۲۷ آبان ۱۳۹۳، ۱۰:۰۷

راستین در بزرگداشت حمید عاملی:

جامعه‌ای که قصه‌گو ندارد جامعه نیست

جامعه‌ای که قصه‌گو ندارد جامعه نیست

شادمهر راستین در بزرگداشت حمید عاملی گفت: جامعه‌ای كه قصه و راوی نداشته باشد، جامعه نيست چون قصه است كه جامعه‌ای را به جوامع ديگر می‌شناساند.

به گزارش خبرگزاری مهر، مراسم تجلیل و بزرگداشت حمید عاملی، دوشنبه شب، ۲۶ آبان ماه در شهر کتاب مرکزی برگزار شد.

در این مراسم که با حضور سید احمد محیط طباطبایی، شادمهر راستین و سید محمد هاشمی برگزار شد، نخستین مجموعه قصه‌های حمید عاملی با عنوان «الاغ من دم نداره» در قالب لوح فشرده رونمایی شد.

قصه‌گویی برای سرگرمی نیست

سید احمد محیط طباطبایی به عنوان نخستین سخنران گفت: وقتی رادیو شكل گرفت، روایت‌گری و قصه‌گویی توسط پیشكسوتان آغاز شد و ادامه پیدا كرد، راویانی كه برای مخاطبان گوناگون قصه می‌گفتند. و بعد زمان و موقعیتی می‌رسد كه قصه‌گویی در شیوه فرهنگی ما تغییر ایجاد می‌كند ولی امروز، این مساله مورد نیاز ما نیست و به تدریج از برنامه‌های روزانه ما خارج شده است. بنابراین در این روزگار می‌بینیم كه والدین جوان، قصه‌گویی برای بچه‌ها را فراموش كرده‌اند، اگر هم این كار را انجام دهند، عام نیست بلكه برای گروه‌های خاصی است و باقی مردم، شیوه‌های دیگری را برای سرگرمی و آموزش به بچه‌ها در نظر می‌گیرند.

او ادامه داد: مساله‌ای كه دوست دارم بر روی آن تاكید كنم، آن است كه قصه‌گویی برای سرگرمی نیست بلكه شیوه‌ای قدیمی و متداول است برای انتقال فرهنگ؛ شیوه‌ای كه باعث می‌شود خیلی از مسائل مثبت به فرهنگ تبدیل شود و بسیاری از ناهنجاری‌ها از بین برود.

محیط طباطبایی با بیان اینكه تعداد قصه‌گوها در اروپا، بیش از هزار نفر است و در كشور ما به تعداد انگشتان یك دست، گفت: قصه‌گویی در اروپا، بخشی از آموزش و و تداوم فرهنگی به حساب می‌آید، این در حالی است كه ایران كه از قدیمی‌ترین تمدن‌هاست، قصه‌گویی و روایت را اساس انتقال فرهنگ خود قرار داده است. ما حتی كتاب‌هایی مثل شاهنامه یا هزار و یك شب را از طریق روایت حفظ كرده‌ایم.

وی اضافه كرد: قصه، به قدمت عمر بشر است و از غارها و جایی كه خانواده‌ها تشكیل می‌شده‌اند، آغاز شده و آرام آرام به بخشی از جریان زندگی مردم تبدیل شده است. قصه‌ها هم در سطح عمومی و هم در بخش‌های خصوصی یعنی بخش‌هایی كه حافظه مردم زنده نگاه داشته شده است و از نسلی به نسل دیگر منتقل می‌شود.

این پژوهشگر همچنین گفت: تمام مفاهیم آموزشی در كشور و تمدنی مثل ایران كه خاصیت منحصر به فردی دارد، از طریق قصه‌گویی منتقل شده است درواقع ایران توانسته استقلال فرهنگی‌اش را با این شیوه حفظ كند در حالی كه استقلال فرهنگی مصر، روم و بین‌النهرین از بین رفته است. البته زبان فارسی هم در این مسیر، كمك بسیار زیادی كرده چون تم موسیقایی خاصی دارد و با شكل‌های دیگر روایت آمیخته شده است.

محیط طباطبایی در بخش دیگری از سخنانش اظهار داشت: پس از اینها گوسان‌ها در قلمرو فرهنگی ایران پیدا می‌شوند كه قصه‌ها را با موسیقی روایت می‌كنند و بعد هم عاشیق‌های آذربایجان هستند كه قصه‌های قدیمی و اجتماعی را سینه به سینه منتقل كرده‌اند و عدم توجه به اینها باعث اضمحلال و ضعف شیوه‌های موثر و تداوم یافته در فرهنگ غالب امروز ما می‌شود.

