۲۷ آذر ۱۳۸۴، ۱۳:۱۵

/ تحليل اختصاصي /

سياست در چارچوب محيط

سياست در چارچوب محيط

خبرگزاري "مهر" - گروه دين و انديشه : توجه به محيط و زيست انساني در علم سياست مدرن بسي مورد توجه است و يكي از دلايل توجه بسيار به علم ژئوپلتيك نيز همين است. با توجه به اين نكته در مقال زير نسبت سياست و محيط مورد تأمل توجه قرار مي گيرد.

به گزارش خبرنگار گروه دين و انديشه "مهر"، تأثير عوامل محيطي بر انسان موضوعي قديمي است كه از دوران باستان در مورد آن صحبت شده است. به عنوان مثال، ارسطو معتقد بود كه مردم و محيط از يكديگر جدايي ناپذير هستند اما آنچه جوهره اصلي تحليلهاي ژئوپلتيك است همان رابطه قدرت سياسي بين المللي با محيط جغرافيايي است. رويكردهاي ژئوپلتيك با تحول محيط جغرافيايي و بسته به تعبير انسان از ماهيت اين تحول تغيير مي پذيرند. رابطه سياست با جغرافيا در يك معناي كلي عبارت است از ترسيم جغرافيايي روابط ديپلماتيك - استراتژيك به وسيله تحليلهاي جغرافيايي - اقتصادي منابع طبيعي و تفسير گرايشهاي ديپلماتيك به عنوان معلول شيوه زندگي و محيط زندگي.

مكان جغرافيايي كشورها به عنوان محيط نهادي دولت، محدود كننده و در بعضي مواقع تعيين كننده رفتارهاي سياسي است. يعني اينكه دولتمردان و سياستمداران بايد در چارچوب عو امل زيست محيطي عمل نمايند. مكان جغرافيايي براي دولتها در راستاي سياستهاي آنها چالش يا فرصت ايجاد مي كند. به طور كاملاً ساده اي رابطه محيط با قدرت و سياست در اين نكته نهفته است كه يك قدرت و دولت در يك مكان جغرافيايي خاص تا چه حد در زمان خاصي توانايي انتقال، استفاده و كاربرد بهينه از قدرت را دارد آنهم به سرزمين خاصي كه اهميت استراتژيك دارد.

 آنچه در نظريه هاي جغرافيايي گرا در انديشه سياست مهم است اين است كه جغرافياي مناسب در خدمت چه قدرتي باشد. اين محيط مناسب و مستعد قدرت آبي يا خشكي باشد و بعد اينكه هزينه هاي بهره برداري از جغرافيا تا چه حد سرمايه بر و نيازمند تكنولوژي پيشرفته باشد. همه اين موارد باعث ايجاد يك الگو و طرح خاص در مورد جغرافيا مي گردد. مثلاً عده اي قدرتهايي را كه بر اساس محيط دريايي بنا شده اند در نهايت موفقتر و قدرتمندتر مي دانند و بعضي ديگر قدرتهايي را كه به نقاط خشكي حساس دنيا مانند اروپاي شرقي و خاورميانه تسلط دارند قدرتمند تر فرض مي كنند. اما آنچه مطرح است ساختار ژئوپليتيكي مستعد همراه با جغرافياي انساني مستعد است. يعني تركيبي از جغرافيا، انسان و سياست.

دولتها به عنوان بازيگران اصلي صحنه سياست بين الملل در داخل يك محيط جغرافيايي عمل مي كنند به نوعي در يك محيط محصور هستند. اين محصور بودن گاهي اوقات چنان بوده است كه يك الگوي اجبار و تسليم را ترسيم كرده است كه متضمن فشارهاي جدي جغرافيا است.

به گزارش "مهر"، جغرافيا به نحوه آرايش پديده ها روي سطح زمين و نحوه تركيب آنها با توجه به مناطق مربوط است. جغرافيا بر كليه پديده هاي انساني و غير انساني، محسوس و نامحسوسي كه از ابعاد و تغييرات مكاني بر روي يا در رابطه با سطح زمين برخوردارند تأثير مي گذارد. هر دولتي از جايگاه مكاني خاصي در سطح زمين برخوردار است كه داراي تركيب يگانه و مختصي از موقعيت مكاني شكل، وسعت، منابع طبيعي و آب و هوا است. بر اين اساس، در مناسبات بين المللي بايد ملاحظات مهم و حتي تعيين كننده جغرافيايي مورد توجه قرار گيرد. رويكرد جغرافيايي به سياست با توجه به ديگر عوامل يك زاويه نگاه منسجم و كلي گرا به دولتمردان مي دهد يعني همان درك رابطه متقابل شرايط زيست محيطي بر روي سياستمداران و سياستهاي آنها و بر عكس.

نظريه هاي امپرياليسم، دارونيسيم اجتماعي، رئاليسم، ايده آليسم و رويكرد نظامها هم از تأثير محيط بر سياست و شرايط جامعه سخن مي رانند.

آنچه در مورد رابطه محيط جغرافيايي ايران مي توان گفت اين است كه فضاي دريايي و سرزميني ايران به گونه اي است كه شرايط مناسبي را فراهم كرده است تا ايران هم از قدرت بري و هم از قدرت بحري برخوردار باشد و از سوي ديگر منابع طبيعي فراوان نيز فراهم است. همچنين از لحاظ موقعيت استراتژيكي به عنوان رابط شرق با غرب و حتي آفريقا به عنوان يك رابط كليدي، جايگاهي برتر دارد. پس استفاده از شرايط ژئوپلتيكي ايران فرصت مناسبي براي سياستمداران به وجود آورده است كه بتوانند در يك فضاي مناسب به تصميم گيري بپردازند. البته محيط جغرافيايي چالشهايي را نيز به وجود آورده است مانند حساسيت و توجه خاص ديگران به اين منطقه و همچنين شرايط نامساعد جوي در بيشتر مناطق ايران.

کد خبر 266827

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • captcha