به گزارش خبرگزاری مهر، در مقدمه اين كتاب آمده است: ميتوان گفت كه در منابع تاريخي به مسأله برگزاري حج در دوره قاجار و پيش از آن، به مراتب بيشتر از دوره پهلوي دوم توجه شده است. در اين كتاب روند شكلگيري اداره حج و زيارت در اين دوره، در دو مقطع زماني مورد بررسي قرار گرفته است.
ابتدا به دهه بيست و سي پرداخته شده كه حملهداران تنها حاكمان اين عرصه بودند. سپس به دهه چهل اشاره شده كه در آن مدت، وزارت كشور كوشيده تا كنترل بيشتري بر اين سفر داشته باشد. به همين منظور در سال ۵۱ برگزاري حج به سازمان اوقاف سپرده شد تا تنها دولت در اين باره تصميمگيري كند و پاسخگوي مسائل بيشمار آن باشد. بيشك، شناسايي مشكلات و موانع برگزاري حج در اين دوران و يافتن راهحلي براي آنها، از برنامههاي سازمان اوقاف در اين دوره بوده است.
در اين كتاب ميخوانيم: «حج ايرانيان در دوره قاجار و روابط قاجار و عثماني»، «مسيرهاي حج در دوره قاجار و مشكلات آنها»، «برگزاري حج در دوره پهلوي دوم»، «سازمان اوقاف در دوره پهلوي دوم»، «جدا شدن سازمان اوقاف از وزارت فرهنگ»، «واگذاري امور حج به سازمان اوقاف»، «اهداف و برنامههاي شوراي عالي حج»، «نمايندگان مراجع شيعه در حج»، «برخي آسيبهاي اجرايي برگزاري حج»، «كتابنامه» و «اسناد و تصاوير».
حج ايرانيان در دوره قاجار و روابط قاجار و عثماني يكي از موضوعات مطرحشده در اين كتاب است كه ذيل آن آمده است: «از آنجا كه سرزمين حجاز در حوزه قدرت دولت عثماني قرار داشت، انجامدادن اعمال حج براي ايرانيان، به چگونگي روابط سياسي دولت قاجار و عثماني ارتباط پيدا ميكرد. به همين دليل، در قراردادهايي كه ميان آن دو به امضا ميرسيد، به مسأله حج و زيارت عتبات توجه كامل ميشد و اصل يا اصولي از آن قراردادها به حج و زيارت اختصاص مييافت.
البته گفتني است كه در مكه يا مدينه، دولت شُرَفاي علوي قدرت داشت و شريف وقتِ حجاز به طور معمول، چه براي كسب درآمد بيشتر و چه به انگيزههاي مذهبي و نسبي، ميكوشيد تا با ايرانيان روابط بهتري داشته باشد. اما گاهي تيرگي روابط، تأثير مستقيمي روي برگزاري حج زائران ايراني داشت. از برخي اسناد موجود بر ميآيد كه وجود برخي مشكلات و درگيريها ميان دو دولت تا پيش از سال ۱۲۳۷ هجري شمسي سبب برگزارنشدن يا محدودشدن مراسم حج شده بود. البته پس از مدتي، آرام آرام به گفتو گو و سازش كشيده ميشد.
طبيعي است كه حفظ جان ايرانيان در كشور عثماني بر عهده دولت بود و دولت عثماني و دولت عثماني نيز اختيار امور حجاز را به شريف واگذار كرده بود. اما به هر حال، مشكل هميشگي زائران ايراني، وجود اعراب بدوي راهزن بود.
گفتني است تعداد حجاج ايراني در اين دوره، چه در سالهاي امن و چه در سالهاي سخت، حدود هزار تا هشت هزار نفر بوده است؛ همان طور كه در سفرنامه ميرزا داوود به آن اشاره شده است: (حاج ايران، خيلي كم است، هزار و دويست نفر به سياهه آمده است)».
در ذيل موضوع ديگري از اين كتاب با عنوان برگزاري حج در دوره پهلوي دوم ميخوانيم: «در سالهاي پيش، سفر حج همچون سفرهاي ديگر پرخطر و بدون ايمني بوده است. حتي در دوره قاجار و دوره پهلوي اول، كيفيت و ايمني راههاي اين سفر، تغيير چنداني نكرد و مردم با مشكلات فراواني به اين سفر ميرفتند.
در سالهاي دهه بيست و سي هجري شمسي، مردم براي رفتن به حج بايد به سفارت كشورهاي لبنان، عراق و سوريه مراجعه مينمودند و گذرنامه دريافت ميكردند؛ زيرا مسأله حج در دولت ايران سرپرست مشخص نداشت تا پاسخگوي مراجعان آن باشد؛ به همين علت گاهي يك نفر از سفارت ايران در مصر به همراه وزير مختار مصر، چند روزي را در جده به سر ميبرد و گاهي حتي همان يك نفر هم نبود؛ براي مثال در سال ۱۳۲۰ هجري شمسي كه فعاليتها در دولت هماهنگتر بود، يكي از وابستگان سفارت ايران در مصر، براي رسيدگي به كارهاي ايرانيان به حجاز آمده بود. اما با وجود زيركي و زبانداني، تنها به دليل جواني، جايگاه و شأن او چندان رعايت نميشد و مأموران عربستان به او اعتنا نميكردند. كارها نيز چندان پيش نميرفت و حرمت و شأن حجاج ايراني حفظ نميشد.
كتاب برگزاري حج در دوره پهلوي نوشته حميده سلطاني مقدم در زمستان ۱۳۹۳ به همت پژوهشكده حج و زيارت از سوي مؤسسه فرهنگي هنري مشعر به قيمت ۳۲۰۰ تومان در ۱۳۶ صفحه و با شمارگان ۳۰۰۰ نسخه در قطع رقعي منتشر شده است.
حوزه نمايندگي ولي فقيه در امور حج وزيارت تاكنون حدود ۱۰۰۰ عنوان كتاب با موضوع حج وزيارت منتشر كرده است كه تمامي اين كتابها به صورت الكترونيكي به نشاني http://lib.hajj.ir/ قابل دسترسي است.
نظر شما