به گزارش خبرگزاری مهر، آيت الله علی اکبر رشاد در کارگاه دانش افزایی «نظریه علوم انسانی اسلامی» كه با حضور اعضاي هيئت علمي پژوهشگاه فرهنگ و انديشه اسلامي برگزار گرديد، به ارائهی گزیده و گذرای نظریهی مختار خود در «علم دینی» پرداخت.
مقدمه بيانات وي به مبادی تصوری نظریه اختصاص يافت و در ادامه به تبیین مبادی تصدیقیهی نظریه اشاره نمود. در تبيين مبادي تصديقيهي نظريه وي نخست به ذکر مبادی وسیطه و قریبهی علم دینی، در قالب بیان اجمالی انگارههایی در باب «علم»، «دین»، و نسبت و مناسبات آن دو پرداخت و سپس انگارههای نظریهی علم دینی را توضیح داد. در پايان نيز صورتبندی و بیان برایند مباحث دوگانه پيشين، در قالب یک «کلانْنگره» (پساانگاره / براانگاره) که نظریهی مختار وي را در بر دارد، مطرح گرديد.
رئيس پژوهشگاه فرهنگ و انديشه اسلامي، ابتدا به مفهومشناسي كلمات كليدي نظريه علم ديي پرداخت. بنا بر تعريف وي نظریه، عبارت است از: گزاره (یا گزارههای) حاوی مدعا (یا مدعاهای) منسجمِِ مبتنی بر «مبنا» (یا مبانی) مشخص، برآمده از «منطق» معین، متکي بر «دلیل» (یا ادله) و مؤیّدات موجّه، که پذیرش آن موجب دگرگونی معتنابهی در یک قلمروی علمی ـ معرفتی یا عملی ـ معیشتی میگردد.
وي با اشاره به اينكه هر نظريه مبتني بر يك فرا نظريه است، «فرانظريه» را چنين تعريف نمود: هر نظریه یا معرفتی، به مثابه یک «نگره» یا دستگاه نظری، برساخته بر / و برخاسته از «پیشپذیرفتهها»ی زیرساختیست؛ از این پیشپذیرفتهها به مبادی آن نظریه یا معرفت، تعبیر میشود. مجموعهی پیشپذیرفتههای زیرساختی یک نظریه، «فرانظریهی» آن را تشکیل میدهند. از فرانظریهی یک علم، آنگاه که با حصول کمال و جامعیت، به یک کلاندستگاه معرفتی بدل گردد، میتوان به «گفتمان نظری» (شاید معادل یا مشابه پارادايم) حاکم بر علم تعبیر کرد.
آيت الله رشاد در ادامه به طبقهبندي مبادي علم اشاره نمود و افزود: پیشپذیرفتههای نظری زیرساختیِ یک نظریه یا معرفت و علم، مبادی آن نامیده میشوند.
مبادی علم به سه لایه طبقهبندی میشوند:
1. مبادی قریبه و «انگارهها»؛ كه به دو لایه یا گونهی «ممتزجه» و «غیرممتزجه» طبقهبندی میشوند؛ مبادی ممتزجهی یک علم به آن دسته از مبادی اطلاق میشود که به دلایل معرفتشناختی یا روششناختی یا به جهت دیگری، در خلال مسائل آن، مورد بحث قرار میگیرند.
2. مبادی وسیطه و «پیشانگارهها»؛
3. مبادی بعیده و «فراپیشانگارهها».
هر یک از سطوح سهگانهی مزبور نیز میتواند مشتمل بر لایههای مختلف و ساحات گوناگون باشد. پیشپذیرفتههای «هستیشناختی» (دربردارندهی گزارههای مبدأشناختی نیز)، «ارزششناختی»، «موضوع / متعلقشناختی»، «غایتشناختی»، و «معرفتشناختی» (دربردارندهی ساحت منبعشناختی و روششناختی نیز)، مبادی اصلی علم دینی را تشکیل میدهند.
