۱۶ آبان ۱۳۸۴، ۷:۴۹

امروز در تاريخ

امروز در تاريخ

خبرگزاري مهر : امروز دوشنبه شانزدهم آبان سال1384 هجري شمسي ، مصادف است با چهارم شوال المكرم سال 1426هجري قمري و برابراست با هفتم نوامبر سال2005 ميلادي .

غزوه حنين 

در چنين روزي در سال هشتم هجري قمري غزوه حنين آغاز شد . 

 استاد رسولى محلاتى در كتاب زندگانى حضرت محمد(ص) درباره اين غزوه چنين نوشته است :  " در ميان سران قبايل مزبور مالك بن عوف نصرى بيش از ديگران جنب و جوش داشت و براى گرد آوردن قبايل فعاليت مى‏كرد و با اينكه حدود سى سال بيشتر از عمر او نمى‏گذشت‏به خاطر شجاعت و سلحشورى كه داشت مورد احترام قبايل پرجمعيت آن اطراف بود و از وى حرف شنوايى داشتند. وى تا جايى كه توانست قبيله‏هاى ساكن كوههاى جنوبى مكه را كه از هوازن بودند مانند بنى سعد  ، بنى جشم، بنى هلال و همچنين قبيله ثقيف را كه در طائف سكونت داشتند با خود همراه كرده و به نقل برخى از مورخان نزديك به سى هزار نفر از آنها را در جايى به نام‏«اوطاس‏»  براى جنگ بامسلمانان و زدن يك ضربه كارى به لشكر اسلام جمع كرد و خود او نيز فرماندهى آنها را به عهده گرفت و تحت فرمان او به سوى حنين حركت كردند. خبر اجتماع هوازن در«اوطاس‏»به سمع پيغمبر اسلام رسيد و براى درهم كوبيدن آخرين سنگر مشركان و دفع باقيمانده پيروان شيطان، آماده تجهيز سپاه و حركت‏به سوى حنين گرديد. از نظر نفرات و تعداد سربازان جنگى نگرانى در كار نبود ولى احتياج به مقدارى زره و لوازم جنگى داشتند، در اين خلال رسول خدا(ص)مطلع شد كه صفوان بن اميه مقدارى زره و اسلحه جنگى در خانه دارد كه در برخوردها و جنگهايى كه قريش با قبايل ديگر داشته‏اند آنها را در اختيار قريش قرار مى‏داده، از اين رو به سراغ او فرستاد و به عنوان عاريه مضمونه از او خواست تا آنها را در اختيار لشكر اسلام قرار دهد به اين معنى كه اگر چيزى از آنها از بين رفت عوض آن را بدهد و بدون كم و زياد به او بازگرداند. صفوان قبول كرد و يك صد زره و مقدارى لوازم جنگى ديگر در اختيار آن حضرت گذارد و روز بعد لشكر اسلام با دوازده هزار مرد جنگى - كه ده هزار نفرشان از مدينه به همراه پيغمبر آمده بودند و دو هزار نفر نيز از مردم تازه مسلمان مكه تحت فرماندهى ابو سفيان - به سوى وادى حنين حركت كرد. لشكر اسلام همچنان تا نزديك وادى حنين پيش رفت  و شب را به دستور پيغمبر اسلام در همانجا توقف كردند تا چون صبح شود به وادى حنين در آيند. مالك بن عوف پيش از آنكه لشكر اسلام بدان حدود برسد با لشكريانش به وادى حنين وارد شده بود و به لشكريان خود دستور داده بود زنان و كودكان و چهارپايان و احشام را پشت‏سر خود قرار دهند و غلاف شمشيرها را بشكنند. سپس در اطراف دره در شت‏سنگها و شيارها و گوديهاى سر راه و دامنه كوه و سايه درختها كمين كنند تا وقتى لشكر اسلام از دره سرازير شد ناگهان يكپارچه بر آنها حمله كنند و آنها را منهزم سازند. پس از اداى نماز صبح هنوز هوا تاريك بود كه سربازان اسلام به سوى دره حنين سرازير شدند. و پيشاپيش لشكر، خالد بن وليد با بنى سليم حركت مى‏كرد و به دنبال او گروههاى ديگر هر دسته به دنبال پرچم مخصوص به خود پيش مى‏رفت كه ناگهان مورد حمله سرسختانه هوازن كه با نقشه قبلى كاملا خود را آماده چنين حمله‏اى كرده بودند قرار گرفتند و از اطراف دره تيرها به صورت رگبار بر آنها باريدن گرفت و در پناه تيرها نيز هزاران سرباز از جان گذشته با شمشيرهاى برهنه، آنها را محاصره كردند. اين حمله چنان سخت و غافلگيرانه بود كه مسلمانان تا خواستند به خود آيند و ست‏به اسلحه و سپر و نيزه ببرند عده‏اى از آنها كشته شدند و راهى جز فرار و زيمت‏براى خود نديدند. پيغمبر اسلام كه در عقب سپاه بر استر سفيدى سوار بود و لباس جنگ بر تن داشت ناگهان ديد سپاه اسلام گروه گروه بسرعت فرار مى‏كنند و اين سپاه منظم دوازده هزار نفرى كه چون رودخانه‏اى به پيش مى‏رفت ناگهان در هم ريخت و هر قسمت آن به سويى رهسپار گشته و گريزان است. رسول خدا(ص)كه چنان ديد بسرعت‏خود را به سمت راست دره حنين رسانيد و فرياد زد: مردم به كجا مى‏رويد؟