در عرصه ادبيات نيز، همانند ساير عرصه ها ، كساني كه از نزديك با وضع موجود درگيرند و زمينه يا امكانات چاره انديشي اساسي را فراهم نمي يابند ، به تدابيري غالبا انفعالي روي مي آورند كه در آغاز كورسويي از اميد تازه بر چهره ها مي تابانند .
به اعتقاد تحليلگر ادبي مهر ، گرايش به راه اندازي مجامع مختلف با ادعاهاي متفاوت و گردانندگان و روش هاي و عملكردهاي مشابه ، نمونه اي از اين تدابير انفعالي است ، اما برخي از اين مجامع نهايتا به گريزگاه هايي كسالت بار و برخي به رغم ادعاهاي آكادميك و روشهاي تشكيلات گرايانه به زائده هاي بوروكراسي كشنده موجود تبديل مي گردند .
نه آثار منتشره و نه تجمع ها و مراسمي كه اين گونه مجامع ترتيب مي دهند ، قدرت جذب مخاطب و فراتر رفتن از توجيه ملال آور بقاي خود را ندارند ، زيرا محتوا گريزي و شكل گرايي ، بلاي مشترك جان آنان و غرق شدن در تصوراتي كه از خود و توهماتي كه نسبت به ديگران دارند ، راه مشتركي است كه مي پيمانيد .
به سختي مي توان محفل و انجمن و تشكيلاتي از اين نوع را يافت كه ارتباط فعال با آن ، مستلزم تابع و مقلد شدن و تن دادن به الزامات مغاير با حقيقت و غايت ادب و هنر و همنوايي با تصميمات كليشه اي ، عقده گشايي ها ، تلفين و تحميل ديدگاه ها ، نان قرض ها دادن ها ، نان به نرخ روز خوردن ها و ضد ارزش هاي مشابه ديگر نباشد .
در چنين فضايي ، گاه حتي ارزشهاي بنيادين ، مورد تعرض و سوء استفاده و مصادره قرار مي گيرند . گاه مراسم بزرگداشت ظاهري يك شاعر تازه در گذشته ، به محل تجمع و عقده گشايي رقبا و مخالفين وي تبديل مي شود و به نفي اصلي ترين امتيازات آثار وي در پوشش نقد مي انجامد . گاه براي يك صاحب انديشه ، مجلس تحليلي همانند ضيافت هاي سرمايه داران برگزار مي شود تا از اين طريق ، پرده اي بر موجوديت و هويت او كشيده شود . گاه نام و سابقه شاعري جنجال گريز، دست افزار جريانهاي رانت خوار ادبي مي شود تا گام اول را به نام آن شاعرجنجال گريز بردارند و در گام هاي بعدي كسوت قهرمانان ادبي را بر تن جاه طلبان ادبي بپوشانند .
بدينگونه حقيقت و رسالت ادبيات ، تحت الشعاع مراسم و ملاحظات و غرايز قرار مي گيرد و تشريفات اصالت مي يابد تا ادبيات نه از نقادي بي طرفانه و علمي آثار بهره ببرد و نه از تعظيم صادقانه كساني كه با لقوه يا بالفعل توان و همت حركت را دارند .
به عقيده تحليلگر ادبي مهر ، در اين ميان ، اگر كساني تصميم بگيرند كه با حفظ استقلال خود از نحله ها و لجنه ها و با هزينه اندك ، راه تعظيم محتوي و برقراري ارتباط ميان ادبيات و جامعه و دانشگاه را بگشايند و با پرهيز از تشريفات ، گامي در جهت احياء فضاي انساني دهه اول انقلاب و تجديد پيوندهاي شعرو شاعران با آفرينندگان اصلي مضامين جاودانه آن ايام بردارند ، علاوه بر كليشه سازيهاي فرهنگي ساليان اخير ، موانع مختلف ديگري را بر سر راه خود مي يابند كه عبور از انها ظرافت و دقت عبور از ميادين مين را مي طلبد ، چرا كه اگر چنين جرياني به راستي سالم باشد و سالم بماند و تحت تاثير نفوذي هاي حرفه اي يا تهديد و تطميع ها قرار نگيرد و يا به خاطر ايجاد جاذبه اوليه ، دست به دامن اسپانسرهاي رسمي و غير رسمي نشود ، نويد بازتوليد فرهنگي را مي دهد كه به اذعان بسياري در فاصله سالهاي 58 تا 65 موجب تولد و رشد موثرترين چهره هاي ادب معاصر شد .
چهره هايي همچون قيصر امين پور ، سلمان هراتي ، سيد حسن حسيني ، پرويز بيگي حبيب آبادي و ... مولود آن فضا و فرهنگند و حرمت و پيام آن فضاو فرهنگ را در فضايي مشابه مي توان پاس داشت .
نظر شما