۱۴ دی ۱۳۸۴، ۱۹:۵۹

نقد شفاهي نمايش "كابوس خيابان هفدهم" / يك كابوس ناتمام

نقد شفاهي نمايش "كابوس خيابان هفدهم" / يك كابوس ناتمام

نمايش "كابوس خيابان هفدهم" در دو اپيزود به نامهاي "شطرنج سوئيسي" (به قلم هوشنگ فضلي) و حس نوستالژيك مشترك (به قلم يحيي عسگري) به كارگرداني مسعود موسوي در تالار سايه تئاترشهر هر روز عصر ساعت 45/5 اجرا مي‌شود.

به گزارش منتقد تئاتر"مهر"، مسعود موسوي ساختارمندي اثر بر آن است تا دوگونه متفاوت نمايشي را در كنار هم تجربه كند. در اپيزود اول يك زن برآن است تا نويسنده مردي را به سرقت ادبي محكوم كند. در اين بازي زن شرايط خود را برنويسنده تحميل مي كند تا برنده بازي تلقي شود . از زمان ورود زن تا لحظه پاياني كه زن برگ برنده را براي مات شدن نويسنده رومي كند، همه اطلاعات طوري چيده وعيان مي شود تا ساختارمندي اثربراساس طرح وتوطئه اي محكم تضمين شود . انگارهمه چيزبايد درفضايي شيك وشكيل جاري شود . مرد و زن با لباس هاي شيك وامروزي درخانه اي كاملا مدرن برحسب ضرورت تحميلي يكديگر را ملاقات مي كنند. آن دوطي رفتارهاي شيك برآن هستند تا حركات را به سود خود سمت وسو دهند .

داستان نمايش برپايه همين شكل مندي حركات جلومي رود تا همانند بازي شطرنج درپايان يكي ازاين دومغلوب ديگري شود. آنچه از متن استنباط مي شود ، با توجه به آنكه نويسنده مرد متن رمان خود را ازدوستش هارولد ربوده است اما بي خبرازثبت آن به نام زن بوده است . بازي ها بايد طوري سمت وسو بگيرد كه بازهم منفعت طلبي وفرصت طلبي مرد عيان ترشود . به عبارت ديگرازمتن اين طوراستنباط مي شود كه بازيها بايد به نفع مرد نويسنده تمام شود چون اوهم اينك نيزازتقلب ودسيسه دست بردارنيست تا زن را درپنهان كاريها وموذي گريهاي خود نابود سازد. اما دراجرا بازيها به نفع زن تمام مي شود ، تا تحليلي مستقل ازمتن ارائه شود. زن مي تواند درسطح برنده بازي باشد براي آنكه برگ برنده مي داند كه مرد نويسنده متقلب است دردستهاي اوست اما جريان بايد خلاف اين مورد حركت كند تا جاذبه دراماتيك مضاعف شود. اين بارهم بايد مرد نويسنده بازي را ببرد تا همه چيزخلاف تصورتماشاچيان پيش برود.

صحنه اي از نمايش "كابوس خيابان هفدهم" - كارگردان : مسعود موسوي 

مسعود موسوي دركارگرداني ازاين شيك مندي نهايت بهره وري را براي رسيدن به ضرباهنگي مناسب مي برد . درزمان اجرا تماشاچي مبهوت فضاي لوكس وروابط طنازانه زن وزيركانه مرد است . آنها طوري نسبت به هم كنش نشان مي دهند كه به ملايمت حركت روي صحنه شطرنج تداعي شود . كارگردان ازطراحي صحنه نورپردازي وموسيقي هم طوري استفاده مي كند كه همه اين رفتارها را تحت الشعاع خود قراردهد ، ودرطول اجرا لحظات گيرايي را تدارك ببينند .

اتفاق خارق العاده دراپيزود دوم ، اتفاق خارق العاده اي مي افتد . يك مرد كارمند پيرزني را كشته وبه سختي وشرمندگي روايت اين قتل را براي زني دركافي شاپ مطرح مي سازد ، وبعد نامزد زن كه پليس كلانتري است ازجريان بومي برد وبه مرد پيشنهاد مي دهد كه خود را به كلانتري معرفي كند تا درحقش ارفاق شود . درهمان شب همه درمي يابند كه درخيابان هفدهم پيرزني به قتل رسيده است كه مادرشان بوده است . دراين كابوس كه به همه اهل شهرتعميم مي يابد ، مفهومي عميق نهفته است . گويي بيرون ازاين مكان جان همه آدم ها به طورتصادفي واحتمالي مورد تهديد است . همه با دلهره ووحشت به دنياي بيرون نگاه مي كنند وهيچ كس به ديگري اعتماد ندارد. همه اين موارد باني بي ارتباطي آدم ها شده است .

نمايش "حس نوستالژيك مشترك" درفضايي آبزورد به بي ارتباط آدم ها و ايجاد وهم و وحشت اشاره مي كند . دراين فضاي گروتسك درلايه اي كلام و روابط منجر به انفجارخنده تماشاچي مي شود، براي آنكه همه چيزمضحك ومسخره جلوه مي كند . مرد كارمند نمي تواند با ديگران به دوستي ارتباط برقراركند ، و وقتي هم دلش به حال پيرزن مي سوزد و مي خواهد به اوكمك كند تا وسائلش را به خانه ببرد ، دربين راه باعث عصبانيت پيرزن وگازگرفتگي ازجانب اومي شود ومرد نيزمتقابلا بي اراده پيرزن را دچارخفگي مي كند تا... دنياي غريبي است! كلام هم نمي تواند روابط آدم ها را ممكن شود. همه درتنهايي خود نسبت به يكديگر بي اعتماد شده اند و...

