به گزارش خبرنگار گروه دين و انديشه "مهر"، كارگاه يك روزه معرفي تحقيقات ميان رشته اي علم و دين : "بررسي آراي دانشمندان معاصر علم و الهيات (الهيات مسيحي) " از سوي مركز ملي تحقيقات علوم پزشكي كشور و با همكاري موسسه پژوهشي حكمت و فلسفه ايران و با حضور استادان و محققان فلسفه و الهيات و پزشكي صبح ديروز در مركز ملي تحقيقات علوم پزشكي كشور برگزار شد.
اين كارگاه يكروزه به منظور آمادگي و تبادل اطلاعات جهت برگزاري " اولين كنگره بين المللي گفتگوي علم و دين : حيات، انسان، سلامت " در ارديبهشت 1385 است. قرار است در اين كنگره صاحب نظران و محققان مشهوري از رشته علم و الهيات حضور يابند.
دكتر شيوا خليلي، مدير گروه علم و دين مركز ملي تحقيقات علوم پزشكي كشور، در آغاز اين كارگاه اظهار داشت : هدف اوليه اين همايش نشست و تبادل اطلاعات و مباحثه حدود پنجاه نفر متخصص تراز اول جهان در حوزه ميان رشته اي علم و الهيات مي باشد. اين افراد كه اكثراً از الهيات مسيحيت بدين مباحث روي آورده اند و از نظريه پردازان اصلي اين حوزه مي باشند شناسايي شده و طي مكاتبات چندين ساله نظر آنها جهت حضور در اين كنگره بين المللي در تهران جلب شده است.
وي افزود: در كنار اين عده كه حدود بيست نفر دانشمند علم و الهيات اروپايي و امريكايي مي باشند تعداد برگزيده اي از دانشمندان، صاحبنظران و محققين فعالي داخلي نيز به همراه حدود 10 نفر محقق از ديگر كشورهاي مسلمان و در طول چهار روز همايش و جلسات و كارگاههاي قبل و بعد از همايش به بحثهاي اساسي پيوند الهيات با علم مدرن و آكادميك در مدارس و دانشگاههاي جهان، تعريف چگونگي فعل خداوند در جهان طبيعت، پيدايش حيات و مراحل حيات به خصوص حيات انساني و تعريف سلامت مي پردازند.
پس از سخنان مقدماتي دكتر خليلي، يكي از اعضاي اين كارگاه به معرفي سري پنج جلدي كتابهاي رصد خانه واتيكان
CTNS پرداخت. رصد خانه واتيكان در كاخ پاپ در شهر گاندالفو مشرف به درياچه آلبانو و در 30 مايلي جنوب رم قرار گرفته است. از سال 1935 اين مركز تحقيقات پايه اي در دو زمينه ستاره شناسي مبتني بر مشاهده و ستاره شناسي تئوريك فعال بوده است. پس از فراخوان پاپ ژان پل دوم به منظور برقراري ارتباط بيشتر ميان كليسا و جامعه علمي در سال 1979 و طي برگزاري مراسم صدمين سال تولد آلبرت انيشتين، رصدخانه واتيكان و مركز مطالعات ميان رشته اي كراكو، در سال 1984 كنفرانسي را در شهر كراكو بر پا نمودند كه به چاپ كتابي درمورد گاليله گرديد. سپس پاپ تقاضاي برپايي كنفرانس ديگري به منظور گفتگو ميان علم و ايمان در سيصدمين سالروز انتشار " اصول نيوتن" نمود كه توسط رابرت راسل، بيل استوگر، مايكل هلر و جرج كوين مورد بررسي قرار گرفته و به برگزاري كنفرانسي در سال 1987 در رصد خانه واتيكان و با سرپرستي راسل و بيل استوگر و انتشار كتاب "فيزيك، فلسفه و الهيات : جستجويي مشترك براي ادارك" و پيام پاپ با مضمون برقراري ارتباط بيشتر ميان جوامع علمي و كليسا انجاميد.
