به گزارش خبرنگار مهر، «کبریت کم خطر» عنوان تازه ترین اثر علیرضا لبش شاعر و طنزپرداز جوان کشور است که همزان با نمایشگاه بین المللی کتاب از سوی انتشارات سره مهر منتشر شده است. این کتاب زندگی نامه و نمونه آثاری از تمامی طنز پردازان معاصر بعد از پیروزی انقلاب اسلامی را شامل میشود.
لبش دربره این کتاب و لزوم جمع شدن زندگینامه و گزیده آثار تمامی طنزپردازان از ابتدای انقلاب تاکنون به خبرنگار مهر گفت: من خودم همیشه با کمبود چنین منبعی مواجه بودم. این کتاب ویترینی از همه طنزپردازان بعد از انقلاب اسلامی گردآوری کرده است که وجه مشخصه کار آنها طنز و نه فکاهه بودن است. این آثار در کنار بیوگرافی طنزپرداز، ویترینی ایجاد میکند که مخاطب با مشاهده آن و در صورت تمایل به سمت منبع اصلی متعدد سوق پیدا میکند؛ یعنی اگر از فردی و یا اثر او خوشش آمد، میرود و متن اصلی کتاب را پیدا میکند و میخواند.
وی افزود: در این سالها افراد بسیاری بوده اند که از خود من خواستهاند که کتابی معرفی کنم که در آن همه طنزنویسان معاصر حضور داشته و معرفی شده باشند. کتاب «طنزآوران معاصر» که مرحوم عمران صلاحی آن را تالیف کرد در همین راستا نوشته شد و کتاب «یک لب و هزار خنده» را نیز مرحوم صلاحی با همین تفکر نوشت. کتاب «یک دو سه خنده» خانم رویا صدر هم با همین هدف نوشت شد اما همه این آثار چیزی کم داشتند. یعنی آدم های طنزپردازی بودند که در این آثار اسمی از آنها برده نشده بود و برای همین تصمیم گرفتم در این کتاب به صورت کاربردیتر به معرفی طنزپردازان بپردازم.
لبش ادامه داد: من در کبریت بی خطر نوعی سنگ محک ایجاد کردم تا در زمینه نثر و داستان هر اثری که به معنای واقعی طنز باشد را بتوانیم با آن بسنجیم و منظورم از طنز واقعی طنزی است که فکاهه مطبوعاتی نباشد.
این شاعر تصریح کرد: تعریف طنزپرداز در این کتاب از تعریف عادی فراتر رفته است. به باور من هر کسی را که چه یکی چه صد اثر طنز خلق کرده باشد میشود طنزپرداز نامید کما اینکه هستند افرادی که سالهاست در این زمینه مشغول هستند اما یک اثر طنز هم خلق نکردهاند. هر چیزی که بتواند مردم را بخنداند را طنز نمیگوییم. من آثاری را انتخاب و در کتاب آوردهام که به معنی تام و تمام طنز هستند حتی اگر آن تنها اثر یک فرد باشد.
لبش ادامه داد: اصولا طنز یک مقوله اجتماعی است و کاملا با اجتماع در ارتباط است و در خلاء نمیشود طنز نوشت. اگر دست مایه کار طنز یک مساله اجتماعی و انسانی نباشد و چیزی که انسان به وجودش آورده است، معنایی ندارد. طنز به یک معضل و موضوع اجتماعی اشاره دارد و در جایی غیر از اجتماع رخ نمیدهد. بر همین اساس بر این باورم که اجتماعیترین مقوله ادبی طنز است که بعد از انقلاب اسلامی در ایران با اتفاقاتی مواجه شد.
به گفته لبش بعد از انقلاب از سویی نسل قدیم و پخته طنزپردازی قبل از انقلاب را داشتیم که کارشان را ادامه دادند که کارهای آنها فوقالعاده از نظر زبان محکم بود و به اصطلاح دوران برمایگی و پرمایگی قبل را دوباره یادآوری میکرد و از سوی دیگر از دهه هفتاد ما با حرکت طنزپردازی به سمت طنزنویسی مطبوعاتی مواجهیم که در آن طنزپرداز فرصت کمتری برای تامل و خواندن دارد و همین ادبیات و زبان طنز را با افول مواجه می کند و در نتیجه از منظر ادبی به جای طنز فاخر با نوعی طنز آبکی مواجه می شویم. در دهه هشتاد هم این مساله ادامه مییابد اما در اواخر دهه هشتاد برخی طنزپردازان جوان در حال نزدیک شدن دوباره به زبان ادبی طنز هستند و کارهای در حال تغییر هستند هرچند که این روزها نیز دوباره طنزنویسی در حال حرکت به سمت خلق طنزهای بازاری است.
لبش در همین زمنیه گفت: به نظر من ادبیات کار بازار نیست. کار جلوت نیست کار خلوت است. طنز نویسانی که به جلوت افتاده اند نیز اینگونه اند. این روزها کم نیستند طنزنویسانی که به برنامههای تلویزیونی کوچ کردهاند و تلاش تلویزیون برای خالی کردن اطلاعات آنها را شاهدیم. حاصل این شده که افراد هم در حالی تهی شدن از محتوا هستند.
وی همچنین گفت: دیده شدن بیش از حد برای نویسنده آفت است. شاید برای او آورده مالی داشته باشد اما فشاری که او برای تولید به خودش می آورد باعث میشود مخاطب فرهیخته را رها کند و بچسبد به مخاطب عام. دیده شدن باعث میشود هنرمند خلوتی برای تفکر و دیده شدن نداشته باشد و این برایش آفت بزرگی است. من با تفریح مخاطب عام مشکلی ندارم اما وقتی طنز پرداز بخواهد صبح تا شب برای این مخاطب شعر بگوید معلوم است که دیگر چیزی برایش باقی نمی ماند و اثر فاخری خلق نمیشود.
وی در پایان با اشاره به کتاب «بی سرو ته» که دیگر اثر تازه خلق شده توسط اوست نیز گفت: فرم نوشتن این کتاب را قبل از این ابراهیم نبوی ابداع کرده بود و شهرام شکیبا پس از او کارهایی در این فرم کرده بود که در مجله تجربه خلق شده بود. او می گفت که با نبوی با هم این فرم را ابداع کرده اند اما نبوی زودتر از وی موفق به چاپ اثری در این زمینه شده است. بعد از انتشار کتاب من، آقای شکیبا از من دلگیر شده که چرا در فرم ابداعی وی کار نوشته و منتشر کردهام. من هم لازم میدانم تاکید کنم که فرم کتاب تازهام فرمی است که شکیبا و نویی ابداعش کردهاند و من از آنها وامش گرفته ام اما برداشتن فرم برای نوشتن اثر ادبی کاری طبیعی است و خلافی به شمار نمی رود.
نظر شما