۷ آبان ۱۳۸۴، ۱۵:۲۱

به بهانه پخش مستند " فرمانده " از برنامه "سينما چهار"

"رفيق فيدل" از دريچه دوربين هاليوود

"رفيق فيدل" از دريچه دوربين هاليوود

اليور استون، فيلمساز سرشناس آمريكايي، در فوريه سال 2002 براي ديدار با فيدل كاسترو رهبر كوبا به هاوانا سفر كرد. اين دو مرد جنجالي در طول سه روزي كه با هم بودند، درگير چند گفتگوي صريح و جذاب با يكديگر شدند كه حاصل اين گفتگوها چند ماه بعد در قالب مستند " فرمانده " آماده نمايش شد.

حدود يك سال بعد و در آوريل 2003، شبكه تلويزيوني HBO اعلام كرد مستند "فرمانده" را به زودي روانه آنتن مي‌كند. در همان روزها از كوبا خبر رسيد كه دولت تحت امر فيدل كاسترو 75 ناراضي سياسي را دستگير و زنداني كرده و سه هواپيماربا هم بلافاصله پس از يك دادگاه فرمايشي محكوم به اعدام شده‌اند. مطبوعات و رسانه‌هاي امريكايي فيلم استون را به دليل نگرش نه چندان انتقادي‌اش نسبت به رهبر كوبا به شدت كوبيدند و "فرمانده" با اين توجيه هرگز روي آنتن HBO نرفت كه نرفت. در عوض مديران اين شبكه كابلي اليور استون را دوباره راهي هاوانا كردند تا اين بار با ديدگاهي انتقادي يك مستند جديد درباره زندگي كاسترو بسازد. حاصل اين سفر فيلمي شد به نام "در جستجوي فيدل" كه روز 14 آوريل 2004 از تلويزيون پخش شد. گرچه خيلي‌ها معتقدند نگاه "در جستجوي فيدل" به كاسترو بسيار انتقادي‌تر از "فرمانده" بود، اما خود فيلمساز عقيده داشت كه كاسترو از اين فرصت نهايت استفاده را برد تا عقايد و افكار خود را درباره سخت‌گيري بر ناراضيان سياسي در دو سال گذشته تشريح كند.

آنچه مي‌خوانيد، گفتگوي آنا لوييس بارداچ از شبكه HBO است با اليور استون درباره هر دو فيلم و 60 ساعتي كه فيلمساز با فيدل كاسترو گذرانده بود.

مي‌داني كه دولت كوبا از دادن رواديد به تمامي روزنامه‌نگاران و گزارشگران امتناع مي‌كند و آنها را به كشورش راه نمي‌دهد؟ 
خب من يك فيلمسازم و همين باعث شد كارم راحت‌تر باشد. به نظر مي‌رسيد كاسترو فيلم‌هاي مرا دوست دارد و ظاهراً از حضور من هم خوشحال بود. ضمن اينكه به او اطمينان دادم فيلم را طوري تدوين نمي‌كنم كه از نگاه يك ناظر بيروني چهره‌اي منفي به نظر برسد. اما در سفر دوم به فيدل گفتم كه اين بار سعي مي‌كنم بيشتر با هم باشيم، نه خيلي رسمي مثل دفعه قبل. همانطور هم كه ديديد، او در طول فيلم چند بار ناراحت شد.

من احساس كردم از نشان دادن چهره‌اي شيطاني از او طفره رفته‌اي.
البته. نقش من در اينجا گزارشگري نبود و يك كارگردان و فيلمساز بودم. شغل من به چالش كشيدن بازيگران است. من آنها را تحريك مي‌كنم.

بگذار در اينجا به صحنه‌اي اشاره كنم كه در آن كاسترو در مقابل هشت زنداني متهم به دست داشتن در يك هواپيماربايي و انتقال آن به ميامي قرار گرفته و به آنها مي‌گويد "از شما مي‌خواهم صريح و راحت حرفتان را بزنيد." از كل آن صحنه چه منظوري داشتي؟
اجازه بده ماجرا را از اول برايت نقل كنم. او همه ماجرا را يك شبه طراحي كرد. خيلي راحت به من گفت "هر چه مي‌خواهي بخواه. من اينجا نشسته‌ام و مي‌خواهم فقط بشنوم. مي‌خواهم بدانم آنها چه فكري در سر دارند." او به من اجازه داد صحنه را به دلخواه خودم كارگرداني كنم و به آنها اجازه حرف زدن بدهم.