بدنبال برگزاري اين همايش، جرج كوين رياست رصدخانه واتيكان دست به ابتكار جديدي زده و طرح برگزاري سري پنج گانه كنفرانسهايي در تعامل ميان علم و دين و با محوريت نگرشي علمي به فعل خدا را ارائه نمود. با تشكيل كميته اي علمي با حضور نانسي مورفي، رابرت راسل و بيل استوگر و ورود CTNS بعنوان اسپانسر به كميته مزبور و حمايت بنياد«Wayne and Gladys Valley Foundation» اين كنفرانس ها در دهه نود ميلادي آغاز و پس از هر كنفرانس كتابي از سري پنج گانه كتب مورد بحث به طبع رسيد. در اولين نشست از مجموعه كنفرانسهاي پنجگانه، در اكتبر سال 1991، بيست و يك نفر از محققين خبره در مطالعات و مباحث ميان رشتهاي در رشتههاي فيزيك، كيهانشناسي، فلسفه دين، فلسفه علم، الهيات فلسفي، الهيات سيستماتيك، تاريخ دين و تاريخ علم در نشست يك هفته اي برپا شده توسط رصدخانه واتيكان واقع در شهر رم ايتاليا، گردهم آمدند.
كتب منتشر شده با نگاهي علمي به مساله فعل الهي پرداخته اند و هر يك شامل بخشهايي با مضامين علمي، متدولوژي، موضوعات فلسفي و پيامدهاي الهياتي منتشر شد. اولين كتاب اين مجموعه، " كيهانشناسي كوانتومي و قوانين طبيعت" در سال 1993 انتشار يافته است. مقدمه توسط رابرت جان راسل بنگارش درآمده و ويرايش كتاب بر عهده آقايان راسل و سي. ايشام و خانم نانسي مورفي بوده است. دومين كتاب اين مجموعه تحت عنوان " آشوب و پيچيدگي" در سال 1995 توسط رصد خانه واتيكان منتشر شده است. سومين كتاب اين مجموعه تحت عنوان "زيست شناسي تكاملي و ملكولي" در سال 1998توسط رصد خانه واتيكان منتشر شده است. مقدمه اين كتاب توسط رابرت جان راسل بنگارش درآمده و ويرايش كتاب بر عهده آقايان راسل، ويليام استوگر و فرانسيسكو آيالا و خانم نانسي مورفي بوده است. چهارمين كتاب اين مجموعه تحت عنوان "علم اعصاب و انسان" در سال 200 توسط رصد خانه واتيكان منتشر شده است. مقدمه اين كتاب توسط رابرت جان راسل بنگارش درآمده و ويرايش كتاب بر عهده آقايان راسل، تئو سي. ميرينگ و مايكل اي. آربيب و خانم نانسي مورفي بوده است. پنجمين كتاب نيز تحت عنوان "مكانيك كوانتوم" در سال 200 توسط رصد خانه واتيكان منتشر شده است. مقدمه اين كتاب توسط رابرت جان راسل بنگارش درآمده و ويرايش كتاب بر عهده آقايان راسل، فيليپ كليتون، كرك وگتر مك نلي و پولكينگ هورن و خانم نانسي مورفي بوده است.
پس از معرفي كتابهاي پنج جلدي واتيكان، دكتر امير عباس علي زماني به بررسي آراي "يان جي. باربور" پرداخت. يان جي.باربور فيزيكدان، متاله، نويسنده و برنده جايزه سال 1999 تمپلتون، براي پيشرفت در دين است. وي استاد بازنشسته كرسي علم، تكنولوژي و جامعه در كالج كارلستون در نورث فيلد ايالت مينسوتا ميباشد.
