قنبري امروز در عرصه فيلم ها ي بلند داستاني جايگاه ويژهاي كسب كرده است. او كه فيلم دومش را به تازگي به پايان رسانده و مشغول پيش توليد فيلم سوم خود است در گفت و گو با خبر نگار سينمايي خبر گزاري مهر درباره مو قعيت سينماي اجتماعي واقعگرايانه گفت :"فكر ميكنم كافي ست رجوع كنيد به مراكز آموزشي و دانشگاهي، ببينيد دانشجويان چطور انتخاب ميشوند. ميبينيد كه دانشجويان فيلمساز، آدمهاي معترضي نيستند. فيلمسازي كه از كودكي فلسفه نداشته باشد، فيلمسازي كه شجاع ، پيشرو و منتقد نباشد قطعاً نميتواند سينمايي پيشرو را ايجاد كند. متأسفانه اين ويژگيها كمتر در ميان دانشجويان وجود دارد. از اين مهمتر ، تعريف ضرورت هنر است؛ هنر يك ضرورت غير اعلام شده و قابل احترام است. اين اهميت از سوي ارگانهاي دولتي مشخص نميشود بلكه برآيند تفكرات اجتماع است. اگر اين مطلب را بپذ يريم ديگر نقد يك ناهنجاري در قالب اثري هنري از سوي دولتها مورد بي مهري واقع نميشود و لازم نيست آن اعتراض را خفه كرد. بلكه تلاش خواهيم كرد آن معضل رفع شود. اگر اهميت ديدگاه هنري مشخص شود، به جاي توقيف آثار فيلمسازان اجتماعي، آنها را حمايت و تشويق ميكنيم."
وي در ادامه به ويژگي هاي تجربي در ساخت فيلم هاي مستند اشاره كرد و اهميت حضور در اين عرصه را چنين بيان كر د:" ساخت فيلم مستند اركان ذهني وفكري يك فيلمساز را شكل ميدهد. اگر فيلمساز كار خود را با ساخت فيلم مستند آغاز كند، نتايج درخشان، مؤثر و اصولي به دست خواهد آورد.اگر با اين روش به جامعه رجوع كند و ممارست به خرج بدهد ديدگاهي واقعبينانه نسبت به اجتماع، روابط مردمي، خواستهها و علاقهمندي جامعه به دست ميآورد. ضمن اينكه به بيان بصري مناسب با جامعهاش ميرسد.در يك اثر مستند، فيلمساز، رويكرد روانشناختي خود را در برابر اجتماع قرار ميدهد. فيلمسازي كه ميخواهد خواستگاه و آرزوهاي شخصياش رابه اجتماعي كه در آن زندگي ميكند عرضه كند، با حضور در عرصه سينماي مستند، ميتواند اين كار را بسيار ظريف و تأثيرگذار انجام بدهد. چرا كه هر جامعهاي شيوهها، روشها، آيينها، سنتها و بدعتهاي خودش را ميطلبد و تنها وقتي ميتوان در ارائه آنها موفق شويد كه ظرافتهاي آن جامعه را بشناسيد. ضمن اينكه سينماي مستند ويژگيهاي تأثيرگذار بسيار ديگري هم دارد.مثلاً فيلمساز براي بيان حرفهاي خود در يك جامعه استبدادزده مجبور است از نظارتهاي پيچيده، بغرنج و كشنده بگذرد. در عين حال در يك جامعه دموكراتيك هم، فيلم بايد با موازين و قوانين تعيين شده اجتماعي همخواني داشته باشد. قوانيني كه ممكن است از نظر فيلمساز نادرست باشد. سينماي مستند به شما ميآموزد كه چگونه حرف خود را با صراحت بگوييد، بدون آنكه دچار مشكلات مميزي شويد. "
قنبري در ادامه درمورد دليل دوري خود از سينماي مستند اجتماعي گفت :"محدوديتهاي بيشمار در سالهاي دهه 60 باعث شد مدتها سينماي مستند را كنار بگذارم. در آن مقطع فيلمهايي مورد توجه قرار ميگرفت كه بيشتر شكل گزارشي- تبليغي ـداشت و فيلمسازان اغلب براي گريز از بيكاري، فيلم ميساختند. من هم به ساخت فيلمهاي تحقيقي، مثلاً در مورد كشاورزي پرداختم . اين گرايش به خاطر آن بود كه به بهانه ساخت اين فيلمها ميتوانستم بدون دغدغه مالي، به نقاط مختلف كشور سفر كنم و با اقوام، گويشها و جغرافياي ايران آشنا شوم. همين سفرها باعث شد به ساخت فيلمهاي قومنگار بپردازم."
رهبر قنبري فيلمسازي است كه پس از ساخت فيلمهاي كوتاه، مستند و تجربي با ساخت فيلم پرنده باز كوچك اولين تجربه كارگرداني يك فيلم بلند داستاني را از سر گذراند . فيلمي كه با تمام موفقيت هايش در جشنواره هاي داخلي و خارجي چندي پيش در بي خبري كامل اكران محدودي داشت .
کد خبر 2821
نظر شما