به گزارش منتقد تئاتر"مهر"، مسعود موسوي دراين اپيزود حركات، روابط و مكث ها را طوري طراحي مي كند كه دال بربي ارتباطي وفاصله بين آنها باشد . ترس واضطراب دراين بين موج مي زند وطراحي صحنه نيزسعي برآن دارد طورديگري حال وهوا را بيان كند . نوعي پارادوكس درفضا حاكم است ، امكان ندارد كه دراين فضاي لوكس وشيك آدم ها خيلي دردمند و مضطرب جلوه كنند. اما همه درفشارچنين زرق وبرقي له ولورده مي شوند بي آنكه خود نيزازآن آگاه باشند. حتي موسيقي نيز مقرضانه با توجه به شعرهاي سيلوراستاين نواخته مي شود تا بيشتربرموجوديت فضاي وهم گرفته و وحشتناك صحه بگذارد .

بازيگران مختارموسوي برآن نيست كه شعاربدهد بلكه همه اختيارات را به بازيگران مي دهد تا به بهترين وجه با تصويري كردن حركات بيانگرمفاهيم ونشانه ها باشند .

دراپيزود اول هدايت بازيگران با توجه به تحليلي كه ازمتن ارائه شده طوري است ناپيشتازي زن برمرد درصحنه متجلي شود . پرستوكرمي با ريزترين حركات دست وصورت برآن است تا خود را برمرد تحميل كند ، وازسوي ديگرمعرف شخصيت حقيقي زن باشد . اما اميرحسين حسيني نمي تواند به يك بازي زيرپوستي براي بيان موذيگري مرد نويسنده به طوركامل ودقيق برسد ودرنيمه راه متوقف مي شود بنابراين درلحظاتي احساس مي شود كه نسبت به پارتينر(همبازي) خود كم مي آورد ، ودرنهايت نمي تواند همطرازبا كرمي پيش بيايد تا بازي هردوبه جولانگاهي معلق وموهوم ازروابط غامض وپيچيده ايشان منتهي شود .

به گزارش منتقد تئاتر"مهر"، دراپيزود دوم، خلاقيت هاي ويژه جواد عزتي درنقش ديويد رولت ، كارمند ساده وخجالتي با خلاقيت فوق العاده روبروشده است . اوبه بازي كميك واغراق شده توجه دارد ، وبا ميمك هاي پرشتاب وآگرانده شده مدام بازيهايش را جذاب ترمي كند . عزتي ازكلام هم با لحني تمسخرآميزونابهنجاراستفاده مي كند تا آن شكل طبيعي خود را ازدست بدهد . عزتي با حوصله وظرافت حركات ديگران را تحت الشعاع بازي خود قرارمي دهد . گويي اوديگران را به چالشي همسومي خواند تا ميزانس هاي تك سويه دال بربي ارتباطي آدم ها شود . عزتي طوري گريه مي كند كه باعث خنديدن مي شود وطوري مي خندد كه باعث وحشت وهراس تماشاچي مي شود . حسام منظورهم درارايه نقش گارسن پيرخلاقيت ويژه اي دارد . پاكوبيدن ها ، نگاههاي خشن وهجوم هاي بي موردش باعث تشديد بازي اش مي شود تا با تماشاچي به ارتباطي جالب برسند . اما شيوا خسرومهردرارتباط با جواد عزتي به خصوص پيش ازآنكه به ارتباط آندو منجرشود ، نمي تواند به بازي قابل قبولي برسد . او بايد انگيزه حسي خود را ازطرد كردن مرد  غريبه دربازي اش بيابد واين احساس را به تماشاچي منتقل كند. اميرحسين حسيني هم با توجه به كليشه هاي رايج نقش خود را درصحنه ارايه مي كند . حضورمسعود موسوي درپايان اپيزود دوم فضا را خوفناك ونوعي وهم را برفضا تزريق مي كند تا فاجعه قتل ها با كنش هاي تماشاچيان درخارج ازتالارهمراه باشد .

صحنه اي از نمايش "كابوس خيابان هفدهم" - كارگردان : مسعود موسوي 

موسيقي وخوانندگي عناصر موثر فرشاد فزوني هم با ترانه هاي سيلوراستاين براي دقايقي كوتاه لحظات زيبا ومفرح را دردل نمايش ايجاد مي كند كه به نوعي محتواي اثررا هم مطرح مي سازد.

طراحي صحنه پيام فروتن هم در هر دو اپيزود به لحاظ بصري وايجاد ضرباهنگ وفضا وبيان محتوا وشخصيت حضورموثرومفيدي دارد .گويي اين فضاي شيك بسياري ازدقايق را لاپوشاني كند تا برآن كابوس وهم آلود خارج ازفضا دلالت محكم وغيرمستقيمي داشته باشد .

كارگرداني مسعود موسوي با توجه به حضورموثرعناصربه ويژه دراپيزود دوم وارايه تحليل كارآمد ومفيد درسطحي قابل قبول مطرح مي شود.

"رضا آشفته"
عضو كانون منتقدان تئاتر ايران

 

کد خبر 274273

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • captcha