مرد بي خبر از همه جا ، با كمال تواضع و فروتني رو به نگهبان گفت : آقاي عزيز! خانم بنده تازه از اتاق عمل بيرون آمده ، بيهوشه . مگه آدم بيهوش مي دونه چي لازم داره يا نداره ...
- داداش ! مثل اينكه ميخواي اول صبحي اوقات ما رو تلخ كني ، گفتم كه خودشون ميگن . برو مثل بقيه بشين اونجا تا صدات كنن...
يكي از حاضران در سال انتظار كه خوب متوجه حرفهاي نگهبان بود و مي دانست اين گير دادن براي چيه و چه جوري ميشه اين مشكل رو حل كرد ، رفت كنار مرد و دستش رو گرفت و گفت : بيا اينجا بگم چه جوري مي توني بري داخل و بعد توضيح داد كه...
مرد دوباره رفت بغل دست نگهبان و خيلي آرام ، طوري كه كسي متوجه نشود، گفت : آقا اجازه بده سريع برم داخل و برگردم ، شيريني تون پيش ما محفوظه و بعد يكي دو تا اسكناس سبز كه توي دستش مچاله شده بود رو گذاشت توي جيب كت نگهبان .
نگهبان هم براي اينكه موضع رو فرماليته كنه ، رو به مرد گفت : برو توي اون اتاق روبرويي و برگرد كه فكر كنند مسئول بخش اجازه داده ...
وقتي مرد رفت داخل بخش و برگشت ، چند تايي از همراهان ساير بيمارها ، رو به نگهبان با كنايه گفتند : اگه ما هم از اين سبزها داشتيم ، چقدر خوب بود !!
به گزارش خبرنگار اجتماعي خبرگزاري مهر ، يكي از مشكلات امروزي جامعه ، در مراحل طي كردن بوركراسي اداري رقم مي خورد . به نحوي كه اغلب مردم و كساني كه حداقل يكبار گذرشان به ادارات ، بيمارستانها ، شهرداري و... مي خورد و گره مشكل شان آنجا باز مي شود ، با رفتارهايي مواجه مي شوند كه نمي توان بي اعتنا از كنار آنها گذشت .
اما اگر تا ديروز مشكل حل پرونده ها ، تنها معضل پيش روي ادارات بود و از آن تحت عنوان " كاغذ بازي " ياد مي شد ، امروز اين وضعيت به گونه ديگر و به صورت هاي مختلف در سطح جامعه قابل لمس است...
شايد يكي از اين صحنه ها مربوط به بيمارستانها باشد كه امروزه بيشترين محل حضور مردم را به خود اختصاص داده اند.
يك شهروند تهراني كه چندي پيش گذرش به بيمارستان دولتي... افتاده بود ، گفت : اگر با چشمان خودم نمي ديدم ، باور نمي كردم كه " پول چاي " در مراكز درماني هم بازار داغي دارد .
وي كه يكي از بستگان و اقوام نزديكش در اين بيمارستان بستري بود و بر حسب اتفاق براي ملاقات او به آنجا رفته بود ، توضيح داد : چون وقت نداشتم بعدازظهر به ملاقات بروم ، لذا تصميم گرفتم هر طور شده قبل از ظهر سري به بيمارمان بزنم و همين مساله باعث شد كه ببينم يك نگهبان عادي بيمارستان كه سوادش در حد خواندن و نوشتن بيشتر نبود ، چطور در عرض يك ساعت شايد بيشتر از 10 هزار تومان كاسب شد !!
مي گويند اگر در ادارات دولتي و سازمان هايي همچون شهرداري، دادگاهها، ادارات ماليات و... چنين اتفاقاتي را شاهد باشيم ، چندان تعجب برانگيز نيست ، چون نياز است براي اينكه كمتر پله هاي اداره را بالا و پايين بروي ، دست به جيب شوي و پول چاي بدهي اما اين رويه در جايي مثل بيمارستان قدري دور از ذهن است . هم بايد هزينه درمان و بستري بيمارت را بدهي و هم بايستي براي ديدار لحظه اي كوتاه او نيز ، پول بپردازي !
مرد جواني كه به تازگي پدر شده است ، گفت : صبح بعد از زايمان همسرم ، وقتي براي رفع و رجوع كارهاي ترخيص و حسابداري به بيمارستان رفتم ، آن قدر پول شيريني دادم كه از پدر شدن خودم پشيمان شدم !
وي توضيح داد كه چگونه از نگهبان دم در بخش زايمان گرفته تا نظافتچي و پرستار و كشيك و... به انحاي مختلف از او پول شيريني گرفته و خلاصه اينكه فقط رييس بيمارستان در اين بين نبود كه البته عذرش موجه بود !!
اين پدر جوان گفت : بيمارستان دولتي بود و هزينه چنداني كه چشمگير باشد نپرداختم اما جالب است بدانيد كه پول شيريني پرسنل خيلي بيستر از هزينه زايمان همسرم شد و اين مساله برايم تعجب آور بود .
به گزارش خبرنگار مهر ، شيوع چنين رفتارهاي غيرمعمول و ناپسندي ، ريشه در عدم تامين مالي پرسنل آن مجموعه مجموعه درماني دارد و همگي متفق القول بر اين عقيده اند كه با چندرغاز حقوق بيمارستان نمي توانند شكم خانوداه را سير كنند و بنابراين مي بايست از طريق چنين شيوه و ترفندهايي ، خلاء هاي مالي زندگي خود را پر كنند...
گفته مي شود ، مديريت بيمارستانهاي خصوصي با چنين رويه اي به شدت برخورد و در صورت مشاهده ، فرد خاطي را اخراج مي كنند ، زيرا عقيده دارند اگر چنين عادات ناپسند و زشتي در مراكز درماني باب شود ، قطعا رقابت ناسالمي براي بردن بيماران به بيمارستانها شكل مي گيرد كه به هيچ وجه پسنديده و اخلاقي نيست...
متاسفانه تعداد زيادي از بيمارستانهاي تهران را مراكز درماني دولتي تشكيل مي دهند كه اكثر آنها نيز به زايشگاه مجهزند و همين امر باعث مي شود بيشترين پول شيريني( نه پول چاي) در اين قبيل بيمارستانها پرداخت شود ...
نظر شما