دكتر علي زماني درباره يان باربو اظهار داشت : وي به عنوان فردي پيشرو در زمينه هاي در حال گسترش علم و دين تلقي مي شود و اعتبار خود را تحت عنوان يك پژوهشگر ميان رشته اي و به واسطه انتشار كتاب تاثيرگذار "موضوعاتي در علم و دين" در سال 1965 به دست آورده است. از آن زمان تا كنون وي مقالات و كتاب هاي بسياري را به نگارش درآورده است.
وي افزود: به عنوان مثال كتاب وي با عنوان "افسانه، مدلها و پارادايمها" به عنوان ابزاري مناسب، توسط افرادي كه علاقه مند به بررسي روش شناسي و نگرشهاي علما و پژوهشگران علم و دين هستند، بكار گرفته شده است. در تعاقب مقالات تخصصي ارائه شده توسط وي در گيفورد(1989-1991)، دكتر باربور كتابي بنام " دين در عصر علم " و " اخلاق در عصر تكنولوژي" را نيز منتشر ساخت. در سالهاي اخير كتاب وي با عنوان "علم و دين : موضوعات تاريخي و معاصر" به عنوان كتاب اصلي مورد تدريس در دانشگاهها بكار رفته است. آخرين كتاب دكتر باربور بنام " زماني كه دين علم را ملاقات ميكند(تقابل علم و دين): دو دشمن، دو غريبه يا دو يار" نيز هم اكنون به چاپ رسيده است.
در ادامه دكتر هادي صمدي به بررسي آراي "دكتر آرتور پيكاك" و "سرجان پولكينگ هورن" پرداخت. دكتر آرتور پيكاك؛ دريافت جايزه «le conte du nouy» در سال 1986، دستيار آكادميك انستيتو «دين در عصر علم، نائب رئيس كنگره علم و دين و اتحاديه كليساي مدرن و عضو شوراي مشورتي ESSSAT است. دكتر پيكاك در سال 1971 به عنوان كشيش دركليساي انگلستان مامور به كار شد.
آرتور پيكاك
دكتر صمدي درباره آراي آرتورپيكاك اظهار داشت : واكنش عالمان الهيات قرن نوزده نسبت به نظريه تكامل داروين بسيار مثبت تر از واكنش دانشمندان به آن بود. اما از ديدگاه پيكاك امروزه الهيات كمتر به مسأله تكامل مي پردازد و بايستي اين نقيصه رفع شود پيكاك پنچ ويژگي كلي تكامل زيستي را برشمرده و واكنشهاي الهياتي خود را نيز نسبت به آنها بيان مي دارد. يكي از ويژگي هاي مهم تكامل زيستي و حيات به طور كلي ويژگي نوظهوري يا خيزشي (emergence) بودن آن است. از ديدگاه پيكاك نوظهوري فعل خدا است كه در فرايندهاي طبيعت ساري ميشود. ويژگي ديگر تكامل زيستي آن است كه فرايند تكامل آميزه اي است از دخالت قوانين و شانس. به نظر پيكاك وجود شانس در طبيعت نه تنها نشانه اي از عدم عقلانيت است بلكه اين واقعيت براي يك موحد نشانه اي است از تعامل خالق با جهان.
وي درباره ويژگي سوم گفت : در جريان انتخاب طبيعي، روندها، ويژگيها و كاركردهايي را مي بينيم كه داراي مزيت هستند وجود جهت در جريان تكامل و اينكه تمايلاتي براي برخي ويژگي ها وجود دارد بيانگر قصد خدا است كه از طريق فرايندهاي تكاملي دائماً در حال خلق است. وجود درد، رنج و مرگ در طبيعت ويژگي ديگر حيات است درد و رنج ويژگيهاي اجتناب ناپذير دارا بودن سيستمهاي قادر به پردازش و ذخيره اطلاعات است مرگ افراد و انقراض گونهها پيش نياز خلق نظم زيستي است از ديدگاه پيكاك خدا همراه را با رنج مخلوقات رنج ميبرد. در قسمت آخر پيكاك به اهميت الهياتي عيسي مسيح از منظر تكاملي مي پردازد.
