ديري نپاييد كه تصوير صرف جذابيتش را از دست داد وهمين مساله باعث نگراني فيلمسازان اوليه شد ديگر مردم از ديدن قطاري كه به سويشان مي آمد نمي ترسيدند چرا كه دست سينما رو شده بود و اين را اول از همه همان فيلمسازان فهميدند وبه تكاپو افتادند كه بايد براي اين مشكل فكري كرد.
به گزارش مهر ، قصه گويي در عين بي زباني سينما{زبان شنيداري} تنها راه ممكن بود.پس پشت هر فيلمي كه ساخته مي شد يك فكر قرار گرفت فكري كه بتواند تفكري تازه به مخاطب منتقل كند واو را نيز به تفكر وا دارد از همين زمان بود كه قصه و داستان وارد سينما شد تا در جذب مخاطب تاثير مهمي داشته باشد فيلمنامه نويس مسوليت اين امر را بر عهده گرفت و فيلمنامه نويسي به عنوان يك هنر ضروري شناخته شد و ادبيات كه ساليان سال شناخته شده بود به عنصري مهم براي جذب مخاطب تبديل گشت داستان هاو نمايشنامه ها يكي پس از ديگري به فيلم تبديل شدند سالها بعدكارگردانان مطرحي چون اليا كازان فيلم هاي مطرحي ساختند كه بخشي از موفقيت شان مديون ادبيات دراماتيك بود .
درام نويساني چون تنسي ويليامز كه آثارشان بر صحنه موفق نشان داده بود مركز توجه سينماگران قرار گرفتند وهمين پيوند ميان ادبيات داستاني ونمايشي با سينما گاه باعث خلق آثاري ماندگاردر عالم سينما شد.نمونه هايي چون" گربه روي شيرواني داغ"،" اتوبوسي به نام هوس"،" باغ وحش شيشه اي"ازدرام نويسان معاصربه همراه بسياري از آثار شكسپير و ديگران كه به فيلم تبديل شدند گواه اين مدعا است.
اما در ايران هم سينما آرام آرام به ادبيات گرايش پيدا كرد،چند كارگردان مطرح آن دوره به سوي ادبيات تمايل پيدا كردند وآثاري خلق نمودند ،هر چند ميان آن آثار كمتر پيش مي آمد كه سينما بر ادبيات چيره شود اما به هر حال فضايي به وجود آمد كه تا امروز ادامه داشته است. اما سواي چند اقتباس ادبي در پيش از انقلاب عمده اقتباس هاي ادبي را بايد در سينماي كودك و نو جوان پس از انقلاب جستجو كرد .
به گزارش مهر ، داستانهاي ساده وصميمي نويسنده اي چون هوشنگ مرادي كرماني به سرعت توانست نظر كارگردانان را به خود جلب كند .داستانهاي مجموعه پنج جلدي "قصه هاي مجيد"هر چند خوانند گان خود را ميان نوجوانان پيدا كرده بود اما پس ازتبديل شدن به مجموعه اي تلوزيوني توسط كيومرث پور احمد ، سيلي از مخاطبان جوان وپير را هم به سوي خود كشاند و به پر طرفدار ترين سريال هاي تلويزيون تبديل شد ، اين همكاري نويسنده با فيلمسازان همچنان ادامه دارد ، از فيلمسازان جوان گرفته تا كارگردانان صاحب سبكي چون داريوش مهرجويي هميشه نسبت به " ادبيات " روي خوش نشان داده اند و به همراهي ادبيات و سينما اعتقاد دارند. ساختن فيلمهايي چون گاو، سارا، پري ، و مهمان مامان نشان دهنده همين علاقه است.
به هر شكل سينما و ادبيات همگام با يكديگر حركت مي كنند گاه سينما موفقيتش را وامدار ادبيات است وگاه ادبيات فراگير شدنش را مديون سينما است.
نظر شما