به گزارش خبرنگار مهر، جریان غرب شناسی در محافل فکری ما اگرچه رویکردی مسلط و فراگیر نیست ولی همواره مورد اقبال بخشی از بدنه مذهبی و انقلابی جامعه قرار داشته است. استاد اصغر طاهرزاده از جمله نویسندگانی است که در این حوزه تألیفات متعددی داشته است. استاد اصغر طاهرزاده، متولّد سال 1330 در شهر اصفهان است. او پس از اخذ دیپلم در سال 1350، وارد دانشگاه اصفهان شد و پس از فراغت از دانشگاه، به مطالعات حوزوی روی آورد و به توصیه شهید بهشتی، به استخدام وزارت آموزش و پرورش درآمد و همزمان، به تحصیل علوم حوزوی در حوزه علمیه قم پرداخت. طاهرزاده، سالیان متمادی است که جلسات منظمی در تفسیر قرآن و همچنین شرح روایات معصومین(ع) در دانشگاهها و محافل علمی دارد. از او بیش از 50 عنوان کتاب در موضوعات مختلفی؛ از قبیل تفسیر قرآن، شرح نهجالبلاغه، اصول عقاید، اخلاق اسلامی، آداب سلوک قلبی و مباحث مربوط به انقلاب اسلامی، تمدن شیعه و غربشناسی، منتشر شده است. «عالم انسان دینی»، «ده نکته از معرفت نفس»، «ادب خیال، عقل و قلب»، «مبانی معرفتی مهدویت»، «انقلاب اسلامی؛ بازگشت به عهد قدسی»، «فرهنگ مدرنیته و توهم»، «تمدنزایی شیعه»، «از برهان تا عرفان» و «جایگاه و معنی واسطه فیض»، از جمله آثار اوست.
چند پرسش را به صورت مکتوب در باب آسیب ها و مشکلاتی که ممکن است بر جریان غرب شناسی مترتب باشد با ایشان در جریان گذاشتیم که در پی می آید:
*جنابعالی چه آسیب ها یا مشکلاتی را برای جریان غرب شناسی مشاهده می کنید؟ هدف از مباحث غرب شناسی چیست؟
غرب شناسی باید با رویکرد و هدفی مشخص انجام گیرد و گرنه در غرب به عنوان اجتماع انسان ها ،انسانهای خوب و بد داریم ولی اگر رویکرد ما به مبانی فکری تمدّن غربی شد، غرب شناسی ما مبنای علمی به خود میگیرد و از این جهت هدف ما از غرب شناسی باید مشخص باشد که با چه هدفی میخواهیم غرب را بشناسیم. آیا هدف ما در رابطه با آینده تمدّن غربی است و این که زمینه چه تمدّنی پس از افول تمدن غربی فراهم است؟ یا صرفا به سازمان موجود تمدن غربی نظر داریم؟
* شما در کتاب فرهنگ مدرنیته و توهم می گویید معرفت شناسی غرب جدید بر بنیان توهم بنا شده است و فرهنگ مدرنیته توهم زده است. بفرمایید چطور این موهومات اینقدر می توانند سیطره پیدا کنند؟ تجدد به هر حال واقعیتی است که پیش روی ماست و از آن فراتر وضعیتی است که ما در درون آن به سر می بریم. نسبت ما با این واقعیتی که به گفته شما بر مبنای موهومات بنا شده چگونه نسبتی باید باشد؟
این مسلّم است که تنها خداوند حق و عین واقعیت و هستی محض است و هر گونه رجوع اگر به سوی حضرت حق نباشد، به سوی یک نوعی از توهم رجوع دارد و این در امور فردی انسانها به فراوانی محسوس است. حال اگر یک تمدّن با عقل منقطع از وَحی شکل گرفت و به تعبیر کانت بر این تأکید داشت که بشر برای زندگی خود قیّم نمیخواهد حتی اگر آن قیّم خدا باشد، مسلّم آن تمدّن به حق رجوع نکرده است و گرفتار انواع توهمات و نیازهای کاذب میشود؛ چیزی که شما با آن روبرو هستید و علت سیطره غرب آن است که وهمیات انسانها را مورد خطاب قرار داده و نیازهای نفس اماره انسانها را جواب میدهد.
*نسبت ما با غرب چگونه نسبتی باید باشد؟ نقد غرب به چه معناست؟
ما وظیفه داریم مبانی تفکر غربی را نقد کنیم تا طی فرایندی فرهنگ عبور از آن، در جامعه فراهم شود و این، غیر از نقد غرب در حرکات روبنایی آن است. در نقد تفکر غرب، شما به تفکری برتر میرسید و زندگی خود را نوع دیگری غیر از آن طور که غرب تعریف کردهاست تعریف میکنید.
* مباحث غرب شناسی غالباً به محافل نخبگانی محدود شده است. عامه مردم را چطور می توان نسبت به مفاهیمی مانند غربزدگی و مدرنیته دچار خودآگاهی کرد و آیا چنین کاری اساساً مطلوب و ممکن است؟
این یکی از مشکلاتی است که غرب برای ما ایجاد کرده و بحمدالله انقلاب اسلامی و مقام معظم رهبری سعی دارند مردم نسبت به غرب به خودآگاهی لازم برسند و رسالت اصحاب فکر و فرهنگ نیز در همین رابطه باید باشد.