دكتر صمدي ويژگيهاي عمده آراء پيكاك را چنين برشمرد: 1- خداوند با جهان به صورت علي تعامل دارد و جهت اين عليت از بالا به پايين است. 2- روش شناسي پيكاك در مباحث علم و الهيات رئاليسم انتقادي است. 3- وي مفهوم "همه در خدايي" (Panentheism) را مطرح مي كند تصوري از ارتباط خدا و جهان كه متمايز از خداي استعلايي و همه خدايي (pantheism) است اما ويژگيهايي از هر دو بينش را نيز دارد. 4- عدم تعين هاي موجود در جهان فيزيكي و زيستي با دخالت فعل خدا متعين مي شوند. 5- سختي كشيدن انسان در اين جهان تنها راه رشد و سعادت آدمي است.
در ادامه نگاهي اجمالي به بررسي آراي "سرجان پولكينگ هورن" صورت گرفت. وي كه يكي از كشيشان آنگليكن (وابسته به كليساي انگلستان) است، رياست كالج كوئين دانشگاه كيمبريج را بر عهده داشته و استاد سابق فيزيك رياضيات كيمبريج است. وي كرسي فيزيك را بهمنظور مطالعات آنگليكن خود رها كرد. پس از پايان مطالعات الهياتي و خدمت به عنوان كشيش، وي به كيمبريج بازگشت. در همين ايام وي به نگارش كتابهايي در زمينه سازگاري علم و دين پرداخت. اين كتابها شامل مباحثي از علم و خلقت، و اخيراً علم و مشيت الهي هستند. وي همچنين در سال 2002 برنده جايزه تمپلتون شد.
سر جان پولكينگ هورن
جان پولكينگهورن دو مقاله معروف در زمينه علم و الهيات تاليف كرده كه عبارتند از: "متافيزيك فعل خدا" و " فرايندهاي فيزيكي، رويدادهاي كوانتومي، و عامليت الهي". در مقاله متافيزيك فعل خدا پولگينگهورن معتقد است كه هر چند امروزه "متافيزيك" واژه محبوبي نيست اما در واقع همه افراد ديدگاهي كلي درباره ماهيت واقعيت دارند. حتي ديدگاههاي تقليل گرايانه شديد علمي كه متافيزيك را همه چيز مي دانند نيز متافيزيكي هستند. اين ديدگاهها مي پندارند كه قوانين فيزيكي را ميتوان به حيطههايي مانند رفتار انسان نيز تعميم داد كه اين خود فرضيهاي ناآزموده و فراتر از حد فيزيك است. از ديدگاه پولكينگهورن به صورت قياسي نمي توان از معرفت شناسي به هستي شناسي رسيد در واقع جنبه مهم اين اتصال همان مسئله معروف استقراء است : چه ميزاني از معرفت مي تواند ما را به نتيجه اي هستي شناسانه برساند؟ راهبرد رئاليسم انتقادي راهبردي است براي به حداكثر رساندن اين اتصال.
سرجان پولكينگهورن قرار است در اولين همايش بين المللي گفتگوي علم و دين : مفهوم حيات، انسان و سلامت شركت كند. مقاله وي با عنوان "انسان و روح" است.
دكتر شيوا خليلي نيز نگاهي اجمالي به آراي "پروفسور نانسي مورفي" داشت. پروفسور مورفي استاد فلسفه مسيحيت در مدرسه علوم ديني الهياتي فولر است. اولين كتاب وي با عنوان " الهيات در عصر برهان علم" هر دو جايزه تمپلتون و و آكادمي آمريكايي دين را از آن خود ساخت. وي با همكاري اف.آر. اليس كتاب "در طبيعت اخلاقي عالم: الهيات، كيهان شناسي و اخلاق" را به نگارش در آورده است. وي عضو هيئت رئيسه مركز الهيات و علوم طبيعي بوده و در كليساي برترن خدمت مي كند.