نظريهپرداز «منطق فهم دين» با اشاره به اينكه پیشپذیرفتههای ماهیتساز یک علم را با دو رویکرد میتوان بررسی کرد، افزود: در رويكرد پيشيني سخن از پیشانگارهها و انگارههای معرفتی ـ نظری آن علم به میان ميآيد و در رويكرد پسيني بخش عمدهی مباحث فلسفهی مضاف به آن علم، به بحث نهاده ميشود.
آيت الله رشاد همچنين با بيان اينكه برخي عناصر و پیشپذیرفتههای دیگری نیز وجود دارند که هرچند نقشی در ساخت ماهیت نظریهی علم دینی و مدعیات اصلی آن ندارند، اما آنها نیز قبل از نظریه باید بررسی و پیشاپیش تلقی به قبول شده باشند تا سخنگفتن از علم دینی روا گردد، از آنها به «پیراانگارهها»ي علم تعبیر نمود. مثلاً در مورد «نظریهی علم دینی»، عناصری چون «امكان» و هستیپذیری علم دینی، «جواز» علم دینی، «فایدهمندي» علم دینی، و «ضرورت» علم دینی، از آن زمرهاند.
وي با توجه به نكات پيشين «نظريه علم ديني» را کلانْنگرهای متشکل از مجموعهای از گزارههای معتبر دینی در پاسخ به پرسشهای اساسی دربارهی «علم دینی» که پذیرش آن، منشأ آثار گستردهای در قلمروی معرفت دینی و معیشت انسانی میگردد، دانست.
آيت الله رشاد، در ادامه «علم» را «معرفت دستگاهوارِ» متشكل از «مجموعهي قضايا يا قياسات سازوارِ» داراي «محورِ مشتركِ» برساخته بر «مباديِ» مشخصِ منسجم و برخوردار از «منطق موجّـه» كه براي دستيابي به «غايت معین» يا «غايات همساز»، «صورتبسته» باشد، دانست و «دين» را دستگاه جامع معرفتی ـ معیشتیای که از سوی مبدأ هستی و حیات، برای تأمین کمال و سعادت دنیوی و اخروی آدمیان، الهام و ابلاغ شده است، تعريف كرد. همچنين از ديدگاه وي «معرفت ديني» معرفت حاصل از سعی موجّه برای شناخت دین و کشف / فهم گزارهها و آموزههای دینی است.
عضو شوراي عالي انقلاب فرهنگي مؤلِفههای رکنی علم را به «عناصر سازندهی ماهیت یک علم» که بالمباشره در تکون آن نقشآفرینند،تعريف نمود و مؤلفههای رکنی علم را عبارتند از: «مبادی»، «موضوع»، «مسائل»، «منطق» و «غایت» آن دانست. به مقتضای نظریهی «تناسق مؤلفههای رکنی»، وحدت و تمایز علم، تکساحتی نیست، و علمانگاشتگی مجموعهای از مسائلِ انباشته، در گرو همسازی، بلکه همسانی همهی مؤلفههای رکنی دستگاه متشکل از آنهاست؛ پس نمیتواند یک یا چند مؤلفهی یک علم با دیگر مؤلفههای آن ناسازگار باشد. وي همچنين از «عناصر هویتساز» علم، به «مشخِّصههای علم» تعبیر نمود. «هویت وجودشناختی» (مانند حقیقی یا اعتباریبودن)، «هویت معرفتشناختی» (مانند معرفت درجهی اول یا دوم بودن)، «هندسهی معرفتی» (حاق و حاشیهی بافتار معرفتی)، «هندسهی صوری» و چیدمان، «قلمروی کارکردی»، و «نسبت و مناسبات» (مانند اصالی یا آلیبودن) هر علمی را، در زمرهی مشخِّصههای آن به شمار میآيد.
آيت الله رشاد با تأكيد بر تعاريف ارائه شده از «علم» و «دين»، «علم ديني» را معرفت دستگاهوار متشكل از قضايايِ معطوف به مطالعهی یک موضوعِ حقیقی یا اعتباری که بر اساس مباديِ معرفتي و منطق موجه ديني، از منابع معتبر، استنتاج یا استنباط شده باشند، دانست. از آنجا كه اين تعريف مبتني بر «نظريه تناسق» ارائه شده است، در نتیجه: هر علمی، یا همهی مؤلفههای آن دینی است، یا آن علم، بمعنی الکلمه، دینی و بسا علم نیست.
