به گزارش خبرنگار مهر، رحیمپور ازغدی در این گفتار به شاخصه های خط امام(ره) پرداخته است. گزیده ای از این سخنرانی که صوت کامل آن در فوق قابل دریافت است، به این شرح است؛
موضوع بحثم شاخصه های خط امام است. از جهات مختلفی این بحث ضرورت دارد و می شود به آن پرداخت. این بحث در دهه چهارم و نسل چهارم انقلاب مغفول مانده است. اگر چه به یک معنا برای نسل سوم انقلاب روشنتر است. موضوع بحث بسیار گسترده است. خط امام، دکان یا مکتب جدیدی نیست. خط امام، اسلام و مکتب توحید و عدالت و برادری و مبارزه است که پرچمدار آن در طول تاریخ انبیا بوده اند. خط امام جبهه امروزی و مصداق اکنونی همان جبهه انبیا و جبهه حق در برابر دشمنان خدا و خلق است و دامنه اش در حوزه نظر و ارزشهای اخلاقی و عمل، عمل اجتماعی و انقلابی به همان اندازه گسترده است.
اولاً خط امام یک وقت برای کسانی به عنوان شبهه مطرح است؛ یعنی خط امامی داریم که برای بعضی ها شبهه است. خط امامی هم داریم که برای بعضی ها سفره است. یک خط امامی هم داریم که جبهه است. این سه را در قدم اول از هم تفکیک می کنم. خط امام به مثابه شبهه، به منزله سفره و یا به مفهوم یک جبهه مطرح است. برای کسانی خط امام یک شبهه است ولو اینکه اظهار ارادت شخصی همیشه به امام می کنند و همچنان کرده اند. اما می گویند همان ۱۴ خرداد سالگرد ارتحال شان یا ۱۵ خرداد یا در ۲۲ بهمن یک تجلیلی از ایشان بکنیم.
اما خط امام به عنوان یک مبنای نظری و عملی برای تداوم انقلاب برای نهاد سازی و تمدن سازی، ساختار سازی برای تداوم مبارزات در عرصه جهانی و اقتصاد و سیاست و فرهنگ و حقوق برایشان یک چیز شبه ناکی است. یعنی امام را تجلیل می کنند منهای خط امام. تفکیک امام از خط امام. تجلیل امام به عنوان یک شخص محترم، حسن نیتی داشته، خدماتی کرده است.
سالی یکی دوبار از ایشان اسمی ببریم و عکسش روی دیوارها باشد اما افکار و طرز فکرش رفتارش اخلاقیاتش و نوع مبارزات و شعارها و ادبیات انقلابی اش که هنوز شورشهای انقلابی در جهان اسلام خط شروع آن، امام و انقلاب اوست گرچه کسانی یک نسخه بدلی برایش ساخته اند و دارند می سازند. از ادبیات تکفیری و اینها که به جای مبارزه با استکبار جهاد علیه مسلمان را ترویج می کنند.
اصل مسئله و این آتش از امام و خط او دامن استکبار و استعمار را در جهان گرفت. پس خط امام برای بعضی ها یک شبهه است که آقا، متشابه و مشتبه است، معلوم نیست خیلی از خط امام به عنوان یک ضابطه در دستگاه قضایی در دولت در قانون گذاری و مجلس بحث نکنید. تجلیلی از شخص امام کنید. خط امام را اینها، قابل تأویل، دستبرد و تصرف و تفسیرهای متضاد در عرصه های مختلف می دانند و این را به عنوان شاخص نمی پذیرند.
یک عده ای خط امام برایشان سفره است؛ مثل انقلاب. سر یک سفره بنشینند استفاده کنند هر وقت باد هر طرف وزید بپیچند و بچرخند و خودشان را با اوضاع تطبیق دهند و منطبق کنند تا اوضاع را با خودشان منطبق کنند که اوضاع بر آنها منطبق شود. سر سفره انقلاب و ارزشهای انقلاب می نشینند آن لحظه ای که مقام فداکاری و جهاد و شهادت و انفاق و ایثار و گذشت از جان و مال و آسایش و آبرو و اینهاست به عقب می روند و پیدایشان نیست.
