شرق نوشت: روز ۱۶تیرماه ۱۳۳۰ دولت ایران به نخستوزیری مصدق در اوج درگیری با دولت انگلیس برای اجرای قانون ملیشدن نفت، روابط سیاسی و دیپلماتیک خود را با رژیم اسرائیل قطع کرد.
پس از پایان جنگ جهانی اول و فروپاشی امپراتوری عثمانی، قیمومیت فلسطین به بریتانیا واگذار شد. بریتانیا از همان زمان برنامه تشکیل دولتی مرکب از یهودیان سراسر دنیا در خاک فلسطین را طراحی کرد و پس از پایان جنگ جهانی دوم، مسئله فلسطین و تشکیل دولت یهود را به سازمانملل ارجاع داد.
در سال ۱۹۴۸ میلادی، ۱۳۲۷ شمسی، طرح تقسیم کشور فلسطین در مجمع عمومی سازمانملل تصویب و تشکیل دولت اسرائیل اعلام شد. ایران جزء کشورهایی بود که به ورود اسرائیل به سازمانمللمتحد بهمنظور «حفظ مناسبات دوستانه با کشورهای عرب» رأی منفی داد. اما پس از آن به دلایل مختلف - که یکی از آنها تعداد زیاد اتباع ایرانی در فلسطین ذکر شده - دولت ایران اسرائیل را بهصورت «دفاکتو» شناسایی میکند. سخنگوی دولت ایران در دفاع از شناسایی اسرائیل، به وجود ٢٠ هزار نفر از اتباع دولت ایران در فلسطین اشاره میکند. «فضلالله نورالدینکیا» نیز در خاطرات خدمت خود در فلسطین به اتباع ایرانی مقیم فلسطین اشاره کرده است.
همزمان با جنبش ملیشدن صنعت نفت و تشکیل کابینه توسط دکتر محمد مصدق، بار دیگر موضوع روابط ایران و اسرائیل مطرح شد. کشورهای عربی به مقامات دولت مصدق اطلاع دادند که در صورت بازپسگیری شناسایی اسرائیل از سوی دولت ایران، آنها نیز در جریان اختلافات ایران و انگلستان بر سر مسئله نفت، از موضع ایران حمایت خواهند کرد.
درخواست الازهر از کاشانی
دوره نخستوزیری دکتر مصدق در هشتم اردیبهشت ١٣٣٠ آغاز شد. براساس اسناد وزارت امور خارجه ایران، از همان زمان روزنامههای جهان عرب فعالیتی پیگیر را در جهت لغو شناسایی اسرائیل توسط ایران آغاز کردند:
در ٢٤ اردیبهشت گزارشی از اقدامات علمای «الازهر» برای جلوگیری از بهرسمیت شناختهشدن اسرائیل توسط ایران در روزنامه «المصری» قاهره چاپ شد: «علمای الازهر بیانیه مفصلی برای ارسال به آیتالله کاشانی آماده کردهاند که در آن از اقدامات آیتالله کاشانی، رئیس روحی جمعیت فدائیاناسلام، در راه اسلام و مسلمین و در راه خدمت به میهن خود تمجید و قدردانی کردهاند و گفتهاند که خدمات درخشان ایشان به اسلام و عربیت و نبردشان با استعمار و موقعیت ممتازی که در بین هممیهنان خود دارند و میل و رغبت کابینههای مختلف ایران در انجام تقاضاهای ایشان، الازهر را بر این واداشت که از او بخواهند و تقاضا کنند اقدامات صادقانه نماید که دولت ایران شناسایی اسرائیل را که در تمام کشورهای عربی، مخصوصا مصر تأثیر بسیار بدی داشته است، ملغی کند. علمای الازهر با خواهش انجام این تقاضا، معتقدند که این عمل در راه تحکیم روابط دوستانه بین ایران و دول اسلامی و عربی که به وحدت کلمه و اتحاد ملل عربی و اسلامی علاقهمندند، قدم مؤثری خواهد بود. علمای الازهر تصمیم دارند امروز این بیانیه را برای آقای آیتالله کاشانی ارسال دارند. همچنین از دانشجویان هیأت اعزامی اسلامی در الازهر هم بیانیهای به همین مضمون به روزنامه المصری رسیده که آن را برای آیتالله کاشانی فرستادهاند».
