به گزارش خبرنگار مهر، پژمان گلچین مولف کتاب "جدال عقل و اسطوره در یونان باستان" در پی برگزاری رساله خوانی رساله لاخس افلاطون است. وی در این باره در گفتگو با مهر به توضیح این کار می پردازد که متن این گفتگو از نظر می گذرد.
*ظاهرا می خواهید لاخس افلاطون را به صورت رساله خوانی ارائه کنید لطفا در این باره توضیح دهید.
بر روی لاخس رساله خوانی که از 19 تا 21 آن را به اجرا در می آوریم به شیوه یونانی کارهایی انجام دادیم. نمی دانم شما با مطالب افلاطون آشنایی دارید یا نه. دقیقا همان متن افلاطون را ما خوانش می کنیم. البته با یک سری دستور صحنه هایی که برای آن طراحی کرده ایم و بیشتر برای مخاطب فلسفی، علوم سیاسی و علوم اجتماعی است تا مخاطبان هنری چراکه مخاطبان هنری بیشتر درگیر شو هستند. ما در این کار به دنبال مخاطب نمی گردیم. تلاشمان این است که یک همخوانی متنی را با هم انجام دهیم که البته یکسری از ابزارهای هنر را هم به کار گرفته ایم. این کار برعکس کارهای متداول که فلسفه را ابزار می کند برای اینکه یک شو نمایش دهد. ما تلاش می کنیم که از تکنیک های نمایش یا موسیقی در خدمت فلسفه باشیم.
ما یک گروه موسیقی داریم که در ابتدای برنامه اجرای موسیقی دارد که همه اینها را در خدمت فلسفه می گیریم. یعنی به جای هنرهایی که همه قرار است در آن حضور داشته باشند ما دغدغه داریم که یک نفر حضور داشته باشد، اما کسی باشد که درگیر مسئله اندیشیدن است.
*لطفا درباره رساله لاخس بیشتر توضیح دهید.
رساله لاخس و کلا رساله های افلاطون یک دغدغه عمومی دارد. دغدغه عمومی شان این است که می خواهند به خود آن چیزها نزدیک شوند. و این رساله هم از این دغدغه عمومی افلاطون خارج نیست. به فرض مثال وقتی ما می خواهیم فعلی را انجام بدهیم این فعل قطعا به خاطر چیزی است و این برای یک چیز و به خاطر چیز دیگر که در نهایت در جایی به انتها می رسد. مثلا می گویم چرا من فلان کار را می کنم؟ در جواب می گویم، که می خواهم اشتغالی داشته باشم. می گویند چرا باید اشتغال داشته باشید؟ برای اینکه درآمدی داشته باشم، چرا درآمد داشته باشید؟ برای اینکه فلان انگیزه را دارم و ... تا به جایی می رسید که آن چیز خود آن چیز است و دیگر انتها ندارد. یعنی دیگر نمی توانید بگویید آن ته ته آن مسئله دیگر چیست.
افلاطون در تمام رساله هایش دغدغهاش رسیدن به آن چیز است و به علاوه در این رساله لاخس هم خود شجاعت برای افلاطون اهمیت دارد. که واقعا خود شجاعت چیست و ما به چه کسی شجاع می گوییم. آیا کسی که در یک جنگ بی محابا حمله می کند شجاع است؟ یا کسی که در جنگ بنا به تدبیری با نیروهای خودش عقب نشینی می کند؟ شجاعت در جنگ است یا در زندگی روزمره هم باید شجاعت به خرج داد؟ افلاطون مثالی می زند که آن چیست که هم در دویدن سرعت است و هم در غذا خوردن و هم در حرف زدن سرعت است؟ و ما به همه اینها سرعت می گوییم. آن چیزی که مستقل از همه این جزئیات است. آن کلی مستقل از این جزئیات در واقع چیست. در این رساله هم افلاطون در پی پرداختن به شجاعت است و باز کردن مفهوم آن است.
*این رساله خوانی را در کجا برگزار می کنید و چند نفر هستید؟
رساله خوانی در باغ موزه قصر، سالن فرخی یزدی برگزار می شود. ما یک گروه موسیقی بالغ بر 30 نفر داریم که یکی از بهترین آهنگسازهای ایران آقای علی بلبلی این کار را انجام می دهد. متنی را هم من تهیه کردم برای این کار که براساس نوشته آقای جولان فرهادی است که در یک ربع اول کار یک نوع حماسه خوانی داریم که برای بخش پیشا فلسفه است. بعد از آن متن خوانی شروع می شود و در پایان رساله خوانی، موزیک پنج دقیقه ای که موزیک صلح است اجرا می شود. به گونه ای رساله لاخس دعوت برای صلح می شود. یعنی به جای اینکه ما در خیابان نزاع کنیم باید ببنیم مرجع نزاع ما چیست و خاستگاه اولی خودمان چیست و به نظر من رساله ای است که پیشتر درباره صلح بیان شده است. البته موزیک آخرمان درباره صلح است. در صورتی که موزیک ابتدایی موزیک جنگ است، یعنی ما از نقد جنگ شروع می کنیم و با صلح تمام می کنیم.
*این روزها هم روزهای جهانی صلح است و بی مناسبت نیست.
به خاطر پربودن سالن ها در ماه مهر و همچنین ایام محرم نهایتا درباره موزیک نمی توانستیم اجرا بگذاریم که این سالن را هم به سختی هماهنگ کردیم، البته در زندان قصر به اجرا در می آید که یادی از خشونت و صلح و آرامش به همراه آن است.
*ارتباط این مجموعه با کتاب جدال عقل و اسطوره در چیست؟
استفاده از عقل و اسطوره در یونان باستان در حقیقت پرداختن به اوضاعی است که هنوز فلسفه در آتن شکل نگرفته است و در واقع مقدمات فلسفه را در آتن دنبال می کند. یعنی در واقع چه عناصری در عرصه عمومی فعال بوده است که موقعیت اندیشه و فلسفه آماده بشود و اندیشه فلسفی در عرصه عمومی ظهور پیدا کند؟ نه اینکه ما یک ابن سینا داریم و ادعا کنیم که فلسفه داریم.
فلسفه در عرصه عمومی ما وجود ندارد و من به شدت مقابله خوانی با جریان هایی دارم که ادعا دارند، ما در ایران فلسفه و اندیشه داریم. به نظر من همچنین چیزی وجود ندارد. در ایران رگه هایی از فلسفه داریم و در واقع یک معدن نیست. در صورتی که در آتن ما به ندرت یک همچنین چیزی را می بینیم آنها رگه ندارند در آتن فلسفه در عرصه عمومی وجود دارد. یعنی تک تک فرزندانشان درگیر اندیشه اند کمااینکه در رساله لاخس شما می بینید؛ دو سردار و یک اشراف زاده و سقراط با هم گفتگو می کند. اما این چهار نفر از ظرف منطق گفتگو خارج نمی شوند. حال چه می خواهد سردار باشد، چه می خواهد سقراط ارزشمند و چه می خواهد اشراف زاده باشد، چراکه ظرف بیرون از خود افراد است. در واقع در آنجا منطق کلام وجود دارد که این اتفاق عموما در فرهنگ ما دیده نمی شود.
این مراسم از 17 تا 19 مهر اجرای اختصاصی برای اساتید دلنشگاه و مدعوین ویژه است و از 19 تا 23 مهر برای عموم به اجرا در می آید که شرکت برای عموم آزاد است.
نظر شما