پروفسور نانسي مورفي
پروفسور مورفي ضمن شركت در "اولين همايش بين المللي گفتگوي علم و دين : مفهوم حيات، انسان و سلامت" در سال 85 به دو موضوع طي سخنراني و ميزگرد تخصصي خواهد پرداخت. وي مقاله "فيزيكاليسم يا دو گانه انگاري: كدام راه براي مومنان" را جهت سخنراني و موضوع " رنج بردن در دستان طبيعت : خدا كجا بود؟" را جهت ميزگرد انتخاب كرده است. پروفسور مورفي قصد دارد در اين ميزگرد پاسخي خداباورانه به مسئله شرور طبيعي بدهد. تز وي اين است كه انسانها و حيوانات از بلاياي طبيعي رنج مي برند و اين رنجها به طور طبيعي به وسيله خداوند ايجاد نمي شود بلكه بيشتر يك محصول فرعي ناخواسته اما قابل پيش بيني در سير خلقت است كه براي بقاء حيات انسان ضروري است.
دكتر حميد شهرياري، در ادامه به بررسي آراى دانشمندان معاصر غربى، كشيش پروفسور رابرت جان راسل ( Robert John Russell )، فيزيكدان مشهور امريكايي، پرداخت. جان راسل رياست چندين مركز تحقيقاتي در اين زمينه را برعهده دارد. پروفسور راسل همچنين مجله اي را سرپرستي مي كند كه نسبت علم و دين را محور توجهات فلسفي خود قرار داده است. انديشه هاي او - كه نزديك به كليساي كاتوليك است - در باب نست علم و دين بسيار مورد توجه هستند. راسل در دانشگاه هاي استنفورد، كاليفرنيا و لس آنجلس، فيزيك و الهيات تدريس نموده است.
وي درباره تئوري جان راسل يعني "مشيت خاص الهي و جهش ژني : دفاعي جديد از تكامل الهياتي" گفت : راسل در اين زمينه معتقد است كه تكامل زيستي روش خدا براي خلق حيات است. خدا هم منبع استعلايي جهان به عنوان يك كل، از جمله حضور مطلق در هر لحظه در قوانين طبيعت است و هم خالق تمام پيچيدگيهاي فيزيكي و زيستي. جهش ژني تنها پديده شناخته شده اي است كه موجب تأثيرات شگرف مرئي مي شود و در عين حال ظاهراً و مستقيماً به تغييرات ملكولي در فرد بستگي دارد. اين تغييرات نيز به نوبه خود متأثر از اصل عدم تعين هايزنبرگ است.
پروفسور رابرت جان راسل
دكتر شهرياري به نظر راسل اشاره كرد كه پرسيده بود آيا مي توانيم فراتر رفته و درباره مشيت خاص الهي در طبيعت فكر كنيم؟ و آيا مي توانيم اين فكر را بدون در نظر گرفتن فعل خدا به عنوان يك ملاحظه گر در فرايندها و تخطي كننده از قوانين طبيعت داشته باشيم؟ بنابراين تا يك قرن قبل درباره ارتباط مشيت خاص الهي و مداخله دو نظر عمده در ميان متألهان وجود داشت : 1- متكلمان مسيحي در صدد بودند نظريه تكامل زيست شناختي داروين را با نظريات الهيات مسيحي وفق دهند يا حتي تلفيق كنند. 2- در مقابل برخي ديگر نيز با نظريه تكامل مخالفت مي كردند تا بتوانند در مقابل تفاسير ملحدانه نظريه داروين، از ديانت مسيحي دفاع كنند.
