به گزارش خبرنگار مهر، محمد رضایی استاد دانشگاه عصر سه شنبه ۲۸ بهمن در نشست میراث فکری استوارت هال که به همت انجمن مطالعات فرهنگی، به مناسبت نخستین سال درگذشت استوارت هال در سالن شهید مطهری دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران برگزار شد، در مورد میراث نظری هال برای مطالعات فرهنگی ایرانی به ارائه سخن پرداخت.
وی در ابتدای سخنانش با اشاره به اینکه منظورشان از این انتخاب این بوده است که تا چه میزان نزدیک شدن به هال می تواند برای مطالعات فرهنگی خطرناک باشد آغاز کرد و گفت: متأسفانه هالی که ما در ایران می شناسیم فراتر از مقاله رمزگزاری نمی رود. هرچند این متن یک متن مهم و در جای خودش باارزش است، اما به نظر می رسد از زوایای دیگری باید به هال نگریست.
وی افزود: یک دلیل آن هم دوگانه هایی است که مطالعات فرهنگی درگیر آنهاست که اگر از این دوگانه ها بگذریم و وارد خود مطالعات فرهنگی شویم می تواند دستاوردهای مهمی برای ما داشته باشد. هال روشنفکری پراکنده است و اندیشه هایش متمرکز نیست. همان طور هم که در فیلم دیدید گستردگی کار استوارت هال را شاهد بودید. او بیشتر علاقه مند به کار در ژورنالهاست تا کار به صورت کتاب و فقط دو کتاب بیشتر از خودش به جا نگذاشته است. همه اینها موجب شده است که اندیشه های او تثبیت نشده باشد. چرا که در محور اندیشه هال تثبیت نشدن وجود دارد.
رضایی تصریح کرد: استوارت هال در دو شکل می تواند به ما کمک کند، بحث و شکافی که در حوزه روشنگری و نظریه ورزی وجود دارد. هال به ما می تواند کمک کند که از این شکاف عبور کنیم. کار روشنفکری بکنیم در بدون اینکه مرزی میان کار خودمان و کار دانشگاهی بکشیم. او در کار علمی روشنفکری است که وابسته به فضاهای عمومی است. اما روشنفکری او چگون روشنفکریی است؟ اول اینکه او یک روشنفکری انقلابی نیست و او شک دارد که روشنفکران بتوانند دست به بسیج عامه مردم بزنند چرا که اصلا در کانتکس او طبقه وجود ندارد.
وی در ادامه بیان کرد: تلازمات هال هیچ ایدئولوژیی را به شما نمی دهد. بنابراین ما با یک استوارت هالی روبرویم که غیر انقلابی است. اما سوالی که در اینجا پیش می آید این است که او انقلابی نیست پس چرا می جنگد؟ استوارت هال تلاش بسیاری دارد که روشنفکری را به مفهوم ایدئولوژی برگرداند، اما همین جا یک تغییر عمده را در اندیشه او می بینید که بدون درکی از ایدئولوژی کار کنیم که مرزبندی میان حقیقت و فریب را برایمان از بین می برد و او تلاش می کند که این مرزبندی را از بین برد.
وی ویژگی دیگر روشنفکری هال را نزدیکی با مردم نام برد و گفت: او همیشه به دنبال فضاهایی بود که مردم در آنجا بودند، حتی کار دانشگاهی او هم در جایی مانند دانشگاه open university بود که در آنجا با مردم بیشتر در ارتباط بود. ویژگی دیگر آن درک زمانه است. پروژه اصلی هال زمانه جدید است. در واقع موفقیت تاچریسم در زمان هال درک زمانه ای بود که در چپ اتفاق نیافتاده بود. هال با مفصل بندی هم در مقام نظر و هم در مقام روش مواجه است.
رضایی در پایان سخنانش گفت: نظریه هال به شدت زمینه ای است و این زمینه ای بودن آن امتناع ما را برمی انگیزد و در واقع همین جاست که ما باید امتناع کنیم که شاید به کار ما نیاید. در اینجاست که اندیشه هال برای مطالعات فرهنگی ایرانی مهم است. در واقع نظریه هال را باید برای مطالعات فرهنگی ایران قرائت کرد. سخنانم را با جمله ای از هال به پایان می برم که بسیار می تواند به ما کمک کند. هال می گوید: نظریه ای خوب نیست که بتوان با فصاحت در مورد آن صحبت کرد، نظریه ای خوب است که بتوان با آن با واقعیت جنگید.
نظر شما