منم رسول خدا، منم محمد بن عبد الله به نزد من آييد!  در برخى از تواريخ است كه سرانجام پيغمبر اسلام تاب نياورد و يك تنه به دشمن حمله كرد .مورخين مانند يعقوبى و ديگران نوشته‏اند: در آن گير و دار تنها ده نفر بودند كه با پيغمبر ماندند و فرار نكردند و اين ده نفر عبارت بودند از على(ع)، عباس بن عبد المطلب، ابو سفيان بن حارث بن عبد المطلب، فضل بن حارث، ربيعة بن حارث، عبد الله بن زبير، عتبة و معتب فرزندان ابو لهب، فضل بن عباس، ايمن بن ام ايمن و در اين ميان على(ع)از همه بيشتر دلاورى و تلاش داشت و دشمن را از جلوى پيغمبر دور مى‏نمود، گاهى خود را به عقب دشمن مى‏زد و گاهى به سوى پيغمبر باز مى‏گشت تا از حال آن حضرت و سلامتى او مطمئن گردد، و در اين گير و دار چهل تن از دشمنان را به خاك هلاك افكند و همه را از وسط دو نيم كرد. قرآن كريم در سوره مباركه توبه وقتى اشاره به داستان جنگ حنين مى‏كند و سختى كار و فرار مسلمانان را بيان مى‏دارد به دنبال آن فرمايد: «ثم انزل الله سكينته على رسوله و على المؤمنين و انزل جنودا لم تروها و عذب الذين كفروا و ذلك جزاء الكافرين؟» [سپس خداى تعالى آرامش خود را بر پيغمبر و مؤمنان نازل فرمود، و لشكريانى كه شما نمى‏ديديد فرو فرستاد و كافران را معذب ساخت و جزاى كافران اين چنين است. نصرت الهى فرود آمد و صداى بلند و پى در پى و رساى عباس بن عبد المطلب به گوش فراريان رسيد و انصار را به خود آورد كه پس از آن همه فداكاريها كه در راه اسلام داشتند اين چه فرار ننگينى است كه در اين معركه مى‏كنند و از اين رو به سوى دره حنين بازگشته غلاف شمشيرها را شكستند و صداها را به‏«لبيك، لبيك‏»بلند كردند و با شمشيرهاى برهنه از هر سو به دشمن حمله‏ور شدند، صحنه جنگ كه داشت‏به سود دشمن پايان مى‏يافت تدريجا عوض شد و مسلمانانى كه غالبا از انصار مدينه بودند و به ميدان جنگ باز مى‏گشتند به جبران فرارى كه كرده بودند بسختى در برابر دشمن پايدارى كرده و صفوف آنها را به هم ريختند و جنگ سختى از نو در گرفت. رسول خدا(ص)به عباس فرمود: اينها كيان‏اند؟عرض كرد: انصار هستند، پيغمبر فرمود: «اكنون تنور جنگ گرم شد»! هوا ديگر روشن شده بود و معركه جنگ بخوبى ديده مى‏شد و برق شمشيرها به چشم مى‏خورد و صداى چكاچك ابزار جنگى و سپرها به گوش مى‏رسيد، قبايل هوازن كه به اين زودى حاضر نبودند پيروزى به دست آورده را از دست‏بدهند سخت مقاومت مى‏كردند.در اين جنگ بزرگترين غنيمت‏به دست مسلمانان آمد، زيرا همان طور كه گفته شد مالك بن عوف دستور داده بود لشكريان هر چه دارند همراه خود بردارند كه به خاطر آنها بهتر پايدارى و مقاومت كنند از اين رو مورخين مى‏نويسند در اين جنگ 6000 اسير، 24000 شتر، 40000 گوسفند و 4000 وقيه نقره(كه هر وقيه 213 گرم است)نصيب مسلمانان گرديد و چون رسول خدا(ص)براى تعقيب دشمن عازم طائف بود دستور داد موقتا تمامى غنايم را در«جعرانة‏»  بگذارند و اسيران را نيز در خانه‏اى نگهدارى كنند و چند نفر را نيز براى حفاظت و نگهبانى آنها گماشت تا در مراجعت آنها را تقسيم كند. اما كشتگان چنانكه از برخى تواريخ بر مى‏آيد از دو طرف بسيار بوده، اما از هوازن و ثقيف تنها از يك قبيله هفتاد نفر به قتل رسيدند - چنانكه در بالا نيز ذكر شد - و از مسلمانان نيز همان طور كه از برخى تواريخ نقل شده جمع زيادى به شهادت رسيدند " .



