به گزارش خبرنگار مهر، نشست "تجدد در ایران عصر قاجار" با حضور دکتر ناصر تکمیل همایون استاد تاریخ دانشگاه تهران، دکتر صادق زیباکلام استاد علوم سیاسی دانشگاه تهران و دکتر ابراهیم فیاض استاد جامعه شناسی دانشگاه تهران روز گذشته 27 آبان ماه در دانشکده حقوق و علوم سیاسی دانشکاه تهران برگزار شد.
دکتر صادق زیباکلام در بخشی از این مراسم سخنرانی کرد و گفت: فکر می کنم بحثهایی در ایران است که تمامی ندارد. یکی از این بحث ها در حقیقت مدرنیته، مدرنیسم، نوگرایی و ... است. علت اینکه این بحث ها هیچ وقت سرانجامی پیدا نمی کنند به این خاطر است که این موضوعات از یک چارچوب ایدئولوژیک مطرح می شود. علی القاعده اگر من یک مسلمان اصولگرا باشم وقتی درباره مدرنیسم صحبت می کنم مشخص است که چه چیزهایی خواهم گفت و می گویم که چه چیزی درست نبوده و چه چیزی درست است و چنانچه برعکس باشند می گویم پیشرفت یا ... داشته است. در کل نگاهی که در ایران بعد از انقلاب بوده ضد مدرنیته و ضد آن چیزی است که در قرن 19 به ایران آمده است.
این استاد دانشگاه در ادامه گفت: اینکه من غرب زده هستم یا نه نمی دانم اما من به مدرنیته به جد اعتقاد دارم و به آن احترام می گذارم و آن را محصول تفکر بشری می دانم و معتقدم به صورت اجتناب ناپذیر به سوی آن در حرکت هستیم. البته مدرنیته ضعف ها و ناهنجاری هایی هم دارد. به فرض مثال مشکلات اخلاقی، مشکلات محیط زیست، اختلاف طبقاتی را هم با خودش داشته است. اما معتقدم که به قول چرچیل «دموکراسی بدترین نوع حکومت است، اما تا به امروز هیچ مدلی نیامده است که بهتر از آن باشد". من معتقدم که مدرنیته اشکالاتی دارد اما منتقدیم مدرنیته چیزی را برای ما نیاورده اند. که آن را جایگزین آن بکنیم و در بهترین حالت ذکر مصیبت کرده اند و در نهایت در جهت ترمیم و اصلاح آن بوده است.
وی تأکید کرد: دو بحث وجود دارد یکی اینکه مدرنیته چیست و از کجا شروع شده که به تمدن غرب بعد از قرون وسطی بر می گردد و در حقیقت مدرنیته آغاز پایان قرون وسطی است. بنابراین دربرگیرنده رنسانس و کشف قاره آمریکا و عصر سفرهای دریایی و دربرگیرنده علم می شود. بویژه دستاوردهای فلسفه سیاسی مدرنیته، حقوق شهروندی، دموکراسی، لیبرالیسم همه مدرنیته است. مدرنیته در اروپا از 1400 تا 1500 شکل گرفت. اساس مدرنیته روی فرد بود و اینکه فرد می تواند مصالح و منافعش را تشخیص دهد و هیچ کس نمی تواند بگوید به اندازه خود فرد از مصالح و منافع خودش پاسداری کند.
زیباکلام گفت: ستون دیگر این بود که آیا عقل بشر برای تبیین جهان کفایت می کند؟ آیا عقل بشر برای سعادت بشر کفایت می کند یا اینکه به چیزهای دیگر هم احتیاج داریم. در تمام این 400 – 500 سال بشر با مشکلات عظیمی روبرو بوده است. اما چون اساس آن بر روی عقل و خرد بشر استوار بوده توانسته مشکلاتش را حل کند اما مدرنیته یک پکیج کامل نیست. اساسا پست مدرنیسم برخلاف آنچه که می گویند نفی مدرنیسم است. پست مدرنیسم یعنی مشکلاتی که مدرنیته به همراه آورده است. هیچ پست مدرنی به شما نمی گوید ما باید به قرون وسطی برگردیم، یعنی اشکالات مدرنیته را به کمک عقل چگونه باید سامان داد.
