اين نويسنده درگفت و گو با خبرنگار فرهنگ و ادب مهر، با بيان اين مطلب افزود : ادبيات داستاني ايران به بركت انقلاب اسلامي از انزوا خارج شد ، به طوري كه اگر ما به ادبيات قبل از انقلاب نگاه كنيم ، معمولا شخصيت ها تك افتاده و مهجورند و اصولا ادبيات ما يك ادبيات انزوا بود ، يعني آدمهاي تك افتاده كه در چهار ديواري هاي خودشان مشغول واگويه و منولوگ بودند .
فيروز زنوزي جلالي خاطرنشان كرد : بعد ازانقلاب اسلامي ، شخصيت هاي داستاني ما وارد يك اجتماع شدند ، رمانهاي پر جمعيتي مثلا از" احمد محمود " به چاپ رسيد و مشابه اين آثاررا به وفورمي بينيم كه شخصيت هاي تك افتاده وارد بسترجامعه شدند و به نظر من ، يكي از مهمترين اثرات انقلاب تفاوت بين ادبيات قبل از انقلاب و بعد از انقلاب است .
اين رمان نويس درخصوص ادامه و روند ادبيات انقلاب ، گفت : طبيعتا اين نوع ادبيات ادامه خواهد داشت زيرا ما هنوز ادبيات مطلوب خودمان را پيدا نكرده ايم و صحبت هاي من به اين معنا نيست كه ما به كمال رسيده ايم و ادبيات درخوري را داريم ، بايد پذيرفت كه اين بسترهنوزجاي كاربسيار دارد و بايد اين گستردگي به نحو شايان توجه تري در دست مايه آثار داستاني قرار بگيرد .
اين نويسنده و منتقد ادبيات داستاني تصريح كرد : به دليل اينكه ادبيات داستاني انقلاب به ادبيات جنگ پيوند خورد ، ما مشخصا " ادبيات انقلاب " نداشته ايم و يكي از مسائلي كه دامنگير ادبيات انقلاب است ، دقيقا همين موضوع است چرا كه ادبيات انقلاب با ادبيات جنگ ادغام شد و طولاني شدن جنگ هشت ساله ، باعث شد كه ما دغدغه هاي جبهه ، آزاده ، شهيد ، جانباز و ... را داشته باشيم و تقريبا ادبيات انقلاب با گذشت زمان به دست فراموشي سپرده شود .
فيروز زنوزي جلالي درپايان گفت و گو با مهر ، ياد آور شد : بايد نهادي تحت برنامه اي خاص ذهن ها را متوجه موضوعات فراموش شده كند و به مانند چراغي روشن براي سوژه ها و مطالب درحال فراموشي درذهنها و قلمها باشد .
نظر شما