پيام امام خميني ره به شوراي انقلاب

درچنين روزي در سال 1358 ه ش حضرت امام خميني ره در پيامي به شوراي انقلاب در مورد عدم مذاكره با فرستادگان كارتر در باره گروگانها تاكيد كردند . 


اعتراض و اعتصاب گسترده مردمي

درچنين روزي در سال 1357 ه ش   مردم ايران در اعتراض به تشكيل حكومت نظامي ازهاري دست به اعتصاب گسترده اي زدند . با شكست دولتهاي متعدد در مقابله با نهضت  اسلامي مردم  ، محمدرضا پهلوي  تصميم گرفت با انتصاب يك نظامي به رياست دولت روند  انقلاب را متوقف سازد . در كابينه ازهاري ، نخست وزير جديد ، غلامعلي اويسي به سرپرستي وزارت كار و امور اجتماعي، سپهبد اميرحسين ربيعي به سرپرستي وزارت مسكن و شهرسازي و ارتشبد قره باغي به وزارت كشور منصوب شدند. ازهاري در اين دوره دست به اقدامات گوناگوني زد كه از آن ميان مي توان به  دستگيري نويسندگان  مطبوعات، بازداشت افرادي  چون ارتشبد نعمت نصيري  ، منوچهر آزمون، عبدالعظيم وليان، داريوش همايون، غلامرضا نيك پي و اميرعباس هويدا اشاره كرد .  اين نظامي بلند پايه در طول فعاليت خود براي سركوب روند انقلاب در شهرستانها چند نظامي را به استانداري خراسان، كرمانشاه و آذربايجان غربي منصوب كرد. اقدامات او در مهار انقلاب مردم  موثر نيافتاد  چنانكه وي  در 15 آذر 1357 درمجلس سنا اظهار داشت كه تكبيرهاي  شبهاي تهران واقعي نيست بلكه صداي نوار است. وي گفت كه من پشت بام رفتم وبا دوربين مادون قرمز شهررا هنگام شب تحت نظر گرفتم ولي هيچ كس پشت بامي نبود كه الله اكبر بگويد .