در ٢٩ اردیبهشت در مقالهای با نام «دولتهای شرقی و اسلامی اعراب را نادیده گرفتهاند و اسرائیل را شناختهاند» که در روزنامه «النذیر» حلب (سوریه) چاپ شد، سؤال شده: «آیا میتوانیم از پیشوای ایران که تخت انگلستان را لرزانیده، امیدوار باشیم که کاری کند تا ایران شناسایی خود را نسبت به دولت اسرائیل پس بگیرد؟»
نطق ضد اسرائیلی حسین مکی
در اوایل خرداد، حسین مکی، در نطقی در مجلس شورای ملی، به موضوع شناسایی اسرائیل در زمان محمد ساعد بهشدت حمله کرد و انجام این عمل را فقط با دریافت رشوه از سوی نخستوزیر وقت (ساعد) امکانپذیر دانست. او در سخنان بسیار کوتاه خود گفت: «جبهه ملی از اول موافق نبوده و نیست».
براساس اسناد وزارت خارجه، سخنان مکی در مطبوعات سوریه انعکاس یافت. در مقاله «شناسایی دولت ایران از کشور اسرائیل» که در روزنامه «الفیحا» دمشق چاپ شد، آمده است: «هنگامی که در سال ١٩٤٩دولت ایران، اسرائیل را {بهرسمیت} شناخت، ما هیچ شک نداشتیم که دستهای بیگانه در کار است؛ زیرا روابط مشترک تاریخی و وحدت دین و علوم و ادبیات، مانع از آن بود که برادران ایرانی ما خودبهخود به اعراب شمشیر بکشند و با چنین کاری گذشتهای را که آن همه دانشمندان و فقهای ایران نقش عظیم در آن داشته و در ساختن کاخ تمدن عظیم اسلامی بار گرانی به دوش کشیدهاند، فراموش کنند. ما از اینکه ترکها اسرائیل را شناختند، هیچ تعجب نکردیم، زیرا همیشه چنین کارهایی را میکردند و آخرین آنها برگرداندن نهر«جعجع» بود، ولی چون ایرانیان با عمل خود روابط کهن را نادیده گرفتند و آن کار را کردند، به عرب صدمه زیادی زدند. به این جهت است که از شنیدن سخنان آقای مکی که در پارلمان ایران گفت: شناسایی اسرائیل از طرف ایران با رشوه صورت پذیرفته، هیچ دچار شگفتی نشدیم و نیک میدانیم که در آن موقع هم، جبهه ملی که در رأس آنها دکتر مصدق بود، با این شناسایی مخالفت کرد».
روز هفتم خرداد، روزنامه «الحوادث» بغداد به نقل از تهران گزارش داد: «حسین مکی که به منزله دست راست دکتر مصدق میباشد، در مجلس شورای ملی اظهار کرده شناسایی دولت اسرائیل از طرف ایران در سال ١٩٤٩ به وسیلهدادن رشوه انجام شده و جبهه ملی در موقع خود با این شناسایی مخالفت کرده و هنوز هم با آن مخالف است». چند روز بعد روزنامه «الیقظه» بغداد در شماره مورخ ١٣ خرداد خود از روحانیون عراقی خواست آنها هم به پیروی از علمای مصر، سوریه و لبنان به آیتالله کاشانی نامهای در باب قطع روابط بین ایران و اسرائیل بنویسند.
در ٢٥ خرداد، «جوانان مجاهد» بغداد نامهای به آیتالله کاشانی نوشتند: «عموم ملت عراق با اختلاف طبقات، مندرجات عرایضی را که از کشورهای عربی و اسلامی دایر به قطع روابط بین دولت مسلمان ایران و دولت موهوم اسرائیل تقدیم حضور مبارک گردیده، تأیید میکنند. امروزه ایران مرکز خطرناکی برای جاسوسی علیه دولتهای عربی شده است و حال آنکه دولتهای مزبور اسرائیل را محاصره اقتصادی کرده تا بهاین وسیله آن را فقیر و بالاخره از پای درآوردند. شناسایی دولتِ یهود از طرف دولت مسلمان ایران ضربه مهلکی بر پیکر دولت اسلامی و عربی است، زیرا یهودیان از دیر زمان دشمنان حقیقی ما هستند و امروزه میخواهند «حجرالاسود» را به دریا افکنند و مرقد جدتان، پیغمبر (ص) را ویران کنند. بدینوسیله استدعا داریم نفوذ مذهبی و سیاسی خود را در نزد میهنپرست غیرتمند، دکتر مصدق، بهکار ببندید تا هرگونه ارتباطی را بین ملت مسلمان ایران و یهودیان قطع کنند. ملت عراق با کمال بیصبری در انتظار اعمال درخشان شماست، اقدام فرمایید و خودداری نکنید. خداوند شما را در جهاد مقدس آزادی ایران مسلمان و رفاه آن موفق فرمایند».