اما رهبر كوبا در مقابل كساني نشسته كه در آستانه محكوميت حبس ابد هستند و تو از آنها مي‌پرسي "آيا با شما در زندان خوش‌رفتاري مي‌شود؟" فكر مي‌كني آنها مي‌توانند با اين سئوال به راحتي جواب بدهند؟
اگر با آنها به شدت بدرفتاري شده باشد،‌ نمي‌دانم ممكن است از آن بدتر هم سرشان بيايد يا نه.

بگذار حرف تو را طور ديگري بگويم. تو فكر مي‌كني اين لحظه بهترين فرصت براي آنها است تا حرفشان را بزنند. چون اگر با ترس و لرز حرف بزنند، در بازگشت به زندان در واقع پا به جهنم مي‌گذارند.
بايد بگويم كه تو داري يك وضعيت استاليني را تصوير مي‌كني. اوضاع اصلاً آنطور كه فكر مي‌كني نبود. اگر به هر كدام از كشورهاي منطقه امريكاي شمالي سر بزنيد، زندان‌هاي وحشتناكي مي‌بينيد.

در كوبا به زندان هم رفتي؟
نه نرفتم.

پس نمي‌تواني بگويي اوضاع زندان‌هاي كوبا بدتر از مثلا زندان‌هاي هندوراس است؟
فكر مي‌كنم بايد به صداقت آن زنداني‌ها يقين داشت.

وقتي از آنها خواستي خودشان درباره ميزان محكوميت‌شان حرف بزنند، يكي از زنداني‌ها گفت دوست دارد 30 سال زنداني شود. درباره اين چه حرفي داري؟
راستش را بخواهي در آن لحظه شوكه شدم. اما بوش اين متهمان را اعدام مي‌كرد. اين چيزي است كه كاسترو گفت . . . البته من چيزي از سيستم آزادي به قيد ضمانت نمي‌دانم.

در كوبا كسي مشمول عفو نمي‌شود مگر اينكه فيدل كاسترو بخواهد.
براي من يكي از بهترين گفتگوهاي شما دو نفر در فيلم جايي است كه تو مي‌پرسي "چرا شما تصميم گرفتيد اين سه هواپيماربا را در روز هشتم اعدام كنيد؟" و او با حالتي عصبي گفت "من شخصاً هيچكس را اعدام نمي‌كنم." تو پاسخ دادي "خب، بله، حكومت اين سه نفر را در روز هشتم اعدام كرد." و او گفت "البته. من هم در اين مسئوليت سهيم هستم."
او بخش اعظمي از حكومت كوبا بود. اما در حال حاضر، همانطور كه خودش هم اشاره كرد، قدرت كمتري دارد. كوبا يك كنگره فعال هم دارد.

واقعاً‌ فكر مي‌كني در كوبا اقدامي بدون تأييد او انجام شود؟
نمي‌دانم.

نمي‌داني؟
شنيده‌ام عناصر اصلاح‌طلب پس از فروپاشي شوروي سابق در سال‌هاي 92 و 93 تلاش زيادي براي ورود به فضاي حكومت كرده‌اند. كاسترو هم موضع محكمي در مقابل آنها گرفته.

درست است. تا آنجا كه من مي‌دانم غير از ديدارهاي رسمي، "فرمانده" نخستين تصاويري است كه از فيدل در كنار پسرش فيدلتو و نوه او منتشر شد. واكنش آنها نسبت به هم چه بود؟
فكر كنم فيدل چيزي گفت به اين مضمون كه از اين پس سعي مي‌كند پدر بهتري باشد.