وي هدف راسل را از ارائه و بررسي اين موضوع علمي و الهياتي را اين چنين ارزيابي كرد : هدف راسل در اين تحقيق علمي فرا رفتن از اين دو ديدگاه و رسيدن به ديدگاه جديدي است. در واقع او مي خواهد ايده عيني بودن مشيت خاص الهي را تعبيري غير مداخله گرايانه كند. اين فكر به لحاظ نظري وقتي ممكن است كه طبيعت در سطوحي به لحاظ هستي شناسي غيرمتعين باشد. ادعاي راسل اين است كه مكانيك كوانتومي چنين امكاني را فراهم مي آورد. به علاوه از آنجا كه مكانيك كوانتومي سطح زيرين فرآيندهاي چهش ژني را مي سازد و از آنجا كه جهش و انتخاب طبيعي ويژگيهاي اصلي دارونيسم جديد را شكل مي دهند لذا مي توانيم به لحاظ الهياتي تكامل را نسبت به مشيت خاص الهي باز دانست بدون آنكه مجبور به پذيرش مداخله گرايي باشيم. بنابراين اكثريت محققاني كه معتقدند تعامل بين علم و دين سازنده است، نظريه تكامل را با اعتقاد به خلقت الهي سازگار مي دانند.
دكتر شهرياري در پايان به نتيجه و ايده اصلي راسل اشاره كرد كه نظريه تكامل هيچ منافاتي با ايمان به فعل الهي در طبيعت ندارد و ما مي توانيم با ابداع نظريه اي كه محاسن هر دو نظريه ليبرال و محافظه كار را داشته و از معايب آن به دور باشد نظريه الهياتي تكامل را از نو تدوين كنيم.
يكي ديگر از افرادي كه در اين كارگاه آراي فلسفي، الهياتي و علمي آنها مورد بررسي قرار گرفت، پرفسور تد پيترز بود. وي داراي دكتراي الهيات سيستماتيك در مدرسه علوم ديني و الهياتي لوتران و عضو GTU يا همان "اتحاديه الهياتي دانشجويان مقطع تحصيلات تكميلي" در دانشگاه بركلي ايالت كاليفرنياي آمريكا است. پروفسور پيترز اداره كننده برنامه درسي علم و دين در مركز الهيات و علوم طبيعي در GTU و مدير ژورنال الهياتي "گفتگو" است. كتابهاي منتشر شده وي عبارتند از: "خدا-جهان آينده"، "به عشق كودكان، تكنولوژي ژنتيك و آينده خانواده"، " در نقش خدا؟، تعينگرايي و آزادي بشر".
پرفسور تد پيترز
پروفسور تد پيترز به ارائه موضوع "در نقش خدا قرار گرفتن با مداخله در آينده تكامليمان" اشاره دارد. نظريه تكامل، تد پيترز را بر آن داشته است كه بر خلق خداوند نه به صورت ثابت بلكه به صورت متغير تأكيد ورزد. اين تغيير حتي ممكن است ماهيت انسان را نيز شامل شود. اما آيا ما مجاز به تغيير در آينده ژنتيكي خود هستيم؟ برخي اين را "در نقش خدا بودن" ميدانند، خصوصاً وقتي صحبت از مداخله در سلولهاي زايشي است، اما پيترز اين كار را در سايه تفسير الهيات مسيحي از خلقت بيان ميكند. او مي گويد فعاليت خلاقانه خدا آينده جهان را مي سازد و انسانها به صورت "مخلوقان همكار خالق" هستند و بنابراين ما بايستي نسبت به فعاليتهايي كه در زمينه ژنتيك انسان و بهبود آن صورت مي گيرد با روي بازخورد كنيم.
پيترز سه معني براي اصطلاح "Playing God" مطرح مي كند: كشف اسرار خدا از طريق علم و تكنولوژي، تصميم درباره مرگ و زندگي در برخي فوريتهاي پزشكي، جايگزين كردن خود به جاي خدا.
