گزارش از نشریات؛

سیدیاسر قزوینی: تکفیری‌ها هم یکدیگر را «خوارج العصر» می‌خوانند

سیدیاسر قزوینی: تکفیری‌ها هم یکدیگر را «خوارج العصر» می‌خوانند

عضو هیأت علمی گروه تاریخ اسلام دانشگاه تهران گفت: خوارج تنها متعلق به دوره خاصی از تاریخ نیستند، بلکه گروهی هستند که از صدر اسلام و از زمان تخلف در صفین، صف خود را جدا کردند و تا کنون هم ادامه دارند.

به گزارش خبرگزاری مهر، سیدیاسر قزوینی عضو هیئت علمی گروه تاریخ اسلام دانشگاه تهران، در نوشتاری در مجله «عصر اندیشه» برای یافتن ریشه‌های تکفیرگرایی، خوارج را مورد توجه قرار داده و با اشاره به مفهوم «خوارج العصر» این گروه‌ها را دائما در پی جدا کردن دارالاسلام از دارالکفر توصیف می‌کند. وی یکی از مهم‌ترین احیاگران این رویکرد را «سید قطب» می‌داند که اندیشه‌های او الهام بخش گروه‌های تکفیری و جهادی است.

سیدیاسر قزوینی با اشاره به مفهوم «خوارج العصر» می‌نویسد: «خوارج تنها گروه متعلق به دوره خاص تاریخی که در جنگ صفین تخلف کردند نیستند، بلکه گروهی هستند که از صدر اسلام و از زمان تخلف در صفین، صف خود را جدا کردند و تا کنون هم ادامه دارند. این عنوان در دوره‌های مختلف به جریان‌های مختلفی داده شده و در عصر حاضر گروه‌های متعددی این عنوان را به جریان وهابیت می‌دهند.»

وی در شایع بودن کاربرد اصطلاح «خوارج العصر» شواهدی می‌آورد از جمله آنکه سلفی‌های سنتی، آن را نسبت به سلفی‌های جهادی به کار می‌برند و حتی گروه‌های تکفیری نیز این اصطلاح را برای تخریب یکدیگر استفاده می‌کنند. به عنوان مثال از جبهه النصره به رهبری ابومحمد جولانی یاد می‌کند که با ایمن الظواهری رهبر القاعده، بیعت کرده و گروه داعش را «خوارج العصر» می‌نامد.

خوارج و تکفیر

به نظر این پژوهشگر تاریخ اسلام: «یکی از مهم‌ترین ریشه‌های تکفیر مسلمانان و مرتد خواندن آنان به خوارج باز می‌گردد که مرتکب گناهان کبیره را کافر می‌خواندند. این امر با توجه به قرائت‌ها و نظریات مختلفی که درباره گناه کبیره وجود دارد، می‌تواند دایره بسیار وسیعی را در بر بگیرد، به طوری که خوارج ابتدای تاریخ اسلام، خود را تنها مومنان راستین می‌پنداشتند و دیگر مسلمانان را درست ماند کافران بیرون از مرزهای بلاد اسلام، عمدتا کافر تلقی می‌کردند.»

وی تأکید می‌کند: «شکل گیری خوارج می‌تواند یکی از ریشه‌های مهم تکفیر در دوره‌های بعدی تاریخ اسلام تا امروز تلقی شود، امری که حتی بسیاری از نویسندگان و کار‌شناسان سلفی نیز که گاهی خود متهم به تکفیر دیگران و یا دست کم تأثیر بر جریان‌های تکفیری هستند، بدان اذعان دارند.»

قزوینی پس از اشاره به اینکه شاید نخستین ریشه تلقی دارالحرب از دارالاسلام، از دعوت «عبدالله بن وهب الراسبی» رهبر خوارج نخستین برآمده باشد، می‌نویسد: «او پس از مسأله حکمیت درجنگ صفین و اعتراض خوارج نسبت به آن به یارانش گفت: بیایید به عنوان اعتراض به این بدعت‌های گمراه کننده، از این سرزمین که مردمش ستمگرانند به یکی از ولایت‌های جبال یا یکی از این شهر‌ها رویم».

