرهنگ و ادب مهر ، با بيان اين مطلب افزود : " ادبيات خاورميانه " ، مي تواند بخشي از ادبيات شرق باشد ، همچنان كه ممكن است بخشي از ادبيات غرب هم باشد يعني در اينجا بحث جغرافيايي نيست ، بلكه بحث نگاه است وقتي مي گوييم نگاه شرق ، يعني نگاه اشراقي در برابر ادبيات غرب كه ممكن است كه در آن هم رگه هايي از اشراق باشد .
علي رضا قزوه كه خود نيز مدتي به عنوان رايزن فرهنگي ايران در تاجيكستان مشغول به كار بوده است ، خاطرنشان ساخت : نكته ديگر اينكه در كشورهايي كه همسايه ما هستند و يا فاصله كمي با اين حوزه دارند ، با بررسي تك تك آنها و با يك مقايسه تطبيقي در مي يابيم كه وضع ادبيات اين سرزمينها بد نيست و شايد ايران را از حيث قدرت بتوانيم يك ادبيات يگانه در اين كشورها بدانيم ، همچنان كه ايران نزديك به برتر بودن قدرت منطقه است و بدون شك ادبيات بدتر منطقه را نيز خواهد داشت و در اين حوزه ها كشورهايي مثل تركيه ، آذربايجان و ... ادبيات ايران به عنوان يك ادبيات با پشتوانه و پيشرو و ادبيات امروزي كه قابليت ترجمه را دارد مطرح است و در بين كشورهاي همسايه مانند عراق بهترين وضعيت را دارد.
وي كه مدتي نيز مسئوليت صفحه شعر روزنامه اطلاعات " بشنو از ني " را بر عهده داشت و آثار بسياري از شاعران مطرح معاصر را در اين صفحه منتشر مي كرد ، ياد آور شد : ازجهت ادبيات بين كشورهاي عرب ، وضعيت عراق بهتر است و ادبياتي پيشرو و نو آور با پشتوانه داشته است و سردمداران نو آوري در شعرعرب هم متعلق به اين سرزمين بوده است، البياتي و ... از نمايندگان خوب آنهاست و در روزگار امروز اشعار مظفرالنواب نمونه يك شعر پيشرو و مقاومت و انقلابي در شعر جهان بوده است بنابراين وضعيت ادبيات عراق بسيار خوب است، وضعيت ادبيات تركيه هم وضعيت خوبي است و شاعران بزرگي دارد و تا اندازه اي بهتر از ادبيات جمهوري آذربايجان بوده و جمهوري آذربايجان بهتر از ارمنستان است و ادبيات ارمنستان وضعيت بهتري از ادبيات تركمنستان، ازبكستان و تاجيكستان دارد .
اين شاعر در ادامه اين مطلب اضافه كرد : در بين كشورهاي آسياي ميانه ادبيات قرقيزستان بهتر از ديگر كشورهاست و در افغانستان وضعيت بهتري وجود دارد، در حوزه هاي خليج فارس شعر قوي نمي بينيم و حوزه شعر يمن بهتر از چند كشور مثل عمان، عمارت ، قطر است و در عربستان مسئله جدي به عنوان شعر نديده ام و عربستان يكي از كشورهاي درجه سه ادبيات بوده است در حالي درگذشته تاريخي اول بوده است و به طور كلي اگر بخواهيم در يك مقايسه اجمالي در بين كشورهاي خاورميانه دنبال قطبي بگرديم، ايران و عراق و تا حدي تركيه مي توانند مركزيت ادبيات و شعر باشند .
علي رضا قزوه ياد آور شد : نكته جالب اين است كه در سالهاي اخير و در اين دو دهه اخير به سمت تخصصي تر شدن حركت كرده ايم و امروز كساني هستند كه راجع به ادبيات تركيه تحقيق كرده و حرف براي گرفتن دارند، همچنين راجع به ادبيات عراق ، فلسطين، ارمنستان و ... به طوري كه راجع به ادبيات ارمنستان شخصي را داريم كه به اين زبان شعر مي گويد و ترجمه نيز انجام مي دهد و در حوزه ادبيات تاجيكستان كه خودم فعاليت كرده ام و رساله فوق ليسانس و رساله دكتر خود را در زمينه ادبيات تاجيكستان نوشته ام و يا در زمينه ادبيات افغانستان محمد حسين جعفريان به طور تخصصي فعاليت كرده است .