آن لحظه ای که نبرد و فداکاری تمام می شود یا فیتیله اش پایین می آید عده ای فکر می کنند غنایمی است و می خواهند تقسیم کنند و ریاستی و شهرتی و پول و زمین و مسائل مختلف، امکانات و اینها به اسم بیت المال و غیر بیت المال به صف اول می دوند. از مجاهدین واقعی هم بیشتر ادای حزب الهی بلدند در بیاورند. متخصص تیپ زدن و ادا و اصول هستند. برای بعضی ها پس ارزشهای انقلاب شبهه است یعنی نباید ملاک عمل قرار بگیرد. فقط کلی و مبهم تجلیل شود.
برای بعضی ها سفره است، باید شکم را سیر کند. در خدمت اهل بیت هستند البته نه اهل بیت پیامبر بلکه اهل بیت خودشان باشند. کل انقلاب را فدای اهل بیت خودشان می کنند. اما خط سوم که شماها باید تداوم بخش آن باشید؛ این خط امام و ارزشهای انقلاب به عنوان یک جبهه است نه سفره و نه شبهه بلکه جبهه. یعنی یک حرکت زنده مداوم و تمام نشدنی، مراحل پیشرفته تر و پیش رونده تر یک انقلاب، انقلاب در انقلاب. انقلاب پشت انقلاب. انقلاب در ادامه انقلاب؛ یعنی یک لحظه امر به معروف و نهی از منکر و انتقاد و نظارت را ترک نکردن، یک لحظه از صحنه کنار نکشیدن، از صحنه سازی ها و هو و جنجال متلک ها و تهدیدها و توهینها نترسیدن و در صحنه ماندن، جدی، شفاف، صادقانه، منطقی و مجاهدانه. این آن نوعی بود که در دهه ۶۰ بخشی از جوانان جامعه در این مکتب بزرگ شدند و تبدیل به معلمان و ستارگان بزرگ و سرخ و درخشنده ای بر جبین تاریخ شدند که تا به امروز تا به همیشه الگو خواهند ماند.
از همین جا شاخصه های خط امام را شروع می کنم. شاخص سیاست بر مبنای معنویت، جهاد معنوی، جهاد با نفس، جهاد تربیتی خود تزکیه، مقدمه فعالیت سیاسی اجتماعی و حتی هدف آن. یعنی هم مقدمه اش هم نتیجه اش است. یک مرحله ای از معنویت مقدمه فعالیت سیاسی است مراحل بعدی آن هم نتایج آن خواهد بود. شاخص اول اخلاص برای خدا؛ وارد عرصه سیاسی مبارزاتی اجتماعی اقتصادی علمی می شوی هیچ عرصه ای را به دشمنان خدا و خلق واگذار نمی کنی وارد همه صحنه ها می شوی منزوی نمی شوی به حاشیه تاریخ نمی روی، به اسم معنویت غارنشین و منزوی نمی شوی.
نمی گویی به تکنولوژی، سینما، هنر، تمدن ذاتاً سکولار است غیر سکولارش در حد اکل میته است، همه را به کفار واگذار کنیم. آنها میزبان هستند ما میهمان هستیم. آنها متن هستند ما حاشیه ایم. به گوشه های تاریخ برویم، در سوراخها قایم شویم؛ تا امام زمان بیاید. خدا خودش فکری کند اشتباهات را خودش جبران کند.
اما ما می گوییم با اخلاص در مسیر انبیا می رویم در متن تاریخ؛ وسط معرکه تمدن سازی، نه از عرصه های علمی و هنری و رسانه و اینها فرار می کنیم از عرصه سیاست. قانون گذاری حاکمیت و تولید علم و ثروت و قدرت از این عرصه ها کنار نمی کشیم. اینها را واگذار به دشمنان خدا و عدالت نمی کنیم. نه منزوی می شویم فرار می کنیم و نه هم منفعل می شویم و می رویم در عرصه که هر چه دشمنان خدا و خلق گفتند بپذیریم و ما هم یکی از پروژه های آنها شویم.
می گویند ما هم برویم در سکولاریسم هضم شویم منتها نوع ریش دار و محجبه سکولاریسم. سکولار های ریش دار و محجبه. چون بعضی ها شخصاً متدین هستند ولی به لحاظ روش در عرصه علوم انسانی و علوم اجتماعی علوم طبیعی، مدیریت، حاکمیت، سیاست خارجی، روابط بین الملل، اقتصاد، بازار هر کجا وارد می شوند سبک زندگی و سبک تفکر مادی شان سکولار است. شخصاً هم مذهبی هستند. ولی فکراً مسلمان نیستند.
نظر شما