عضو هيئت علمي گروه منطق فهم دين پژوهشگاه در ادامه اين بحث به تبيين هر يك از فقرههاي تعريف علم ديني پرداخت و پس از آن با توجه به متغیرهای مختلف، معطوف به مؤلفههای دخیل در مطلوبیت و اسلامیت علوم انسانی، تعبیر زیر را، بهعنوان تعریف این گروهْدانش، پیشنهاد نمود: «طيفي از معرفتهاي دستگاهوار متشكل از قضايايِ تبیینی، یا تکلیفی، یا تحسینی معطوف به يكي از ساحات تعلّق مواجهههاي جوانحي و جوارحي انسان، در جهت تكامل نفوس و تعالی حيات آدمي، مبتنی بر مباديِ نظری اسلام، و بر اساس معرفتشناسی واقعگرای دینی، که با كاربست منطق اکتشافی دیالکتیک ـ دینامیکال، فراچنگ آمده باشد».
آيت الله رشاد درباره نسبت و مناسبات علم و دين با هم افزود، ابتدا تذكر دو نكته ضروري است: اول آنكه نظریهی علم دینی مختارِ، برساخته بر نظریههای پذیرفته یا پیشنهادی بنده در ساحات مرتبط است که انگارههایی همچون موارد زیر از جملهی آنهایند: نظریهی «نظام احسن»؛ نظریهی «معرفتشناسی واقعگرای دینی»؛ نظریهی «همگویانندگی همافزایانه»ی ابزارهای دینی معرفت و انکشاف دیالکتیک ـ دینامیکال معرفت دینی؛ نظریهی «تناسق ارکان» و «گرانیگاهمندی مانعهًْالخلوّی» علم؛ «الگوهای طبقهبندی علوم»؛ «معیار علم دینی»، و مهمتر از همه «نظریهی ابتناء» كه شرح آنها در اين كارگاه ميسر نيست.
ديگر آنكه صورت کامل این بحث از رهگذر مقایسهی اهم گزارههای مبنا در باب عناصر ماهوی هر یک از دو مقولهی علم و دین (= ارائهی دستهبندی و طبقهبندی ماهوی اهم گزارههای مربوط به آن دو و بیان اشتراکات و افتراقات و نسبت آنها با همدیگر، بر اساس احکام کلی پذیرفتهشده در دانشهای فلسفهی علم و فلسفهی دین، دربارهی علم و دین) فراچنگ میافتد.
اما درباره نسبت و مناسبات دين و علم ميتوان اين نكات اشاره نمود:
1. در بحث از مسئلهی «ارتباط علم و دین»، باید نخست مشخص شود: مراد، نسبت و روابط «کدام علم» با «کدام دین» است؟ زیرا در این دست مسئلهها، پرسش مطلق، رهزن، بلکه غلط است، و لامحاله پاسخ به پرسش غلط، هر چه که باشد، غلط خواهد بود. در این مقال ما در مقام سنجش علم و دین بر اساس تعاریف پذیرفته یا پیشنهادی خویش هستیم.
2. دین «نفس الامری» و نیز «معرفت دینی صائب» (متخذ از منابع معتبر و متکی به منطق موجه) عبارتاند از قول یا مقول قول الهی؛ علم و «معرفت علمی صائب» در قلمرو طبیعی و انسانی نیز کاشف و حاکی از فعل و «مشیت متحقق» الهیست، پس این دو نمیتوانند متعارض باشند، بلکه با همدیگر «تلائم» تام و تطابق گستردهای دارند.
3. تعارض میان معرفت دینی بالمعنی الاعم، با معرفت علمی بالمعنی الاعم، محتمل است.
4. تفاوتهایی میان گزارههای عقیدتی دینی و گزارههای علمی دینی، وجود دارد، از جمله اینکه: گزارههای عقیدتی، قضایایی هستند که ذاتاً و بالمباشره متعلق ایمانند، گزارههای علمی، قضایایی هستند که ذاتاً و بالمباشره متعلق ایمان دینی نیستند.