شاعر " شبلي و آتش " و " نخلستان و خيابان " در ادامه گفت : بحث ما اين است كه درحال حاضر ، ما به شكل تخصصي در ادبيات كشورهاي منطقه فعال بوده ايم و شناخت خوبي داريم كه اين شناخت ، بايد قوي تر شود ، زيرا ادبيات ترجمه شده كه در كتابفروشي هاي وجود دارد بيشتر متعلق به ادبيات اروپاست تا اين كه متعلق به آسيا و خاورميانه باشد و جا دارد كه اين رويكرد عوض شود تا در مورد كشورهايي مانند چين، ژاپن، هند و بنگلادش نيز تحقيق شود و در مورد كشورهايي كه صاحب تمدن و فلسفه و حكمت بوده اند و در شعر هم حرف هايي براي زدن دارند ، پرداخته شود.
علي رضا قزوه افزود : ما ترجمه اي كه از شعرهاي عراق داريم ، به مراتب ، كمتر از ادبيات آمريكاي لاتين است ، با وجود اين كه شعر عراق قوي است و مي توان گفت كه در آينده ما مي توانيم ادبياتي به عنوان ادبيات خاورميانه داشته باشيم و حتما در اين ادبيات مركزيت با كشورهاي صاحب ادبيات است و نكته ديگر، محافل ادبي مانند نوبل و ... است كه در اين زمينه ، بي توجهي زيادي به ادبيات مشرق زمين و خاورميان شده است و حال بايد دانست نماينده ادبي اين كشورها در نوبل كجا هستند ، كشور قوي در ادبيات و عرفان چرا بايد به سياستش جايزه نوبل بدهند اما به ادبياتش خير، آن هم سياستي كه نماينده اش چندان رشيد نيست، چون مي دانيم كه بزرگترين سياستمدار در ايران سالها بدون شك حضرت امام خميني بوده و بقيه در زيرسايه ايشان هستند .
اين شاعر درادامه خاطرنشان ساخت: چرا در طول اين ساليان به سهراب سپهري جايزه نوبل داده نشده است ؟ حتي به گلشيري ، شاملو ، صادق هدايت و ... تمام اين اشخاص از نجيب محفوظ و تاگور بالاترند ، مثلا شعر بيژن جلالي به مراتب رشيدتر و بهتر از شعرتاگور است كه البته بيژن جلالي چندان هم گمنام نيست ، ما شخصيت هاي ادبي و داستاني و شعراي بسيار بزرگي داريم كه صدها جايزه نوبل سياسي ارزش يك جايزه نوبل ادبي را ندارد ، زيرا ما هويتمان با ادبياتمان است ، ما درجهان با ادبيات و عرفان شناخته شده ايم ، بايد دانست كه چرا تا به حال به محمود دولت آبادي جايزه نوبل نداده اند ، بدون شك آنها به كوچك كردن ادبيات ما پرداخته اند .
وي ادامه داد : ما بزرگان ادبي زيادي در روزگارخود داشته و داريم و اينان همه لياقت مطرح شدن در عرصه جهاني را دارند. مثلا استاد شهريار كه يك شاعر جهاني است بنابراين محافل جهاني مقداري به ايران و ادبيات خاورميانه و اين سرزمين بي توجهي كرده اند . اگر روزي به " تاگور" جايزه مي دهند به اين علت است كه هند مستعمره است و چون ما مستعمره نبوده ايم به ما تعلق نگرفت آنان در تمام مسائل معادلاتي را مي بينند ، با اين وجود من مي گويم كه بايد در مورد ادبيات مشرق زمين و خاورميانه به طور تخصصي تحقيق كنيم و بيشتر مترجمان ما متوجه باشند كه ادبيات ما چيزي از ديگر ادبيات ها كم ندارد و به قول نزارقبايي شاعر سوري كه مي گويد كبوتران مسجد اموي از كبوتران پاريس كم نداشته اند ، يعني ادبيات سوريه از ادبيات فرانسه كم ندارد.
