عباس گردان، تهيهكننده و مدير پخش دفتر ايما فيلم، در گفتگو با خبرنگار سينمايي "مهر" با اشاره به اين كه چه فيلمهايي ميتوانند چرخ سينما را به حركت دربياورند و چراغ سينما را روشن نگه دارند، گفت: "فيلمهايي كه مخاطبپسند هستند و تماشاگران را ميتوانند از خانههايشان بيرون بياورند و داخل سالنهاي نمايش بنشانند، جزو اين دسته قرار ميگيرند. اين فيلمها با گيشههايي مناسب روبرو ميشوند كه شايد 70 درصد سينماي تمام كشورها توليداتشان اين گونه است. البته كشورهايي كه سينماي فعالي دارند، توليداتشان بر اين روال است، اما برخي كشورها مثل شوروي سابق اين طور نبود. معمولا فيلمهاي توليد شده آنها سفارشي و دولتي و فيلمهايي بود كه بودجهاش از منابعي غير از بخش خصوصي تامين ميشد و خيلي هم برايشان اهميت نداشت كه اين بودجه برگردد يا نه؟ ولي سينماي پويا سينمايي است كه به اين شكل 70 درصد از توليداتشان فيلم هاي تجارتي است و بقيه به بخشهاي ديگر تقسيم ميشود. نوع ديگر از سينماها كه اخيرا در ايران رواج يافته است، سينماي معناگرا است. اين سينما مخاطبان خاصي دارد. البته اين مخاطبان در اقليت قرار دارند، به همين دليل توليدات در اين بخش هم در اقليت قرار ميگيرد."
وي در ادامه افزود: "سينماي فرهنگي يا ارزشي، سينمايي است كه كمتر بخش خصوصي در آن سرمايهگذاري ميكند، چرا كه بازده اقتصادي ندارد. اما اين سينما براي اين كه روي پاي خود بايستد و با كمترين شكل حمايتي اداره شود نيازمند تدابير خاصي است كه شاخصترين شكل آن در فرانسه اتفاق ميافتد. در واقع آن بخش از توليدات سينماي فرانسه كه در اين جريان قرار مي گيرد، موضوعات سينماي خاص معناگرا هستند. آنها با كم كردن قيمت بليتها، كم كردن عوارض بليت و يارانههايي كه دولت براي اين بخش در نظر ميگيرد، توانستهاند اين سينما را سر پا نگه دارند، ولي در ايران اين اتفاقات نيفتاده است. معمولا چند سينما را هماهنگ ميكنند و ميگويند شما مجبور هستيد اين فيلمها را اكران كنيد. در حالي كه بايد برنامهريزي كرد، چرا كه خيلي از اين فيلمها قرباني شدند و حقشان ادا نشد. البته نه تنها سينماي ارزشي ما دچار اين مشكلات است، بلكه در كنار آن سينماي كودك دچار اين معضل است. بخشي از مخاطبان سينما را كودكان و نوجوانان تشكيل مي دهند. ما قاعدتا بايد سنيماهايي داشته باشيم كه بتوانند اين نوع فيلمها را نمايش دهند و خانوادهها به اين سينماها دسترسي داشته باشند. اما اين نوع تفكيك در بخش توليد، نمايش و پخش انجام نشده است."
گردان با اشاره به بحث شكلگيري دفاتر پخش تخصصي كه قرار است اتفاق بيفتد، گفت: "من هشت سال پيش مدافع اين قضيه بودم كه بنا به دلايلي اين اتفاق نيافتد، ولي قرار است اين دفاتر تشكيل شود كه ميتواند نقطه اميد خوبي باشد. در حالي كه اين دفاتر پخش مدتهاست كه در سينماهاي مطرح دنيا فعاليت مي كنند. در واقع در اكثر كشورهايي كه توليدات سينماييشان قابل بحث است، شركتهاي سينمايي جريان امور سينما را در بخش توليد، نمايش و پخش به عهده دارند. به عنوان نمونه در بخش توليد، شركتها اقدام ميكنند كه چه نوع فيلمهايي توليد شود، حتي جذب سرمايه از كانال شركت است. نظارت بر توليد در مرحله پخش هم از سوي شركت كنترل ميشود. آنها افراد متخصصي دارند كه اطلاعاتشان به روز است. اما در ايران در بخش توليد و نمايش ضعف اساسي داريم و آن هم نداشتن آمار دقيق و بررسي نكردن علمي است. اگر از فيلمي در ايران استقبال نميشود، بررسي علمي انجام نمي شود كه چرا اين اتفاق افتاده است. به عنوان نمونه فيلم "بيد مجنون" با استقتبال نسبي روبرو شد. در حالي كه انتظار ميرفت خيلي مورد استقبال قرار بگيرد. اما بعد از اكران درباره چرايي اين اتفاق تحقيق نشد."
