به گزارش خبرنگار مهر، نسخه صوتی کتاب «غلاغه به خونش نرسید» اثر ابوالفضل زرویی نصرآباد عصر روز چهارشنبه 9 مهر با حضور نویسنده و برخی از اهالی ادبیات در کتابخانه ملی ایران رونمایی شد.
در ابتدای این مراسم زرویی نصرآباد در سخنانی با اشاره به ماجرای تالیف حکایت های این اثر گفت: زمانی که در هفته نامه مرحوم مهر! کار می کردم از سوی آقای میرفتاح به من پیشنهاد شد تا ستونی داشته باشم و هفتگی در آن مطلب بنویسم و ماجرای تالیف این حکایت ها نیز از همان جا شروع شد. الان که به گذشته بر می گردم باید عنوان کنم که من هم در نوشتن این حکایت ها پا به پای مخاطبم پیش می رفتم و هیچ پیش زمینه ذهنی در من برای نوشتن آنها وجود نداشت و نمی دانستم آخر این کار قرار است به کجا ختم شود
وی افزود: در دوره حضورم در این هفته نامه 40 حکایت از این دست نوشته و منتشر شد و در حدود 12 حکایت نیز در روزنامه شرق منتشر شد. مجموعه این حکایت ها نخستین بار با عنوان افسانه های امروزی و در نهایت با عنوان غلاغه به خونش نرسید منتشر شد و امروز خوشحالم که می توانیم نسخه صوتی آن را هم بشنویم.
در ادامه این نشست نیما رئیسی صدا پیشه این کتاب صوتی نیز در سخنانی اظهار داشت: در تولید و انتشار این دست آثار تنها مشکلی که وجود دارد مطلع نبودن مردم از آن است. یکی از مهجوریت های کتاب صوتی این است که کسی نمی شناسدش و در مورد آن نیز کسی صحبت نمی کند. امیدوارم روزی فرا برسد که ما برای شرکت در مراسم رونمایی از کتاب های صوتی روی زمین بنشینیم و شاهد صندلی خالی نباشیم.
400 دقیقه اثر صوتی برای زرویی
مهدی زارع آهنگساز این اثر نیز دیگر سخنران این مراسم بود که با اشاره به حجم 400 دقیقه ای این کتاب صوتی اظهار داشت: این کار برای تولید و انتشار پروسه زیادی را طی کرد و سعی ما هم این بود که قطعات موسیقایی که برای آن می سازیم تکراری نباشد اما این اثر آنقدر به ما انرژی می داد که دوست داشتیم برای تک تک قطعات آن موسیقی مجزایی تولید کنیم.
وی همچنین با اشاره به اینکه در موسیقی محلی ایرانی طنز زیادی را در درون خود دارد تصریح کرد: ما سعی کردیم در این اثر چندان به ساخت موسیقی محلی نزدیک نشویم چون ممکن بود برخی از اقلیت های قومی دچار سوء تفاهم شوند. در عین حال باید بگویم که قطعات موسیقایی این اثر به صورت گروهی ضبط شده است و می شود.
روزنامه ها و تلویزیون زبان فارسی را نابود می کنند
سخنران دیگر این مراسم سید علی میرفتاح روزنامه نگار و طنز پرداز بود که در سخنان خود اظهار داشت: خیلی ها به من می گویند که هفته نامه مهر خیلی خوب بود اما من نمی دانم اگر واقعا خوب بود چرا تعطیل شد و من به خاطرش دادگاه رفتم و همه نیروهایش پخش و پلا شدند.
وی افزود: ما در روزگاری زندگی می کنیم که کار خوب در میان ما بسیار کم است به ویژه کار خوب در زمینه زبان فارسی. این در حالی است که زبان فارسی تنها چیزی است که نیم بند برای ما باقی مانده و بقیه دارایی های فرهنگی مان همه از دست رفته اند و همین زبان را هم در روزنامه ها وبه صورت مستمر و غلیظ در تلویزیون نابودش می کنیم.