علي رضا قزوه تصريح كرد : همچنين ادبيات لبنان از ادبيات اسپانيا كم تر نيست و ادبيات عراق حتي از ادبيات آمريكا رشيدتر است اما اين حمايتها بايد پيش از تر همه شامل حال خودمان باشد يعني ما بايد در ابتدا ادبيات خود راجدي بگيريم و تا زماني كه خودمان اين حمايت جدي را از خود نداشته باشيم و در منطقه آن ادبيات مقايسه اي و تطبيقي را نداشته باشيم نمي توان به بهره اي دست يافت.
وي در پايان گفت وگو با مهر ، گفت : حتي اگر ادبيات هند، بنگلادش ، پاكستان، افغانستان و... چند شاعر خوب دارند بايد معرفي شوند و به طور جدي با يك ترجمه خوب معرفي شده ، تا به يك مقايسه برسيم و آن قطب مشخص شده در درجه يك در بين ايران و عراق و تركيه مي باشد كه البته سوريه و لبنان هم وضعيت بدي ندارند ، بنابراين بايد در ابتدا آثار بين مردم معرفي شود و بعد داعيه اين را داشته باشيم كه ادبياتي را به عنوان " ادبيات خاورميانه " مطرح كنيم .
" خاورميانه " ، پايگاه اهل نظر و فرزانگان قلم و ادب
|
علي شاه علي - شاعر و منتقد ادبيات ، گفت : ما هنوز هم مي توانيم برترين شاعران و سخنوران را به جهان معرفي كنيم تا كما في السابق ، رتبه نخست شعر و ادبيات را درجهان به نام " ايران " به ثبت برسد ... من بي هيچ تعصب و مبالغه اي معتقدم كه " نوبل ادبي " را بايد به چهره هاي برجسته شعر خاورميانه ، از جمله شاعران ايران بدهند .
|
اين شاعر و منتقد ادبيات در گفت و گو با خبرنگار فرهنگ و ادب مهر ، با بيان اين مطلب ، افزود : از ديرباز ، خاورميانه و ايران كه بخشي از اين منطقه است ، پايگاهي ارزشمند براي اهل نظر و فرزانگان قلم و ادب بوده است ، پس دستيابي به قلمروي چون " ادبيات خاور ميانه " مطلب دور از ذهني به نظر نمي رسد ، البته بدون همراهي دولتمردان و صاحبان قدرت ، به پيش بردن اهداف فرهنگي در هيچ سرزميني امكان پذير نبوده و نيست .
شاه علي با اشاره به وضعيت امروز ادبيات و فرهنگ در جهان ، تصريح كرد : اديبان ايراني و فعالان ادبيات خاورميانه ، بي ترديد لياقت و شايستگي درخشش در سطح جهان را دارند ، زيرا عقل ، خرد و مذهب را در آثار خود به ظهور و بروز مي رسانند ، و بشر ، نه تنها در امروز كه هميشه به اين سه اصل - عقل ، خرد و مذهب - نيازمند است .
اين شاعر و منتقد ادبيات كه تا امروز مقالات و نقدهايي در ارتباط با موضوعات فرهنگي و ادبي در مطبوعات كشور منتشر كرده است ، ياد آور شد : اگردرتمام جهان ، شاعراني به قوت و عظمت سعدي ، حافظ ، فردوسي وحتي شاعران ديگركه شايد دركشورمان خيلي به آنها التفات نشده ، مانند وحشي بافقي ، جامي ، باباطاهر و.. ، وجود داشت ، حتما توجه بيشتري به انديشه شعري آنان مي شد ، اما متاسفانه نسل هاي جديد شعر ، اين بزرگان را از ياد برده اند .
وي گفت : اين رسالت كه آثارمعاصرين ادب وهنرمندان امروز ايران ، به جهان معرفي شود يكي ازوظايف اصلي و قطعي رسانه هاست .