وی ادامه داد: قصه‌گویی، شیوه‌ای كهن است كه توانسته در ابعاد مختلف از جمله در قالب حیات مدنی ادامه پیدا كند. این شیوه حتی در دوره متاخر با وسائل تازه‌ای مثل رادیو و نت شكل جدیدی پیدا كرده است.

این محقق افزود: البته قصه برخلاف دهه ۴۰ و ۵۰ به گروه‌های الف و ب و ج تقسیم شده اما واقعیت آن است كه قصه، سن و سال نمی‌شناسد و قصه‌گو برای همه قصه می‌گوید طوری كه حتی پیامبر اكرم برای اینكه نیت اصلی خود را بیان كند، می‌گوید كه بهترین قصه‌ها را آورده‌ام. به این ترتیب، قصه، در شكل حماسه، تاریخ و باورهای دینی، یك شیوه اصلی انتقال فرهنگ به حساب می‌آید و باید بگویم كه ما امروزه با بحران قصه و قصه‌گویی مواجهیم و نمی‌توانیم شكل جدیدی برای آن پیدا كنیم و در عین حال، هیچ‌چیز هم جای آن را پر نكرده و ناهنجاری‌های ناشی از نبود قصه در جامعه امروز مشهود است.

وی با بیان اینكه فیلم كوچ، داستان كوچ عشایر را به تصویر كشیده، اظهار داشت: این فیلم، یك فیلم صامت است اما نشان می‌دهد كه یك نفر كتاب بزرگی در دست دارد و از روی آن برای دیگران می‌خواند بنابراین قصه‌گویی، سرگرمی نیست بلكه بخشی از زندگی و فرهنگ عشایری است كه نشان می‌دهد كار بدون تفریح و تفریح بدون كار معنا ندارد. حتی در زمان گلاب گیری هم قصه‌ای تعریف می‌شود و این ریتم، نشان می‌دهد كه قصه‌گویی در هنگام فعالیت اجتماعی نیز كاربرد دارد.

عاملی به بیان و محتوای قصه، عشق می‌ورزید

در ادامه برنامه، بخشی از یك داستان سی دی «الاغ من دم نداره» با صدای مرحوم عاملی و زویا خلیل آذر پخش شد و پس از آن، سید محمد هاشمی، مدیر انتشارات گزینه برتر سخنرانی خود را آغاز كرد. او گفت: وقتی در سال ۴۱، زنده یاد صبحی درگذشت، بسیاری از افرادی كه به برنامه قصه‌های جمعه علاقه داشتند، ناراحت بودند و نمی‌دانستند چگونه می‌توان خلاء او را جبران كرد. اما حمید عاملی، سكان‌دار قصه‌گوی ایران شد و به لحاظ دوستی دیرینه‌ای كه با مرحوم صبحی داشت، كارهای فاخری انجام داد.

وی ادامه داد: من ناظر بودم كه او چگونه عاشقانه و با علاقه، به داستان می‌پردازد. او در قصه‌های خود سعی می‌كرد فرهنگ ایرانی را زنده كند و كمال زندگی را به جوانان و نوجوانان بیاموزد. قصه‌هایی كه او تالیف كرده و به صورت قصه‌پردازی و نوار و كاست عرضه كرده است، گویای آن است كه در بیان و محتوای قصه، عشق می‌ورزیده است.

هاشمی افزود: به دفعات شاهد بودم كه تا دیرهنگام به كار نوشتن مشغول بود. آخرین اثر و داستان او نیز هزار و یك شب  بود كه متاسفانه دو جلد آن بیشتر چاپ نشد و مابقی به صورت دستنوشته در كتابخانه‌اش بایگانی شده است. به نظر من در حق حمید عاملی و همسر فداكارش جفا شده و آنگونه كه باید و شاید به این مرد بزرگ، آثار و همسرش رسیدگی نشده است. حق مطلب این بود كه عزیزانی كه در راس كار هستند، كتاب‌های او را منتشر كنند ولی باوجود تلاش‌های همسر ایشان، هیچ اقدامی در این باره صورت نگرفت. به خصوص كه حمید عاملی به غیر از داستان‌های جذابش، شاعری بدیعه‌گو و توانمند هم بود كه وقتی در جمعی قرار می‌گرفت، آن مجلس را به خوبی در قالب شعر به تصویر می‌كشید.