در همان زمان در روزنامه «الشرق» بیروت گزارشی از فعالیت سیاسی ایران در بین ملل عرب برای یافتن همکاری در مبارزه با انگلیس چاپ شد. براساس این گزارش «دولت ایران یادداشتی به دبیرخانه «لیگ عرب» جامعه عرب و نیز به حکومتهای جامعه عرب بهصورت جداگانه ارسال کرده است و راجع به وخیمشدن وضعیت بین ایران و انگلستان سؤال کردهاند دولت ایران اعتقاد دارد از واجبات دول شرقی است که همدیگر را برای تأمین مصالح، پشتیبانی و کمک نمایند و از دست زورگویان و مستعمران نجات دهند».
زمینهچینی برای قطع رابطه
چندی بعد در روزنامه «الهدی» سوریه نیز گزارشی از ارسال نامه از سوی آیتالله کاشانی به افرادی در سوریه، چاپ شد. در ابتدای این گزارش از اقدام ایران در قطع رابطه با اسرائیل سپاسگزاری شده و سپس درباره نامه کاشانی آمده است: «به عونالله موفق شده و چاههای نفت را تصرف کردهایم. وقتی روح ملتی چنین وضعی را پیدا کند، دیگر پس نمینشیند و شایسته است که ما از چنین روحیهای پیروی کنیم و دستهایی را که گلوی ما را میفشارند، دور سازیم و شرائین حیاتی خود را در اختیار بگیریم». آقای کاشانی در پایان نامه از مردم سوریه تشکر کردهاند.
محمود طاهراحمدی در فصلنامه «گنجینه» اسناد در مقاله اسنادی پراکنده از نهضت ملیشدن نفت ایران مینویسد: «محمدامین الحسینی»، مفتی فلسطین، در نامهای به دکتر مصدق ضمن اعلام تهنیت به مناسبت پیروزی عظیمی که به دست دکتر مصدق به انجام رسیده است، نوشت: «هیأتهای اسلامی به پا خواسته «رجال الازهرشریف»، «شبانالمسلمین»، «اخوانالمسلمین»، «هدایت اسلامیه»، «جماعت شباب محمد» و «اتحاد گروههای اسلامی»، شما را در مبارزه نیکوی خود، تأیید میکنند». مصدق نیز پاسخ داد: «ملت ایران در این قدم خطیری که برداشته است، خیلی احتیاج به ادعیه عموم مسلمانان و مخصوصا به دعای آن جناب دارد».
حدود یک هفته بعد روزنامه عراقی «النصر» خبری با این عنوان چاپ شد: «آیا ایران نماینده خود را از تلآویو خواهد خواست؟» و در ادامه آن نوشته شده بود: «از منبع موثقی خبر یافتهایم که دولت ایران در نظر دارد آقای صفینیا، نماینده سیاسی خود در تلآویو را که پس از شناسایی اسرائیل به آنجا فرستاده بود، فراخواند تا روابط میان ایران و دولتهای اسلامی و عرب محکمتر شود و در موقعی که دولت ایران ناچار از مراجعه به شورای امنیت[درباره اختلاف با دولت انگلیس بهدلیل ملیشدن نفت] باشد، موافقان بیشتری به دست آورد».