وي در پايان گفت و گو با مهر ، اظهار داشت : ضمن اين كه خدمات اهالي رسانه را ارج مي نهم ، اما لازم مي دانم كه از آنها بخواهم به سراغ استعدادهاي درخشان گمنام اين مرزپرگهرهم بروند وآثارآنان و نظريات و ديدگاه هايشان را منعكس كنند ، چرا كه اگرشاعر و نويسنده اي شهرستاني براي يك مجله يا روزنامه وهفته نامه ، اثري ارسال كند و چندين بار اين كار را تكرار نمايد ، اما رسانه در قبال اين كار ، عكس العملي از خود نشان ندهد ، در واقع شايد ادامه كاربراي فرد امكان پذير نباشد و ذوق ادبي و هنري در وي بخشكد .
متكلمان اندك " زبان فارسي " در جهان
|
محمد حسين جعفريان - شاعر و منتقد ادبيات ، گفت : " خاورميانه " واژه اي است كه ديگران آن را ابداع كرده اند و براي محدوده اي جغرافيايي به طور قراردادي وضع شده ، خيلي هم صاحب اعتبار نيست ، اين تعبير ، تاريخ دوري ندارد ، بنابر اين تقسيم بندي براي اين محدوده و قائل شدن ادبياتي با اين نام ، خيلي منطقي نظر نمي رسد . |
اين شاعر و منتقد ادبيات ، درگفت وگو با خبرنگار فرهنگ وادب مهر، با بيان اين مطلب ، افزود : البته دراين محدوده ، كشورهايي با فرهنگ هاي غني وتاريخ بسياركهن وجود دارند كه هركدام يك سروگردن درجهان شايد ازبقيه ممالكي كه مي شناسيم ، بالاترهستند ، سرزمين هايي مثل منطقه شامات كه شامل سوريه ، فلسطين ، اردن و...مي شود ، همچنين ايران ، بين النحرين و مصر كه هر كدام ازاينها ، درروزگارخود ازقدرت هاي فرهنگي برخوردار بوده اند .
محمد حسين جعفريان كه در حال حاضر در كابل به سر مي برد ، خاطرنشان ساخت : من اصلا به چنين تعبيري اعتقاد وباورندارم وفكرمي كنم كه يك تعبيرمصنوعي ودرواقع دست سازاست ، لذا طبيعي است كه به تاثيرات آن ونشانه هاي آن نيزباوري ندارم . اصلا ترديد دارم چنين چيزي دركليات خود وجود داشته باشد ، زيرا هركدام ازكشورهاي خاورميانه ، صاحب فرهنگ هاي مقتدرهستند وبه طورمستقل قابل مطرح شدن مي باشند ، بنابراين ، نيازي نيست كه اينها جمع شوند و دريك مجموعه به عنوان فرهنگ خاورميانه ويا فرهنگ وهنرادبيات خاورميانه طرح گردد .
وي تصريح كرد : بين ادبيات عرب وادبيات فارسي شباهتهاي بسياري وجود دارد چون اينان درجوهره اصلي خود باهم مشتركند كه آن " اسلام" مي باشد واين امرباعث مي شود كه باورها واسطوره هاي آنها درمواردي به يكديگرنزيك شوند ، لذا خيلي ازضرب المثل ها را مي بينيم كه درهردوزبان ويا هردو ادبيات به كارمي رود ، بسياري ازنشانه ها نزديك است . بسياري ازقهرمانها براي هردومليت وزبان وفرهنگ مشترك است بديهي است كه اين ارتباط بيش ازهردوزباني درجهان بين دوزبان وفرهنگ عربي وفارسي وجود دارد .
اين شاعركه مدتي نيز به عنوان وابسته فرهنگي ايران در برخي كشورهاي همسايه فعال بوده است ، يادآورشد : اگر نويسندگان واهل قلم ، بخواهند درمشرق زمين مطرح شوند كه بايد بگويم كه درمشرق زمين كه مجموعه اي ازآسياست اين جايگاه پيدا شده است .