قصه گو می‌خواهیم نه سریال‌ساز

شادمهر راستین، فیلم‌نامه‌نویس دیگر میهمان مراسم بزرگداشت حمید عاملی بود كه برای سخنرانی حاضر شد. او درباره آشنایی‌اش با حمید عاملی گفت: من مرحوم عاملی را برای نخستین‌بار، از رادیو شناختم چون اگرچه تلویزیون را دوست داشتم اما خواهر و برادر بزرگ‌ترم برنامه‌های مورد علاقه‌شان را تماشا می‌كردند و من چاره‌ای به غیر از انتخاب رادیو نداشتم. البته قصه‌گوی دوره بچه‌گی ما، خانم عاطفی بود كه وقتی بچه بودیم، ما را به كانون پرورش فكری كودكان و نوجوانان می‌بردند و ما روی زمین می‌نشستیم و حكایت‌هایی را كه خانم عاطفی برای‌مان تعریف می‌كرد، می‌شنیدیم.

او همچنین اظهار داشت: همیشه كسی باید باشد كه برای آدم‌ها قصه بگوید. اگر امروز، ما اضطراب داریم، به این دلیل است كه قصه‌گو نداریم. به نظر من دو نفر در زندگی آدم‌ها تاثیر بسیار مهمی دارند. یكی، كسی كه روایت می‌كند و دیگری، كسی كه لالایی می‌گوید و از آنجاكه این دو نفر روزانه، ۱۶ ساعت كار می‌كنند، ما انسان‌هایی مضطربیم!

راستین ادامه داد: بنابر آخرین نظریات روایت در حوطه شعر و داستان، جامعه‌ای كه قصه و راوی نداشته باشد، جامعه نیست چون قصه است كه جامعه‌ای را به جوامع دیگر می‌شناساند. فكر كنید اگر یونانیان، راوی نداشتند، چه اتفاقی می‌افتاد! نه ایلیاد و اودیسه‌ای وجود می‌داشت و نه غربی! ما شاید بتوانیم ازطریق دین و فرهنگ با جامعه مرتبط شویم ولی جامعه واقعی با راوی زنده است.

این فیلمنامه‌نویس افزود: كسانی كه روایت‌ساز امروز هستند یعنی رزمنده‌ها، قصه‌ها را چندین بار برای عم تعریف می‌كردند یعنی جامعه‌ای كه روایت می‌كرد، نیاز به شنیدن روایتی دیگر داشت. نه تنها آنها كه كل جامعه، موضوعی برای صحبت كردن داشتند در حالی كه الان، موضوع صحبت ما در كافی شاپ‌ها، فوتبال یا آخرین سریالی است كه تماشا كرده‌ایم. شاید این اتفاق بد نباشد اما نتیجه این رویداد، این شده كه همه‌گی دچار یك نوع اضطراب شده‌ایم.

راستین در بخش دیگری از سخنانش به نقش رادیو در قصه گویی اشاره کرد و گفت: در كشورهای دیگر، گرایش جدیدی به ایجاد رادیو ایجاد شده و رادیوی اینترنتی چیزی است كه غرب از ایجاد آن ناگزیر شده است و همه اینها نشان می‌دهد كه ما دوباره به روایت نیاز داریم. حرف آخر اینكه ما به قصه‌گو نیاز داریم و با فیلم و سریال نمی‌توانیم جامعه سالمی داشته باشیم به خصوص كه پدرها حرف و روایتی ندارند كه تعریف كنند.

وی در پایان از میراث فرهنگی و احمد محیط طباطبایی بابت انگیزه‌هایی كه برای انتشار مجموعه صوتی قصه‌های حمید عاملی به او و همكارانش داد، تشكر كرد.

همسر مرحوم عاملی نیز به عنوان آخرین میهمان به روی سن رفت و گفت: از سازمان میراث فرهنگی، شهر كتاب مركزی و موسسه رسایش تشكر می‌كنم كه میراث عاملی را نگهداری و بخشی از آنها را منتشر كردند چراكه كتاب‌ها و سی دی‌های او دارد از بین می‌رود. این در حالی است كه من بارها با صدا و سیما تماس گرفتم و خواهش كردم بدون اینكه به من پولی بدهند، آثار عاملی را حفظ و منتشر كنند اما كسی اهمیت نداد.

کد خبر 2423424

برچسب‌ها