5. دین، در قلمروهای «مبانی» و «بناها»ی علوم، «معرفتزا»، «منبعساز»، «استنطاقگر منابع معرفت»، «منطقپرداز»، «داور و سنجشگر» است.
عضو شوراي عالي انقلاب فرهنگي در ادامه به پنج نكته درباره علم ديني اشاره نمود:
1. با توجه به تعاریف علم و دین و نسبت و مناسبات بین آنها، علم دینی بالمعنی الاعم، نه تنها ممکن و مجاز است، بلکه مطلوب و حتا علم دینی مربوط به پارهای از حوزهها و موضوعات، بالجمله یا فیالجمله، هماکنون محقّق است.
2. به لحاظ اشتراکات و قرابتهای علوم طبیعی و انسانی، در مبادی، موضوع، منطق، منابع، و غایت، تفاوت معنیداری میان این دو گروهْدانش از نظر انتساب به دین و کارکرد دینی آنها وجود ندارد. البته گستردهتربودن دادههای مستقیم دین در حوزهی علوم انسانی در قیاس با علوم طبیعی قابل انکار نیست، و بدینجهت حضور دین [بالمعنی الاخص = دادههای نقل] در عرصههای علم انسانی گستردهتر است (و نه ژرفتر)؛ به تعبیر دیگر: تفاوت در گستره و کمیت است نه ماهیت و کیفیت.
3. بر اساس نظریهی تناسق، نمیتوان به طرز گزینشی با علم برخورد کرد، پس دانش یا اسلامی است یا نیست، از اینرو علم سکولار، فاقد قابلیت «تهذیب» و «اسلامیسازی» است.
4. بر اساس الگوی معرفتشناختی مختار، علم دینی، معرفتی واقعگراست.
5. علم دینی معرفتی آزمونپذیر است: رهیافتهای گوناگونی برای سنجش صحّت علم دینی وجود دارد. از جملهی آنها میتوان هشت رهیافت زیر را نام برد:
یک: سنجش از نقطهنظر تلائم برداشتها و دریافتها، با فطرت و عدم تنافر آن با طبع سلیم.
دو: عدم تعارض برداشتها و دریافتها، با احکام قطعی عقل.
سه: سنجش برداشتها و دریافتها، با سیرهی مستمره و متصلهی عقلاء (که مورد تنفیذ معصوم قرار گرفته است).
چهار: سنجش برداشتها و دریافتها، با اصول جهانشناختی و انسانشناختی دینی.
پنج: سنجش برداشتها و دریافتها، با محکمات وحیانی.
شش: سنجش برداشتها و دریافتها، با مذاق شارع و مقاصد شریعت.
هفت: سنجش برداشتها و دریافتها، با ارتکاز مسلمین.
هشت: سنجش برداشتها و دریافتها، از نقطه نظر کارآمدی
آيت الله رشاد سپس به مختصات پنج مؤلفه علم ديني اشاره كرد و افزود؛ علم دینی بر مبادی و اصول سهگانهي زير زیر مبتنی است:
الف) اصول مبدأ هستی ـ جهانشناختی علم دینی
1. اصل واقعمندی جهان؛
2. اصل توحیدبنیادبودن هستی و خالقیت/ مالکیت/ و حاکمیت ذاتی الهی در تکوین؛
3. اصل جریان نظام احسن بر جهان؛
4. اصل هدفداری و غایتمندی آفرینش؛
5. اصل ترابط عرضی و ترتب طولی هستی و هستومندان (سامانهی فراگیر «هرم ـ شبکه» علل ـ معالیل).
ب) اصول مبدأ «معرفت ـ منبعشناختی» علم دینی:
موارد زیر از جمله پیشانگارههای «معرفت ـ منبعشناختی» علم دینی است:
1. اصل انکشافپذیری جهان؛
2. اصل چندگانگی مجاری و ابزارهای معرفت؛ منابع معتبر «دین» حق و «علم» معتبر، به طور موازی و مشترک عبارتند از: فطرت سلیم، عقل غیرمشوب، وحی، سنت معصوم، و شهود صائب.