 ازهاري كه ناتوان از مفابله با انقلاب بود، خواستار كناره گيري  از اين پست حساس شد و سرانجام با طرح اين بهانه  كه سكته كرده  است از نخست وزيري كناره گرفت و بلافاصله كشور را ترك كرد و به آمريكا رفت. او در واشنگتن  با هژبر يزداني در تاسيس بانكي در كاستاريكا همكاري كرد ، ولي فعاليت سياسي چنداني  نداشت . 


ازهاري درسال 1288ش. در شيراز متولد    شد. پس از طي تحصيلات ابتدايي و متوسطه در سال 1312 به دانشكده افسري راه يافت. يك سال بعد با درجه ستوان دومي وارد ارتش شاهنشاهي شد و در1316 با ارتقا به درجه سرهنگي به معاونت فرماندهي دژبان مركز منصوب شد. ازهاري در 1328 براي گذراندن يك دوره آموزش عالي به آمريكا اعزام شد پس از بازگشت در سال 1330 دوره يك ساله فرماندهي ستاد را در دانشگاه جنگ طي كرد و به درجه سرتيپي ارتقا يافت.  او در طول خدمت نظامي مدالهاي متعددي مانند نشان درجه يك و دو همايون، نشان لياقت، افتخار، خدمت، كوشش، ورزش، سپاس، پاس و بيست و هشت مرداد و يك نشان از سنتو دريافت كرد.غلامرضا ازهاري  در آبان1380  در ايالات متحده امريكا درگذشت.

اعلام اصل مونروئه

درچنين روزي درسال 1823 ميلادي جيمزمونروئه رئيس جمهور آمريكا اصل مونروئه را بنا نهاد . براساس اصل مونروئه
دولت هاي غيرآمريكايي نمي توانند در امورنيمكره غربي دخالت كنند . اين اصل كه خود يك نوع برتري جويي وبدعت درحقوق بين الملل به حساب مي آيد درسالهاي بعد از سوي برخي ديگر ازكشورهاي غربي نيزبه مرحله اجرا در آمد . اين اصل درواقع خود زمينه و توجيه كننده اي براي كشور هاي استعمار كننده به حساب مي آمد . اصل مونروئه را در واقع مي توان 
مبناي سياست هاي امروز جوامع غربي و بويژه آمريكا در جهان امروز دانست .


اعطاي حق وتو درشوراي امنيت سازمان ملل متحد در واقع تفسير ديگري از اين اصل است چراكه هركشوري درحوزه عملكرد و منافع كشورهاي داراي حق وتوحتي به حق دخالت كند ، كشورهاي مزبور توانايي فسخ عمل مزبور راكه از سوي شوراي امنيت مطرح شده باشد   دارا هستند  .



تولد ماري كوري

نيه ماريا اسكولود سكي درهفتم نوامبر1867 به دنيا آمد. مادروي درزمره  اقليت نجيب زادگان لهستان ويك ناظم مدرسه و پدرش مرد فرهنگي و تحصيل كرده دردانشگاههاي شهر سنت پيترزبورگ  بود. ماريا وقتي ده ساله بود مادرش را ازدست داد . وي درشانزده سالگي ازدبيرستان  فارغ التحصيل شد. دراين هنگام بود كه ثروت پدرش از دست رفت و او وخواهرانش مجبور شدند كه براي ادامه حياتشان كار كنند.در اين هنگام ماري سرگرم تدريس خصوصي به فرزندان طبقه  ثروتمند شهر ورشو و اطراف آن بود. وي با مختصرغذا،  به شدت به كاروتحصيل مي پرداخت. در سال 1894 يك دانشمند فيزيك لهستاني بنام جوزف كوالسكي او را به پي ير كوري  كه نويسنده  چيره دستي نيز بود ، معرفي كرد و چند ماه پس از اولين ملاقات و تقاضاي  پير از ماري براي ازدواج ،  آن دو ازدواج كردند  .ماري سال بعد ازدواج  هنگامي كه امتحان جامع دكتري را با صلاحيت كامل داده بود ، فرزندش ايرن كوري را در سال 1897 بدنيا آورد. با پيشنهاد كوري، ماري كاربرروي تز دكتريش را درمورد پديده  پرتوزايي شروع كرد. وي در تحقيق خود  دريافت كه شدت تابش مستقل از تركيبات شيميايي اورانيوم است و تنها بستگي به مقدار اورانيوم دارد. او اثرات تابشي همه  مواد را بررسي كرد و دريافت كه توريم تنها عنصريست كه مانند اورانيوم خاصيت تابشي دارد. وي در اين حال  سعي كرد پرتوزايي را فقط در عناصر مندليف جستجو نكند بلكه بسراغ مواد طبيعي و معدني برود. 