چطور شد كه با او براي گرفتن نوار قلبش به بيمارستان رفتي؟
با فيدل به بيمارستاني فعال در مركز شهر هاوانا رفته بوديم كه ناگهان پيراهنش را درآورد و آماده گرفتن نوار قلب شد. نتايج هم خيلي خوب بود.

به عبارت ديگر خواست به تو بگويد تمامي شايعه‌ها درباره مرگ او و اوضاع نامساعد بدني‌اش نادرست است و بايد يكبار براي هميشه به آنها پايان داد.
نه او چنين چيزي به من نگفت.

ولي در عمل اين كار را كرد.
در عمل. اما من هرگز چيزي درباره شايعه مرگ او نشنيدم. در مستند اول او به ما درباره برنامه ورزشي‌اش در دفتر كار خود چيزهايي را نشان داد. او در دفتر كارش روزي سه مايل مي‌دود.

پس از شصت ساعت زندگي با فيدل كاسترو، حالا اين مرد را چطور تعريف مي‌كني؟
واقعا‌ً از توانايي او در طاقت آوردن و حفظ يك حضور اخلاقي قدرتمندانه شگفتزده شدم . . . و اگر همين امروز جنگي ديگر را با كوبا آغاز كنيم، خطري را كه از جانب او ما را تهديد مي‌كند به فراموشي مي‌سپاريم.

تو مي‌گويي خطري را كه از جانب او ما را تهديد مي‌كند ناديده مي‌گيريم. اما به نظر مي‌رسد ما بيشتر شيفته او باشيم.
نه. به نظر من نقطه تمركز ما نادرست است. باور كنيد كه فيدل خود انقلاب نيست. فيدل محبوب است. حالا هر چه دشمنان او مي‌خواهند بگويند. فيلم "زاپاتا" را يادتان هست؟ او مي‌گفت "يك ملت قدرتمند احتياجي به رهبر قدرتمند ندارد."

پس معتقدي اگر او از صحنه محو هم بشود، انقلاب ادامه خواهد يافت؟
اگر آقاي بوش تصور مي‌كند كه وضعيت كوبا هم شبيه عراق است و به محض آغاز جنگ عليه كوبا مردم اين كشور سلاح خودشان را به زمين مي‌گذارند و مقدم سربازان ما را گرامي مي‌دارند، كاملاً‌ اشتباه مي‌كند. اين مردم تعهد دارند. كاسترو به يك رهبر روحاني براي آنها تبديل شده و برايشان هميشه يك مائو مي‌ماند.

اصلاً از او پرسيدي كه چرا انتخابات رياست جمهوري ندارند؟
پرسيدم. گفت كه انتخابات دارند.

انتخابات محلي بله. اما رياست جمهوري چطور؟
از آنجا كه انتخابات رياست جمهوري سال 2000 خود ما هم اعتبار چنداني نداشت، نخواستم با او در اين مورد بيشتر حرف بزنم.

در مستند اول از تو پرسيد "آيا ديكتاتور بودن خيلي بد است؟" فكر مي‌كني بايد به اين سئوال جواب مي‌دادي؟
فكر نمي‌كنم آنجا موقعيت مناسبي براي اين كار بود. مي‌داني كه واژه‌هايي مثل ديكتاتور و خودكامه خيلي آسان استفاده مي‌شوند. در نظام سياسي يونان باستان دمكراسي خيلي خوب عمل نكرد. به همين دليل بود كه در آن دوران عبارت ديكتاتورهاي خيرخواه وارد دايره واژگان سياسي شد.

و تو فكر مي‌كني كاسترو در اين حلقه قرار مي‌گيرد؟
خب، البته نه خيرخواه براي هر كسي.

آيا نمي‌توان گفت كاسترو يك بدگمان واقعي است، ‌استاد سخنوري و وكالت؟
خب، هيچكس كامل نيست.

×××
فرمانده
كارگردان و نويسنده: اليور استون
بازيگران: فيدل كاسترو، اليور استون، خوانيتا ورا (مترجم كاسترو)
محصول 2003 امريكا و اسپانيا، 99 دقيقه

کد خبر 246624

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • captcha