3. اصل برایندوارگی معرفت: علم، برایند نقشآفرینی «شناختگر»، «شناخته» و «پیراشناختها»ست.
پیراشناختها عبارتاند از: «هر آنچه که به نحو عارضی و خارج از ذات "شناختگر" و "شناخته"، نقش ایجابی یا سلبی در فرایند تکون معرفت ایفا میکند». (پیراشناختها تقسیم می شوند به: منابع [شناختجوشها]، معدات [شناختیارها]، موانع [شناختشکنها]، و معیارها [شناختسنجها]).
4. اصل بایستگی تنـاسب «شناخته» و «ابزار شناخت»؛
5. اصل صدق و کذبپذیری گزارههای علمی.
ج) مبدأ «ارزششناختی» علم دینی: چون از سویی مجاری معرفت صائب همگی منتهی به ساحت سبحانیاند، و منبع حقیقی علم، بارگاه باری و علت فاعلی آن حقتعالی است؛ از سوی دیگر: موضوع / متعلق علم، فعل الهیست؛ از سوی سوم: علم صائب حاکی از ذات و صفات یا مشیت تکوینی و تشریعی الهیست و از سوی چهارم: غایت علم استکمال نفوس و تعالی حیات انسانهاست، پس علم، ارزشمند و بلکه ارزشپرداز است.
وي همچنين درباره مختصات «موضوع / متعلق» علم دینی گفت: با توجه به تقسیم علم دینی به سه گروه «لاهوتی»، «طبیعی»، و «انسانی»، موضوع علم دینی گسترده و متنوع است؛ موضوع علوم لاهوتی، ذات و صفات الهیست، و متعلق مطالعهی علوم طبیعی و انسانی، خلق و امر الهی است.
درباره «مسائل» علم دینی نيز بايد گفت به تبع تنوع موضوع انواع علم دینی، مسائل آن نیز متنوع میباشد.
رئيس پژوهشگاه فرهنگ و انديشه اسلامي درباره مختصات مؤلفه چهارم علم ديني يعني «منطق» علم دینی افزود: علوم، نوعاً دارای دو فرایند روشگانیاند:
ـ فرایند روشگانیای که منتهی به تولید آن علم شده است؛
ـ فرایند روشگانیای که برای حل مسئله از سوی آن علم به کار میرود.
بحث از روش حل مسئله در هر علمی جزء مسئلههای خود آن علم است. کژیها و کاستیهای منطق به کار رفته در علم یا نادرستی کاربرد منطق متقن در فرایند کشف، موجب وقوع خطا (و عدم صدق و تطابق) در تشخیص موضوع یا محمول قضایای علم میشود.
از نظر بنده، نظریهی ابتناء، مبنای متقن، بلکه منحصر برای تأسیس روششناسی علم دینی است.
بر اساس نظریهی ابتناء: «معرفت دینی (نیز علم دینی) برایند فرایند تأثیر ـ تعامل متناوب ـ متداوم مبادی خمسهی دین، به عنوان پیام الهی است»، و در صورت تحصیل تلقی صائب و جامع از این مبادی و کاربست درست و دقیق آنها و پیشگیری از دخالت متغیرهای ناروا، میتوان به کشف صائب و جامع حقایق دست یافت.
آيت الله رشاد در خاتمه بحث اشاره كرد: علم دینی (اعم از لاهوتی، طبیعی و انسانی) بر اساس نظریهی مختار، دستگاه معرفتی است «آميختساختگان» ( به لحاظ منابع و منطق)، «واقعگرا»، «واقعنما»، «آزمونپذیر»، «اخلاقور»، «سعادتبخش»، و (هرچند به لحاظ گزارهها، خطاپذیر باشد) به جهت مبانی، منابع، موضوع و مقصد «مقدس» است.
پس از بيانات آيت الله رشاد، جلسه پرسش و پاسخ پيرامون مباحث مطرح شده برگزار شد كه خبر تكميلي آن متعاقباً اطلاعرساني خواهد شد.
نظر شما