فرزاد امینی نویسنده و کارگردان یان اثر نمایشی در این باره به خبرنگار مهر گفت: نمایش «آه شهلا این گاوی که جلوم داره راه میره ...» اجرای خود را از 11 دی ماه در سالن استاد انتظامی خانه هنرمندان ایران آغاز کرده است. قصه این نمایش داستان پیچیده ای نیست بلکه زندگی روزمره زن و شوهری از قشر کارگر را به تصویر می کشد که در اثر فشار روحی ناشی از تحمل مشکلات و سختی هایی که در جامعه با آن روبرو است دچار تخریب روح و جسم شده و در اثر این فروپاشی دست به خودکشی می زند.
وی ادامه داد: نام زن نمایش شهلا است اما تمام زن های دیگری هم که در داستان حضور دارند نامشان شهلاست. نام همسر این زن نیز داوود است و مردهای دیگر قصه نیز هم نام داوود هستند. در حقیقت نگاهی که من به شخصیت های این نمایش داشتم نگاهی کوبیسمی است چون جامعه را به مثابه یک ارگانیسم می بینم. به اعتقاد من جامعه یک کل واحد است که نمی توانیم اجزایش را از هم جدا کنیم بنابراین دلیل هم نام بودن کاراکترهای نمایش نیز به همین دلیل بوده است. همچنین در اجرای این نمایش نگاه طبقاتی نیز نداشته ام.
امینی در توضیح استفاده از شیوه کوبیستی در این نمایش توضیح داد: در واقع زمانی که به تابلو «زن گریان» پیکاسو نگاه می کنیم با وجودیکه این زن یک شخصیت بیشتر نیست اما از زوایای مختلفی چون روبرو، نیم رخ و حتی بالا شاهد نمایش چهره زن هستیم. در حالیکه ما تنها شاهد دیدن یک انسان هستیم. در این نمایش نیز تلاش شده زوایای مختلف انسان در پرسپکتیوهای مختلف به نمایش گذاشته شود اما متاسفانه این زوایا در پوزیشنی قرار دارند که هرکدام یکدیگر را به شدت تخریب می کنند. این پرسپکتیوها در چالش و تقابل با هم هستند.
این کارگردان تئاتر درباره ساختار اجرایی اثرش توضیح داد: در شیوه اجرایی خودم را به شدت وابسته به سنت تئاتری افرادی چون آنتونن ارتو، یرژی گرتوفسکی و یوجنیو باربا می دانم. من به این نوع تئاتر، «تئاتر تنانه» می گویم. واژه تنانه را به این دلیل به کار می برم که تئاتر فیزیکال و تئاتر بدنی آنقدر به کار برده شده که تبدیل به کلیشه شده است و مخاطب زمانی که با این کلمات روبرو می شود تصور می کند که قرار است به دیدن نمایشی بدون دیالوگ و تنها بر پایه حرکات مبتنی بر فیزیک و فیگور بازیگران بنشیند. این کلیشه تا حدی پیش رفته که انگار تئاتر دیالوگ دار و قصه گو قرار نیست حرکات فیزیکال داشته و بر بدن بازیگر در آن اهمیت یابد.
امینی با اشاره به اینکه در آثارش تلاش می کند بازیگر را با استفاده از حرکات فیزیکی به هیجانات پنهان درونی سوق دهدف بیان کرد: این نوع بازی گر فتن کار پیچیده ای است و فشار بسیاری به بازیگران وارد می کند اما من قرار نیست چیزی را اختراع کم بلکه دنبالهرو متد اندیشمندانی چون باربا و گروتوفسکی هستم.
وی درباره انتخاب موسیقی زنده و ایرانی در صحنه گفت: در این نمایش تاکید روی موسیقی ایرانی برایم اهمیت زیادی دارد. چون تئاتر و زیبایی شناسی من متاثر از جامعه و فرهنگی است که در آن زندگی می کنم. از این رو هیچگاه نمیتوانم اثری بی زمان و مکان را به صحنه ببرم. در موسیقی که برادرم مهدی امینی برای این نمایش ساخته عصیان، شوریدگی و به نوعی پرخاش وجود دارد که از تصویر عمومی که از موسیقی ایرانی وجود دارد خمود و منفعلی را انتقال می دهد، متفاوت است.
این کارگردان در پایان درباره انتخاب نام نمایش توضیح داد: نام نمایش از یکی از دیالوگ های کار گرفته شده است. همیشه علاقمند هستم نام نمایش فضا و دغدغه گروه تولید و اثر را تا حدودی به تصویر بکشد و در عین حال کنجکاوی هایی نیز برانگیزد.
مهدی ابراهیمزاده، مهدی دوستی، ساناز پوردشتی، مونا سهراب حقیقت، مرضیه شاطر طوسی، فرزاد امینی بازیگران این اثر نمایشی هستند. این اثر نمایش از 11 تا 30 دی ماه در تماشاخانه استاد انتظامی روی صحنه است.
کارگردان در یادداشتی کوتاه که به جای خلاصه داستان نمایش نوشته، آورده است: در این نمایش پارامترهایی از زیباشناسیِ تئاتر اپیک و اکسپرسیونیسم در روایت و تئوری بازیگری در سنتِ تئوریک «گروتفسکی» و «یوجینو باربا» به نمایش گذاشته می شود. زندگی روزمره و بسیار عادی یک خانواده کارگر در تهران.
نظر شما