میرفتاح افزود: ما درباره زبان فارسی دچار سهل انگاری شده ایم و باید برای این موضوع نگران بود. اگر فارسی هم از دست ما برود دیگر چه داریم؟ به نظر من فارسی و مذهب شیعه تنها باقی مانده های نیکویی است که پدران ما برای مان بر جای گذاشته اند و باید آن را خوب حراست کرد. آقای زرویی و متونش از جمله آنهایی هستند که این کار را می کنند. او هم فارسی را خوب می شناسد و هم کارش غلط ندارد و متن طنزش نیز متن لوسی نیست.
برخی می خواهند به سوی خنده بی شعور سوقمان دهند
سید شهرام شکیبا نیز دیگر نویسنده ای بود که در این مراسم برای سخنرانی دعوت شد که در ابتدای سخنان خود به سختی موجود در انجام فعالیت های طنز اشاره کرد و گفت: با جدیتی که امروزه برای مبارزه با طنز وجود دارد اینکه این مجلس و این تعداد از افراد دور هم جمع شده اند خیلی خوب است. هر چند که هنوز نمی فهمم چرا برخی دوست دارند ما را به سمت خنده بی شعور سوق دهند، در تلویزیون برایمان دلقک بازی در بیاورند و بگویند طنز امری غریزی است غافل از اینکه اگر تنها باغریزه بخواهیم چیزی را بسازیم می توان اشکال دیگری از تولیدات را نیز داشت. نمی دانم این نگاه برنامه ریزی شده است یا نه و یا انجام دهندگانش می دانند که چه می کنند و یا نمی دانند اما می دانم که با کار آنها زبان فارسی که همه چیزمان است در حال از دست رفتن است.
شکیبا افزود: این روزها برخی سعی دارند به ما یاد بدهند که به هیچ چیز فکر نکنیم و احمقانه بخندیم آن هم به هیچ. دارند به ما یاد می دهند برویم در یک برنامه تلویزیونی بنشینیم و بابت تبلیغ یک شرکت مبل سازی خوشحال شویم و بعد هم برویم خانه مان. طنز هیچ کدام از این چیزهایی نیست که این روزها پیرامونمان دیده می شود.
این نویسنده و روزنامه نگار ادامه داد: بزرگترین خیانت به آقای زرویی این بود که برایش دائم بزرگداشت بگیرند چرا که او حس می کرد به سن بازنشستگی رسیده و دیگر باید خانه نشین شود. زرویی کسی است که در طنز نویسی کلکل خبر را نمی خورد. بی ارتباط با اخیار روز می نویسد و برای همین است که هر وقت اثری از او را می خوانیم می شود ببینیم که کهنه نشده و خوانش چند باره اش نیاز به مرور خبر ندارد.
وی در پایان گفت: بیاید یاد بگیریم کتاب های خوب را بخریم و به جای هر چیز دیگری به همدیگر هدیه دهیم. اگر این اتفاق بیافتد شاید در چند 10 سال آینده اقلیتی باقی بماند که فارسی را به یاد داشته و با آن حرف بزند.
کتاب گویا خجالت شمارگان کم را کاهش می دهد
سخنران پایانی این مراسم نیز فاطمه محمدی مدیر عامل موسسه نوین کتاب گویا بود که در سخنان خود اظهار داشت: بزرگترین دلیلی که در شرایط بد اقتصادی فعلی ما توانسته ایم دوام بیاوریم لطف بزرگوارانی است که در کنار ما هستند و بزرگوارانه از ما حمایت کردند.
وی همچنین افزود: کتاب گویا به اعتقاد من خجالت شمارگان کم کتاب را کاهش می دهد چرا که در جهانی که تعداد گوشی های تلفن همراهش از تعدا مسواک های انسان ها بیشتر است امکان مطالعه بیشتری را در میان مردم فراهم می کند.
نظر شما