به گزارش خبر نگار تئاتر" مهر" جلسه نمايشنامه خواني اين ماه خانه تئاتر، به خوانش نمايشنامه " آهنگهاي شكلاتي " نوشته اكبر رادي اختصاص داشت كه روز شنبه 24 دي خوانده شد. رياست برگزاري جلسه را مانند گذشته بهزاد فراهاني برعهده گرفته بود. وي ضمن قدرداني از حضور تا به امروز اكبررادي در عرصه نمايشنامه نويسي، گفت: بايد حضور ايشان را مغتنم بشماريم و از خانواده ايشان كه شرايطي را فراهم مي كنند تا او به نوشتن ادامه دهد، تشكر كنيم.
در اين جلسه اسماعيل خلج هم حضور داشت و رادي در ابتداي جلسه يادداشتي را كه از قبل آماده كرده بود، در تجليل از اسماعيل خلج خواند. هنرمندان ديگري همچون محمد ابراهيميان، هادي مرزباندر جلسه حضور داشتند و آمده بودند تا جديدتدين نمايش رادي را بشنوند .
رادي در ابتداي جلسه گفت : اسم پرطمطراق نمايشنامه دليلي نمي شود كه آن ساده نباشد. من در اين نمايشنامه سعي كردم تا تجربه اي در قالب نمايش تك پرده اي داشته باشم و آن را به دانشجويان و شهرساني هايي تقديم مي كنم كه مي خواهند با امكانات كمي كه در اختيار دارند، نمايشي را از من اجرا كنند .
نمايش در يك موقعيت پارك مي گذرد و به مضمون آشناي تقابل نسل ها بر مي گردد. پيرمردي در پارك با جواني معترض و تحصيلكرده برخورد مي كند، طي صحبتهايي كه بين او و جوان ردو بدل مي شود، حرف ها واعتراض هاي جوان بي پايه خوانده مي شود و پير مرد، جوان را متقاعد مي كند تا راه درستي براي زندگي و ارتباط با ديگران برگزيند و در انتها متوجه مي شويم كه اين پيرمرد بي خانه مان است و حتي محلي براي خواب و پولي براي ارتزاق ندارد، ولي به جوان پول مي دهد و او را شيفته و مجذوب رفتار و كردار خود مي كند.
نمايش در ترنم آرام موسيقي "مونامو" و خوابيدن پيرمرد در پارك به پايان مي رسد .
بعد از خوانش متن، جلسه نقد و بررسي نمايش برگزار شد و حاضرين از رادي سوالاتي پرسيدند. ابتدا درباره شخصيت پردازي پير مرد سوال شد و رادي در پاسخ گفت : اگر حضور پيرمرد كم رنگ تر از جوان پرداخت شده، به دليل تاثيري است كه نمايش بايد در انتها داشته باشد . اين فرم به استتيك نمايش باز مي گردد. در نمايش به موارد ديگري هم در مورد پيرمرد اشاره مي شود . مثلا پيرمرد مي گويد : من از در شرق وارد مي شوم و يا اينكه مي گويد هر وقت تنها شدي به من نگاه كن . گويي اشاره به عالم ديگر دارد . منتهي جوان آنقدر سرگرم خويش است كه پيرمرد را نمي بيند . قشنگي نمايش در اين است كه اينطور جمع و جور پرداخته شود .
محمد ابراهيميان ، منتقد تئاتر، پرسيد : اين نمايش مرا ياد داستان كوتاه هاي دهه سي مي اندازد و از همان ابتدا منتظر شك آخر بودم . به گونه اي اين جوان آينه تمام نماي پيرمرد در گذشته است و گويي پيرمرد خود را در گذشته پيرمرد مي بيند. مي خواستم بدانم كداميك از اينها به حقيقت نزديكتر است ؟ جوان يا پيرمرد؟
رادي جواب داد : سير كلي داستان اتفاقا براساس پايان طلايي چيده شده است . اين نمايشنامه از ژانر نمايشنامه قبلي من "كاكتوس" است و مي توان گفت كه مجموع اين نمايشنامه ها يك تريلوژي را تشكيل مي دهد . پيرمرد جهان ديده است پس طبيعي است كه جوان را تحت تاثير خويش قرار دهد. بله درست است ممكن است اين چرخه همچنان ادامه پيدا كند . ولي من پيرمرد را به حقيقت آشنا تر مي بيند .
رادي ادامه داد : مساله دو نسل خيلي حساس شده و ما در گذشته، جوان هاي زيادي را ستايش كرديم، بدون اينكه تملق آنها را بگوييم . من در اين نمايش، مي خواستم مساله جوان را از زاويه ديگري بررسي كنم . مي خواستم از جواني غير متعارف صحبت كنم . همينطور كه ديديد او نيچه و كافكا مي خواند و به سمفوني بتهوون گوش مي دهد.
وي اضافه كرد : او هم در اطرافش پارادوكس حس مي كند و نسبت به آن، واكنش نشان مي دهد. ولي چون فقط خود را مي بيند، دچار اشتباه مي شود . پيرمرد با فروتني او را هدايت مي كند و مي خواهد تا روشي ديگر را به او بياموزد .
جلسه با قدرداني "اسماعيل خلج" از "اكبر رادي" به پايان رسيد و فراهاني اعلام كرد، جلسه بعدي خانه تئاتر 29 بهمن برگزار مي شود و درآن جلسه ، نمايشي از "داوود فتحعلي بيگي" خوانده مي شود.
نظر شما