اين شاعر در گفت و گو با خبرنگار فرهنگ و ادب مهر، با بيان اين مطلب افزود : اما سير در متون كهن و كشف و غور در ادبيات آييني - كه ادبيات رمضان را نيز مي توان ، طيفي از انوار موضوعي آن دانست همچنان در فرآيند بي مهري ها ، فارغ از سلوك عارفانه و شاعرانه اي است كه غايت كلام را واگويه كند و در تقلاي بازيافت آن ، در حركتي مدون ، غبار كتابخانه ها را از دل آن بشويد. گرچه اين رسالت را شانه هاي خسته برخي سخنوران معاصر بويژه در دهه هاي اخير انقلاب اسلامي به دوش كشيده است، اما آنچه بنظر مي رسد اين است كه قدر سخن بيش از اين خواهد بود. در ادبيات معاصر هم كم نيستند كساني كه بارويكرد و شيوه زباني امروز به تطور و تحول ادبيات آييني ، هنرمندانه و چيره دستانه همت گمارده و در اين مسير، قلم فرسايي كرده اند.
رحمت الله نصيرپور خاطرنشان ساخت : مسلما در آثاري كه به ماه رمضان و روزه پرداخته شده نتوانسته اند حق مطلب را در اين زمينه ادا كنند ، وقتي حرف ادبيات آييني به ميان مي آيد ، اولين چيزي كه به ذهن متبادر مي شود ، واقعه جانسوز كربلا و در پي آن مدايح و مراثي و بطور كلي ادبيات عاشوراست . ادبيات آييني چه از لحاظ شكلي و چه از منظر ماحوي يا به عبارتي چه از حيث غالب و چه محتوا ، در ابعاد كمي و كيفي ، تعادل و توازن موضوعي و مضموني بيشتري را مي طلبد.بي شك ، فلسفه رمضان و جهاد اكبر در بستر ادبيات مذهبي و آييني ، حرفهاي زيادي براي گفتن دارد. و به نظر مي رسد رسالت آن كمتر از رسالت ادبيات عاشورا نباشد .
وي به مهر ، تصريح كرد : بايد بپذيريم بطور كلي هر وقت دولت از باب تصدي گري به حوزه ادبيات وارد شده اين بخش بيش از پيش ضربه پذير شده است و متاسفانه دولتها بيش از آنكه بخواهند بر نقش حمايتي خود از حوزه هنر و ادبيات تاكيد داشته باشند در مقام عمل از مطامع و ساز و كارهاي تبليغي جهت دست يابي به اهداف سياسي و فرقه اي خود بهره مي جويند.
يك شاعر : هر گاه با سياست بازيهاي طمع ورزانه سردمداران قدرت نسبت به ادبيات مواجه مي شويم حداقل آن است كه انحطاط زباني و يك جور حكومت زدگي را در قالب مضمون مشاهده مي كنيم |
اين شاعردر پايان گفت و گو با مهر ، گفت : از منظر ديگر تكثر دستگاه هاي دولتي كه هر كدام به بهانه حمايت از ادبيات با صرف بودجه هاي كلان دم از پاسداري از ادبيات ريشه دارو كهن اين مرزوبوم و حمايت و تقويت ادبيات امروز ، سازهاي سود جويانه و مخالف با يكديگر را مي زنند، حيثيت ادبيات را به پوزخند گرفته است . ما بايد قبول كنيم كه به يك ادبيات حكومتي دچار شده ايم ، ادبياتي كه جهت دهي هاي مغرضانه و به ظاهر مشفقانه اي آن را به تاراج مطامع خود برده است .
نظر شما