در واقع اصطلاح "Playing God" سؤالاتي درباره رابطه خدا و خلقت را نيز مطرح مي كند. از ديدگاه پيترز آينده جهان را مشخص كردن يكي از روشهاي اساسي عمل خدا به عنوان يك خالق است. خدا چيزهاي جديدي را خلق مي كند و از جمله اين مخلوقات، خلقهاي جديدي است كه متعاقب آنها خواهد آمد. انسان به صورت "مخلوق همكار خالق" خلق شده است. ما جزئي از آنچه هستيم كه خدا از عدم خلق كرد اما ما مي توانيم تأثير خاصي بر جهت خلقتهاي بعدي خدا داشته باشيم. هر چند كه به لحاظ اخلاقي تأثير خلقت انسان بسيار مبهم است اما ما نمي توانيم خلاق نباشيم.
آخرين فردي كه در اين كارگاه يكروزه از سوي صاحب نظران مورد بررسي قرار گرفت پروفسور ويلم بي دريس بود. ويلم دريس صاحب كرسي فلسفه علم، اخلاق و دايرة المعارف دين در دپارتمان الهيات دانشگاه ليدن هلند است. وي رياست "جامعه اروپايي مطالعات علم و الهيات"، ESSAT ، را بر عهده دارد. وي مدتي به تحصيل در رشته فيزيك نظري در دانشگاه اوتريخت (هلند) و پس از آن در سالهاي بعد الهيات و فلسفه علم در دانشگاه آمستردام و دانشگاه گرونينگن پرداخت. پروفسور دريس در سالهاي 1989 تا 200 برنامه و دستور كارهاي جنبه هاي ديني، اجتماعي و فلسفي علوم را در دانشگاه ريج هماهنگ مي كرد. وي در سالهاي 1995 تا 2001 دارنده كرسي فلسفه طبيعت و تكنولوژي از ديدگاه پروتستانهاي ليبرال در دانشگاه توئنت بود(كرسي نيكولت بروينينگ). در سال 2001 وي مديريت اجرايي انجمن تمامي آكادميهاي اروپا را برعهده داشت. در سال 2000 نيز پروفسور برجسته پروازي كالج دارتموث بوده است (هانوور). كتابهاي به چاپ رسيده از وي عبارتند از: "علم، دين و طبيعت گرايي" و "خلقت : از هيچ تا به حال، آيا طبيعت تا به حال شرير بوده است؟".
پروفسور ويلم بي دريس
يكي از موضوعاتي كه از سوي پروفسور دريس مطرح شده اشاره به "طبيعت گرايي تكاملي و دين" دارد. به عقيده ويلم دريس از ديدگاه تكاملي نسبت به طبيعت حداقل سه موضوع بر مي خيزد. يكي از اين موضوعات چالشي است كه نسبت به درك لفظي از كتاب آفرينش از ديدگاه دريس اين نوع مناقشات با در نظر گرفتن ماهيتي تاريخي براي كتاب مقدس حل خواهد شد. وي معتقد است كه بر خلاف خلقت گرايان نبايستي كتاب مقدس را كتابي علمي بپنداريم. ديگر اين كه ممكن است تكامل ديگر جايي را براي فعل الهي در جهان باقي نگذارد و سوم اينكه تكامل مي تواند درك ما از طبيعت انسان و اخلاقيات را به صورت اساسي تغيير دهد.
دريس تمايل دارد تا حد امكان به بينشهاي ارائه شده و مفاهيم رايج در علوم پايبند بماند. وي موضع خود را طبيعت گرايانه مي خواند و به اين مسئله مي پردازد كه اگر ديدگاه طبيعت گرايي درست باشد پيامدهاي آن چيست. تزهاي اساسي وي عبارتند از : مطابق يك ديدگاه به نسبت علمي تكامل مي تواند بر غناي تجربه و اخلاقيات بيفزايد، اما نمي تواند به موضوعات شناختي دين بپردازد. هر چند كه هنوز هم در ديدگاه طبيعت گرايانه براي دين به عنوان روشي براي زندگي و پاسخ به پرسش هاي محدود در ارتباط با چارچوب علمي، جايي وجود دارد.
نظر شما