در دوازدهم آوريل 1898 استاد راهنمايش ليپمن اولين نوشته اش را در آكادمي علوم فرانسه ارائه كرد و اين مقاله تحت نام اسكولودسكي در مجله ي آكادمي علوم فرانسه بچاپ رسيد. در سال 1903 پي ير كوري و ماري كوري و بكرل جايزه  نوبل در فيزيك را دريافت كردند. اين جايزه از لحاظ مادي زندگيشان را بهبود بخشيد.  بالاخره ماري تز دكتري خود را در سال 1904 نوشت كه عملا همان مقاله  سال 1900 او بود. 7 سال طول كشيد تا ماري دكتريش را بگيرد . وي در سال 1911  دومين جايزه  نوبل را در شيمي دريافت كرد. او بعد ها توانست عناصر راديوم و پلو تونيوم را كشف كند .

حكومت بلشويك ها در روسيه 

درچنين روزي درسال 1917 ميلادي كارگران و كشاورزان كمونيست با ورود به  كاخ زمستاني تزارها درسن پترزبورگ 
دولت كرنسكي راساقط كردند .
رهبري انقلاب بلشويكي روسيه به عهده لنين بود كه تا چندماه پيش ازانقلاب درسويس درتبعيد به سرمي برد . نه روزپس ازسقوط سن پترزبورگ ، مسكو نيزبه تصرف بلشويكها درآمد. لنين ماه هاي بعد مذاكرات صلح را با آلمان واتريش آغاز كرد . انقلاب روسيه در چند سال آينده  برهمه مخالفان داخلي وخارجي از جمله دولتهاي انگلستان ، فرانسه ، ژاپن و آمريكا ، پيروز شد.پس از  تشكيل حكومت  ، زمان آن  رسيده بود كه انقلابيون به سنتهاي حزبي و دمكراتيك بازگردند. اما مدت كوتاهي پس از انقلاب (كمتر از يك ماه) سركوب احزاب مخالف آغاز شد. احزابي كه خود نيز به فعاليت قانوني قانع نبودند. تروتسكي كه در اين زمان عضو كميته نظامي انقلاب بود به مناسبت سركوب يكي از اين احزاب چنين گفت: تا كمتر از يك ماه ديگر خشونت به پيروي از انقلابيون بزرگ فرانسه اشكال بسيار شديدي پيدا خواهد كرد. نه تنها زندان بلكه گيوتين نيز براي دشمنان ما آماده كار خواهد بود. سپس سازمان «چكا» به منظور مقابله با ضد انقلاب از كميته نظامي انقلاب به وجود آمد. پس از چند سال بلشويكها ،  تنها حزب باقيمانده در شوروي بودند. در دهمين كنگره حزب كمونيست لنين خطاب به  جبهه كارگران مخالف كه از اعضاي خود حزب كمونيست بودند گفت: ما وقت زيادي صرف بحث كرده‌ايم و من مي‌گويم حالا بحث با تفنگ خيلي بهتر از بحث با نظريات جبهه مخالف است. ما به جبهه مخالف نياز نداريم . رفقا  امروز وقت اين كار نيست يا در اين جانب باشيد يا در آن جانب ، با تفنگ نه با مخالفت.
 