جعفريان يادآور شد : براي نمونه مي توانم به ادبيات چين ، خاوردورو ادبيات عرب اشاره كنم كه جايگاه بسيارخارق العاده اي دارند وشايد فقط ما عقب مانده باشيم ، ولي اگرجايگاه زبان فارسي را بگويم ، اين زبان متكلم هاي كمتري دارد ، نسبت به زبانهاي ديگركه متكلم هايشان ازچند ميليون نفردرجهان مي گذرد ...
محمد حسين جعفريان درپايان گفت وگو با مهر، گفت : مترجماني كه آثار فارسي را به زبان هاي ديگرترجمه مي كنند ، به مراتب كم بوده اند و بديهي است كه بدبختانه برد ادبيات معاصر ما دردنيا كم بوده است اما من فكرمي كنم كه اگرروزي اين اتفاق بيافتد جهان با چهره ها وآثار جديد حيرت آوري آشنا مي شود ، كما اينكه كما بيش بعضي ازقدماي ما كم كم به جهان عرب راه پيدا كرده اند ، كساني مانند حافظ ، مولانا و... بسيارجهان را متحيركرده و جهان را وادار كرده اند كه دربرابراين فرهنگ غني كرنش كنند .
سوء نيت برخي درعربي زدايي از فرهنگ ما نمايان است
|
قادر طهماسبي - " فريد " شاعر و منتقد ادبيات ، گفت : اگر ما در آئين هاي مشتركي كه با اعراب داريم ، تعمق بيشتري كنيم ، مي توانيم به توليد و ارائه ادبياتي مشترك هم اميدوار باشيم كه نويسندگان و شاعران " خاورميانه " در تولد آن سهم عمده اي خواهند داشت . |
اين شاعر و منتقد ادبيات ، در گفت و گو با خبرنگار فرهنگ و ادب مهر ، با بيان اين مطلب افزود : اگر كليله و دمنه را مطالعه كنيم ، متوجه مي شويم كه با حذف واژه هاي عربي از آن ، ديگر چيزي باقي نمي ماند ، حافظ و سعدي هم با واژه ها و فرهنگ عربي درگير بوده اند و اين آميزش زباني ( فارسي و عربي ) سابقه اي طولاني دارد و نمي توان با آن مبارزه كرد ، اگرقرار باشد كه ادبيات خاورميانه هم به وجود بيايد ، نمي توان اين موضوع را از آن قلم گرفت زيرا ناديده گرفتن زبان عربي و آنچه بر آمده از اين فرهنگ است ، كار معقولي نيست .
قادرطهماسبي " فريد " تصريح كرد : اگر بخواهيم از ديدگاه فردوسي شناسان به موضوع نگاه كنيم كه بيت مشهور" بسي رنج بردم دراين سال سي / عجم زنده كردم بدين پارسي " اين شاعر بزرگ را مكرر عرضه مي كنند ، ممكن است به نقطه اي برسيم كه شروع يك مجادله جدي باشد ... ، در حالي كه هيچكس نمي تواند و نمي خواهد منكر تلاش فردوسي بزرگ شود ، و چنين انكاري اصولا مشروعيت علمي ندارد ، اما بايد صادقانه پرسيد كه آيا " عجم " صرفا با پارسي زنده مي ماند ، يا ايمان و آئين و اعتقاد ؟! كشورشيعه نشيني چون ايران ، هم در زبان و هم در ادبيات و فرهنگ ، قطعا با كشورهاي مسلمان و عرب اشتراكاتي دارد ، ضمن اين كه از بزرگان دين هم توصيه به وحدت هم شده ايم .
اين شاعر كه مثنوي شهادت را سروده است ؛ خاطرنشان ساخت : درسالهاي اخير، عملكرد مزورانه و سوء نيت برخي درعربي زدايي ازمتون و فرهنگ ما نمايان است ، درحالي كه " مسلمان بودن " ما در منطقه يك امتياز بزرگ است و كشورهاي عربي زبان مي توانند اصولا در حوزه اي مانند " ادبيات " صد در صد به ما تكيه كنند و با هم " ادبيات خاورميانه " را بسازيم ، حتي پايه گذار ادبيات ناب توحيدي در جهان باشيم ، اما كساني با طرح مسائلي ما را مي خواهند از اين اتفاق ، دور كنند . |
|
| |
نظر شما