وی در بخش دیگری از سخنانش با اشاره به مدرنیته در ایران گفت: مدرنیته در ایران از غرب آمد. بومی نبود، بنابراین اگر شما بدنبال مدرنیته اسلامی – ایرانی هستید، دنبال کارتان بروید. مدرنیته، مدرنیته است و متعلق به هیچ جا و مکانی نیست. مدرنیته عصاره تعقل و تفکر بشر است. اگر کسی این را بگوید به نظرم سخنی به گزاف نگفته است. یکی از دلایل اصلی رنسانس جنگ های صلیبی است. در قبل از این جنگ ها مدرنیته در مشرق زمین بوده است. اگر جایزه نوبل می دادند تمام جوایز نوبل را باید در آن دوران به دانشمندان مسلمان می دادند. بنابراین اگر یکی بگوید که یکی از عناصر رنسانس آشنایی فرهنگ و تمدن غربی ها با جهان اسلام بود گزاف نگفته است.
زیباکلام گفت: بنابراین من مدرنیته بدون تعصبهای دینی را دستاورد بشری می دانم چرا که همه در آن وجود دارد. اسلام ، چین، هند، غرب و همه را شامل می شود. شما شرقی تر از هند پیدا نمی کنید. برخلاف ما که به غرب فحش می دهیم آیا مدرنیته در هند نرفته است آیا به ژاپن نرفته است. بنابراین، این چه سخنی است که مدرنیته مال آنهاست اگر خوب است مال خود آنهاست. مدرنیته کالایی است که مال تمام بشریت است. درست است که مدرنیته از غرب آمد اما در ایران بارور شد. اساس و فلسفه جمهوری اسلامی مدرنیته است.
وی تأکید کرد: اصل تاکتیک قوا محصول مدرنیته است اینکه حکومت نمی تواند هر کاری انجام دهد این یعنی مدرنیته. برابر در پیشگاه قانون مدرنیته است. بنابراین نمی شود مدرنیته را رد کرد ولی در عین حال اساس زندگی مان را مدرنیته تشکیل داده باشد. آیا در طول تاریخ اتفاق افتاده است که یکی از رهبران و سلاطین ما اگر می خواست کاری بکند در تاریخ بیاید و بگوید که حیف قانون دست و بال من را بسته است اما مدرنیته این ایده و فلسفه را با خودش آورد که حکومت هر کاری که بخواهد نتواند انجام دهد.
زیباکلام در ادامه گفت: محمد علی شاه بسیار آدم فهمیده ای بود چرا که می دانست که مشروطه بسیاری از اختیاراتش را گرفته است. بنابراین از همان روزی که به پایتخت آمد شمشیر را از رو با مشروطه خواهان بست. متمم قانون اساسی یک شاهکار است چرا که تمام اختیارات شاه را گرفته است و حتی برای گرفتن بودجه اش باید به مجلس برود. محمدعلی شاه گفت: نیاکان من قدرت را با ضرب شمشیر گرفتند اگر می توانید آن را با ضرب شمشیر بگیرید.
وی گفت: یک سال بعد مجلس را به توپ بست آیا این مدرنیته نیست؟ برای اینکه مشروعیت حکومت که در آسمانها بود به زمین آورد و مشروعیت رأی مردم شد این مدرنیته است. این جمله را نگویید که مردم ما مشروطه را نفهمیده اند چگونه است که ستارخان و باقرخان جانشان را از دست می دهند اما تسلیم نمی شوند؟ چه کسی می گوید مشروطه را نفهمیده ایم؟ مدرنیته هم در قالب مشروطه نه تحریف شد و نه به انحراف کشیده شد.
وی گفت: آقاسیدمحمد طباطبایی می گوید ما یک نفر را به عنوان شاه انتخاب می کنیم و اگر برای ما امنیت آورد و از او رضایت داشتیم او را نگه می داریم اما اگر نتوانست او را بر می داریم. این جمله یعنی چه؟ یعنی اگر شما از حکومت رضایت نداشتید آن را کنار می گذارید آیا این مدرنیته نیست. ما نباید با مدرنیته برخورد سیاسی، دینی داشته باشیم برخلاف آنچه که در ایران که به ما می گویند سکولاریزم یعنی بی دینی، سکولاریزم و مدرنیته به معنای بی دینی و ضد دینی نیست و ربطی به دین ندارد.