وی در ادامه اضافه می‌کند: «این نخستین بار بود که گروهی، سرزمینی اسلامی را به عنوان سرزمین ستمگران ترک می‌کند تا امارت خود را برپاد دارند، موضوعی که در تاریخ اسلام تا عصر حاضر ادامه یافته است. این تلقی از دارالحرب نزد خوارج نظام‌مند شد و خوارج اینگونه حکم کردند که اگر در دارالاسلام گناهان کبیره ظاهر شوند، از آن رو که مرتکب کبیره کافر است، آن سرزمین که نزد عامه مسلمانان دارالاسلام است، در تلقی خوارج دارالحرب خواهد شد و احکام دارالحرب از جمله حلال بودن خون و مال ساکنان آن سرزمین بر آن صدق خواهد کرد.»

سیدقطب و دارالکفر

قزوینی در مورد برداشت سلفی‌های جدید از «دارالکفر» می‌نویسد: «تلقی فعلی سلفی‌ها از میراث گذشته عمدتا بر جاری بودن احکام غیراسلامی دلالت دارد، یعنی اگر در بلادی احکام غیراسلامی جاری باشند، آن سرزمین دارالکفر خواهد بود و یا اگر مشرکین بر بلادی تسلط داشته باشند، هر چند اکثریت مردم آن بلاد مسلمان باشند، آن سرزمین دارالحرب خواهد بود. اما مسأله اصلی برداشتی است که از اسلام و شرک و احکام اسلامی و احکام غیراسلامی می‌شود. در واقع وقتی اعتقاد به شفاعت و زیارت قبور شرک تلقی شود، سرزمینی هم که مردمش به این امر اعتقاد دارند دارالحرب خواهد بود.»

و در این باره توضیح می‌دهد: «بر اساس نظریه ابومحمد المقدسی یکی از مهم‌ترین ایدئولوگ‌های سلفیه جهادی در عصر حاضر توجه به قوانین غربی و حتی داشتن قانون اساسی در کشورهای اسلامی، روی آوردن به احکام غیراسلامی و شرک تلقی می‌شود. با این نگاه هر کشوری که قانون اساسی داشته باشد، به دلیل اینکه داشتن قانون اساسی از سوی این جریان‌ها استفاده از احکام غیراسلامی است، دارالحرب تلقی می‌شود، هرچند تمام مردم آن کشور مسلمان باشند.»

قزوینی یکی از مهم‌ترین احیاگران این رویکرد را «سید قطب» می‌داند و در توضیح خلاصه دیدگاه او می‌نوسید: «قطب نخست با توصیف اوضاع جهان و جهان اسلام به این نتیجه رسید که نظام جاهلیت بر سراسر جهان حاکم شده است. سپس با استناد به اوضاع صدر اسلام در زمان پیامبر می‌گفت که وظیفه طرفداران جنبش‌های اسلامی و مسلمانان راستین این است که از نظام‌های جاهلی دوری جویند و خود را برای نابودی رژیم‌های ظالم و رسیدن به قدرت آماده سازند. در مرحله سوم، او بر این نکته تأکید می‌کرد که این وظیفه دشوار تنها بر عهده گروه کوچکی از پیشتازان عضو جنبش‌های اسلامی است که زمینه مبارزه با نظام جاهلی و برپایی نظام اسلامی را فراهم می‌سازد.»

عضو هیئت علمی گروه تاریخ اسلام دانشگاه تهران در پایان یادآور می‌شود: «امروزه داعش برای تحقق یک دارالاسلام دست به ایجاد خلافت اسلامی زده و بقیه بلاد را دارالکفر و دارالحرب می‌داند و این یکی از دلایل جذابیت دولت خلافت برای برخی از جوانان و جریان‌های افراطی است. از همین رو داعش تلاش می‌کند در سرزمین‌های تحت سیطره‌اش، شریعت اسلام را با قرائت سلفی و وهابی پیاده کند تا دارالاسلام از نظر مردم آن سرزمین، هر چه بیشتر از دارالکفر متمایز شود.»

 

*نوشتار فوق الذکر در صفحات ۶۰ تا ۶۲ از شماره سوم از مجله «عصر اندیشه» با عنوان «خوارج العصر؟ جغرافیای نظری دارالاسلام داعش» منتشر شده است.

کد خبر 2436441

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • captcha