انتشار نخستين شماره لندن گازت

درچنين روزي در سال 1665 ميلادي براي نخستين بار روزنامه لندن گازت منتشر شد .

شكست هندوستان در جنگ واباش

درچنين روزي در سال 1811 ميلادي اعضاي گروه شواني هندوستان از ويليام هنري هريسون در جنگ واباش شكست خوردند .


اختراع ماشين توليد سيگار

درچنين روزي در سال 1867 ميلادي ماشين توليد سيگار توسط آلبرت اچ هو ك اختراع شد . 

اعلام خبر كذ ب آتش بس  

درچنين روزي در سال 1918 و در طول جنگ جهاني  اول ، گزارش غلطي  در خبرگزاري  يونايتد پرس مبني بر آتش بس موقتي بين نيروهاي متخاصم در جنگ نخست جهاني منتشر شد .

گشايش موزه هنرهاي مدرن نيويورك

درچنين روزي در سال 1929 ميلادي  موزه هنرهاي  مدرن نيويورك براي عموم مردم گشايش يافت  .

حمله ارتش كلمبيا به سوي كاخ دادگستري

درچنين روزي در سال 1985 ميلادي  ارتش كلمبيا  به سوي كاخ دادگستري اين كشور يورش برد . اين كاخ چندي پيش به تصرف مبارزان چپگرا وابسته به جنبش 19 آوريل در آمده  بود .

سقوط رييس جمهور تانزانيا

درچنين روزي در سال 1987 ميلادي حبيب بورگيبا رييس جمهور تانزانيا سقوط كرد . او از زمان استقلال اين كشور در سال 1956 ، رييس جمهور اين كشور بود .

جشن سالگرد انقلاب بلشويكي

درچنين روزي در سال 1991 ميلادي گروههاي طرفدار كمونيسم و همچنين ضد كمونيسم،  در مسكو در سالگرد جشن انقلاب بلشويكي  حضور يافته و دست به راهپيمايي زدند .  


تولد آلبركامو

كامو ، نويسنده بزرگ فرانسوي درچنين روزي درسال 1913 ميلادي درالجزاير به دنيا آمد  و درهمان جا بزرگ شد . وي پس ازتحصيلات مقدماتي ، كارهاي گوناگوني را در شمال آفريقا پيشه خود ساخت و سپس به روزنامه نگاري پرداخت . كامو گذشته از كار روزنامه نگاري در فرانسه به نوشتن داستان و نمايشنامه دست زد و در سال 1957 ميلادي جايزه نوبل ادبي را دريافت داشت . وي   پس از جنگ جهاني دوم همراه با ژان پل سارتر و سيمون دو بووار گروه نويسندگان ، فيلسوفان و منتقدان متعهد فرانسه را تشكيل داد . او از سال 1935  بر ضد فاشيسم شروع به فعاليت كرد و اين امر در آثار آن زمان او به وضوح  به چشم مي خورد .

نمايشنامه هاي كاليگولا(1944)، مقاصد ضد و نقيض (1944)، حكومت نظامي (1948)، آدمكشان عادل(1950) ،  دو مجموعه مقاله  اسطوره سيزيف (1942)، عصيانگر (1951) و رمان هاي  بيگانه (1942)، و طاعون (1947) اصلي ترين آثار اويند . 
فلسفه كامو كه گاه نزديك به اگزيستانسياليسم است در پوچي و دردناكي جهان خلاصه مي شود . نوشته هاي اوهمگي بوي مرگ وخودكشي يا نوميدي ورنج جاوداني مي دهند .
درسال هاي نخست دهه 1940، واقعيت هاي خشن اشغال فرانسه به وسيله سربازان آلمان در نگرش كامو نسبت به جهان تغييري اساسي پديد آورد.  او در اين دوره  اقداماتي را بر ضد خشونت انقلابي و به ويژه كمونيسم و فلسفه تاريخي  آن آغاز كرد.  آلبركامو در 1957 جايزه نوبل براي ادبيات را از آن خود كرد.

کد خبر 249040

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • captcha