در همان روز خبرنگار ویژه «رویتر» و «الاهرام» از تهران گزارش داد: «به قراری که از محافل سیاسی اینجا آگاهی یافتهایم انتظار میرود ایران شناسایی خود را نسبت به اسرائیل ملغی کند تا چنانچه دولت ایران بخواهد در باب [نفت] به شورای امنیت مراجعه نماید، از تأیید دول عربی اطمینان داشته باشد. در محافل نامبرده اظهار میشود که انتظار میرود آقای «کاظمی»، وزیر امور خارجه، لایحه قانونی راجع به الغای شناسایی اسرائیل را تقدیم مجلس شورای ملی نماید. اخیرا اخباری انتشار یافته بود دایر به اینکه عدهای از دول اسلامی به ایران اشعار داشته بودند که درصورت الغای شناسایی اسرائیل، نظر ایران را در سازمان ملل متحد تأیید خواهند کرد. یکی از منابع مطلع ایران اظهار کرده است که دولت ایران قریبا آقای رضا صفینیا، نماینده خود در اسرائیل را احضار خواهد کرد و این نخستین قدمی است که دولت ایران در راه الغای شناسایی اسرائیل خواهد برداشت و بدین وسیله احساسات نیکوی خود را نسبت به دول عربی ثابت خواهد کرد. به قرار معلوم دولت ایران پس از احضار نماینده سیاسی خود در اسرائیل، وزیر مختار خود در اردن را مأمور حفظ حقوق اتباع ایران در اسرائیل خواهد نمود که عده آنها اکنون بیش از ٣٠٠ نفر نیست».
عدم شناسایی یا مشکلات مالی
تا اینکه سرانجام در صبح روز شانزدهم تیر در جلسه مجلس شورای ملی، «باقر کاظمی» وزیر امور خارجه، اعلام کرد: «عرض کنم به جهت اینکه دولت ایران دیروز تصمیم خودش را اجرا کرد و ژنرال کنسولگری که در بیتالمقدس بود را منحل کرده و رسیدگی به کار آنها را به سفارت [ایران در امان] محول کرد. از این طرف هم دولت مصمم نیست راجع به شناسایی رسمی اسرائیل اقدام دیگری کند و نمایندهای هم از اسرائیل در ایران قبول نکرده و نخواهد کرد».
اما براساس اعلامیه رسمی دولت ایران، تصمیم به انحلال کنسولگری ایران در بیتالمقدس، به دلیل مشکلات مالی اتخاذ شده بود، زیرا وزارت امور خارجه بهدلیل کاهش منابع اساسی عایدات ایران همچون نفت و بهمنظور صرفهجویی ارزی و اقتصادی، به انحلال پارهای از سفارتخانهها و نمایندگیهای سیاسی ایران در خارج مبادرت ورزید. همان روز، دستور تلگرافی انحلال کنسولگری به بیتالمقدس ارسال شد و کارمند کنسولگری به سرعت سرکنسولی را تعطیل کرد و روز بعد هم به مراجعان و خبرنگاران جراید و نماینده وزارت خارجه اسرائیل موضوع گفته شد.
در هفدهم تیر، رویترز گزارش داد: «سخنگوی وزارت امور خارجه ایران امروز اعلام داشته که به کنسول ایران در اسرائیل دستور داده شده کنسولگری ایران در آنجا را منحل کند. ناظران سیاسی معتقدند این اقدام، قدم اولی است که دولت ایران در راه الغای شناسایی دفاکتو اسرائیل برداشته و بعد از آن در نظر دارد راجع به اختلاف مربوط به نفت به سازمانملل شکایت کند. ناظران در تهران معتقدند که الغای شناسایی اسرائیل برای جلب تأیید دول عربی بوده است».
در همان زمان «محسن المؤمن»، خبرنگار روزنامه المصری، مصاحبه مفصلی با آیتالله کاشانی کرد. در بخشی از این مصاحبه، کاشانی در پاسخ به سؤالی راجع به خطرناکبودن وجود اسرائیل برای ایران و عالم اسلام، گفت: «به نظر من خطر سیاسی و جنگی برای ایران ندارد ولی نسبت به کشورهای اسلامی - عربی خطر زیادی دارد و وجود این دولت پوشالی به منزله زخمهایی است که روی دول اسلامی را زشت کرده و جز با عمل جراحی نمیتوان آثار این زخمها را از بین برد».
تا اواخر دی ١٣٣٠ امور مربوط به ایرانیان در اسرائیل به سفارت ایران در ترکیه ارجاع داده میشد. در واقع تا پایان دوره نخستوزیری دکتر مصدق، کمافیالسابق روابط ایران و اسرائیل از طریق سفارتخانههای دو کشور در ترکیه ادامه یافت.
پس از سرنگونی دولت ملی دکتر مصدق در دوران محمدرضاشاه مناسبات میان ایران و اسرائیل از سر گرفته شد و مئیر عزری، بهعنوان نخستین سفیر سیاسی اسرائیل به ایران آمد.
نظر شما