وي افزود: "يكي از اهداف خانه سينما و مجامع صنفي در سينما بايد پرداختن به اين موضوع و به روز شدن باشد كه متاسفانه اين اتفاق در ايران نيفتاده است و ما محروم ماندهايم. سينماي ايران در تمام بخشها (توليد، نمايش و پخش) از استانداردهاي بينالمللي خيلي فاصله دارد. قطعا بودجههاي آموزشي موجود است كه اصناف سينما ميتوانند اين بودجه را توسط خانه سينما بگيرند و آن را بين اعضا هزينه كنند. اگر اين اتفاق تا كنون افتاده بود، مسلماً خيلي از مسائل روز را در عرصه توليد نداشتيم."
وي اشاره كرد: "در سينما مشكل بلاتكليفي زياد است. وقتي معاونت سينمايي جابجا ميشود، مدير كل ارزشيبابي و ... هم جابجا ميشوند. بخش خصوصي هم در مدت جابجايي كنار مينشيند كه حالا چه اتفاقي ميافتد؟ مسئولان چه سياستي دارند؟ همين مسائل باعث ميشود شش ماه دچار معضل توليد شويم. اين معضل برابر با بيكاري عوامل است. البته در سينما همه مثل يك حلقه به هم متصل هستند، به همين دليل مشكلات بيشتر ميشود و ممكن است كارگردانان و تهيهكنندگاني كه قابليتهاي زيادي دارند به خاطر غم نان مجبور شوند به كارهاي نازل تن دهند."
گردان درباره مشكلات پخش در سينما گفت: "اساسنامه خانه سينما بر اساس اطلاعات آن طرف مرزها تعيين شده است. معمولا اتفاقات سينماي ما از سينماي آن طرف تاثير ميگيرد. بعد از انقلاب در ايران در بخش توزيع هيچ وقت سينماي ايران هويت پيدا نكرده و هميشه زير چتر توليد حركت كرده است. در حالي كه اتحاديه تهيهكنندگان و توزيع ايران وجود دارد، در اساسانامه هم تعريف تهيهكننده هست، اما تعريف توزيع كننده نيست. توزيعكننده در اين اتحاديه تنها يك اسم يدك ميكشد! به همين دليل توزيع ما در سينماي ايران مشكلات بسياري دارد و ميبينيم كه رو به تحليل رفته است. ما توزيعكننده داشتيم، ولي الان به ندرت با اين امر برخورد ميكنيم و ميتوانيم افرادي متخصص را مطرح كنيم."
وي در ادامه افزود: "يكي از مهمترين بخشها در سينما بخش تبديل است كه مشكلات فراواني در اين بخش ديده ميشود. اصليترين وظيفه پخش اين است كه فيلم را بنا به نوع مخاطب بستهبندي كند، تبليغات درست كند و در بهترين شرايط فيلم را براي مردم آماده نمايش كند. در اين بخشها نيز شركتهاي قدرتمند و متخصص وجود دارند. حال ممكن است يك شركت در سال تنها يك فيلم يا ده دوازده فيلم به سينما ارائه كند كه با قدرت بيشتر و حضور موثرتري اين كار را انجام ميدهد."
عباس گردان خاطرنشان كرد: "راه افتادن دفاتر تخصصي پخش ميتواند آرام آرام قدرت پيدا كند و در زمينه توليد و نمايش به سينما خط دهد. پخش هم قوي ميشود. در بخش توليد هم ميتواند وارد شود و سرمايهگذاري كند يا قصه بهتري انتخاب كند و در اختيار تهيهكنندگان قرار دهد. در اين صورت فيلمهاي بهتري هم ساخته ميشود. از طرفي هم ميتواند با سينمادار به تعامل برسد. در حال حاضر در آن طرف شركتهايي هستند كه خودشان سينما دارند. با وجود اين دفاتر ميتوانند از الان براي اكران يك فيلم در سال 87 برنامهريزي كنند. در حال حاضر ما با بيبرنامگي روبرو هستيم. فيلمهاي توليد شده همچنان در نوبت اكران هستند و ازاين نمونه ما زياد داريم كه 70 تا 80 فيلم در انتظار اكران هستند. حال چه بلايي سر سرمايهگذار ميآيد؟ ما نيازمند دست آوردن اطلاعات صحيح و كارشناسي مداوم و بازي گرفتن از افرادي كه با اين مشكلات دست و پنجه نرم ميكنند، هستيم. در شوراهاي مختلف فرهنگي و ارشاد بايد از افرادي استفاده شود كه از نزديك با اين مشكلات روبرو بوده و دست و پنجه نرم كردهاند، نه اين كه افراد تئوريسن وارد عمل شوند."
نظر شما