به گزارش گروه فرهنگ وهنر" مهر" ، مهندس ضرغامي خبر از توقف توليدات سينمايي توسط صدا وسيما داد و دليل اين تصميم را نيز تمركز بيشتر بر توليد سريال هاي تلويزيوني عنوان كرد. درحالي كه چنين تصميم و اقدامي ازجهات عديده، هم به رسانه ملي لطمات طاقت فرسايي خواهد زد و هم سينماي فقير و ضعيف ايران ( به لحاظ سرمايه وامكانات ) را ازبخشي از امكانات و فرصت هايي كه تاكنون داشته است، محروم خواهد كرد .
خدمات متقابل سينما وتلويزيون بر كسي پوشيده نيست. خدماتي كه درسالهاي اخير از يك سو منجر به ساخت تعدادي ازفيلم هاي سينمايي ارزشمند شد و يا زمينه توليد آثار سينمايي محتواگرا را فراهم كرد و از سوي ديگر، به توليد سريال ها و آثار جذاب و فاخر تلويزيوني، با استفاده ازبضاعت هاي هنري و امكانات نرم افزاري سينماي ايران انجاميد.
اهالي سينماي ايران درسالهاي اخير، بارها از كمبود سرمايه و امكانات ، فقرتجهيزاتي ، حذف سوبسيد از صنعت سينما و رها كردن اين هنر فراگير و پرمخاطب به حال خود و سپردن آن به بخش خصوصي سينما كه هنوز درايران درابعاد شكلي و ماهوي، خود را بازنيافته است، شكايت داشته اند و كارشناسان، مديران واصحاب تاويل وتفسير، بارها اعتراف كرده اند كه سياست واگذاري سينما به بخش خصوصي دريك ونيم دهه اخير، نتيجه اي جز تنزل براي سينماي ملي ايران نداشته است. درچنين شرايطي، فاصله گرفتن شبكه هاي تلويزيوني از سينما و جدا كردن خرج و دخل سازمان صدا و سيما ازسينمايي ضعيف شده و سرگردان، منافع كداميك از اين دو رسانه را تامين خواهد كرد .
اگر مديريت سازمان صدا وسيما دراين تصوراست كه تلويزيون درسالهاي اخير، فقط براي سينماي ايران "هزينه" كرده است و خود برداشتي نداشته است، سخت در اشتباه است . چرا كه بيش ازاينكه صنعت سينما نيازمند صدا وسيما باشد، اين رسانه تلويزيون است كه نه تنها به سينما، بلكه به تئاتر، موسيقي ، هنرهاي تجسمي و... محتاج است .
در يك نگاه كلي تر، بسياري ازسوژه ها و موضوعات فرهنگي، اجتماعي و حتي سياسي ، هرچند جزو اولويت هاي جامعه و نظام مي باشند، هيچگاه رغبتي در بخش خصوصي براي پرداختن به آنها در آثار هنري و سينمايي ايجاد نشده است. در چنين بزنگاه هايي ، اين وظيفه سازمان صدا و سيما و مراكز فرهنگي مشابه آن است كه با ورود به اين حوزه ها، و پرداختن به موضوعات ارزشي و فرهنگي اي كه كمتر مورد توجه ديگران قرار مي گيرند، خلاء ها و كمبودهاي سينماي ايران ازحيث محتوايي را پركنند و با توسل به شبكه رسانه اي فراگيرخود، آن مفاهيم و پيام ها را به زبان نافذ و جادويي هنر "سينما" به مخاطب ميليوني خود عرضه نمايند، امكاني كه هيچگاه براي خود "سينما" فراهم نبوده است .
از سوي ديگر وزارت فرهنگ وارشاد اسلامي نيز كه بارها تاكيد كرده است درعرصه فعاليت هاي هنري فقط براي خود جايگاه حمايتي ( تداركاتچي ) و نظارتي قايل است و امكان اينكه خود راسا وارد عرصه توليدات سينمايي شود برايش فراهم نيست، نمي تواند پاسخگوي نيازهاي مختلف ومتنوع سينماي كشور، بويژه در زمينه هاي سخت افزاري باشد، بنابراين درصورت كنار كشيدن سازمان عريض وطويل صدا و سيما ازعرصه توليد فيلم هاي سينمايي، بخش هايي از پازل پيكر سينماي ملي ايران، ناقص خواهد شد كه توسط هيچ نهاد ديگري قابل ترميم نخواهد بود .
همچنين اگر شبكه هاي تلويزيوني ،خود را از خانواده سينماي ايران بي نياز بدانند، دركوتاه مدت با مشكلاتي مواجه خواهند شد كه جز بازگشت به دامان " سينما " راه چاره اي براي آنها باز نخاهد گذاشت..
گروه فرهنگ وهنر مهر، با اطلاع از وجود بحثي در فضاي مديريتي سازمان صدا و سيما مبني بر توقف توليدات سينمايي اين سازمان، اوايل آبان ماه با تهيه و انتشار مجموعه گزارش ها و گفت وگوهايي با كارشناسان و اهالي دو رسانه سينما و تلويزيون، ضرورت هاي تعامل بيشتر و بهتر اين دو رسانه را متذكرشد و دلايل فني و كارشناسي اين ضرورت ها را از زبان صاحبنظران بيان كرد، اما ظاهرا آن گزارش ها از چشم مديران و برنامه ريزان رسانه ملي مغفول مانده اند و يا اينكه حاوي ادله كافي و قانع كننده نبوده اند. درهرحال، درشرايط خاصي كه كشور و مردم ايران، با انواع تهديدات خارجي و داخلي مواجه اند و مقابله با شبيخون فرهنگي جز با عزم عمومي و همبستگي ملي و هماهنگي و همياري همه نهادهاي فرهنگي نظام ميسرنخواهد شد، بخشي نگري و ايجاد انفكاك و فاصله بين دو رسانه مهم و تاثيرگذار دركشور، چه توجيهي مي تواند داشته باشد؟
اين چند سطر به قصد اشاره و صرفا مطرح شدن صورت مسئله مقابل نگاه انديشه دلسوزان قرار مي گيرد و ضروري است انديشمندان ، كارشناسان ، مديران و هنرمندان متعهد به نقد وبررسي تبعات اين تصميم، پيش ازاجراي آن در رسانه ملي بپردازند .
براي ضرغامي قبولي طاعات آرزومنديم.
والسلام
نظر شما