به گزارش خبرنگار مهر، مدتها بود که رونق کسب و کار در بازار بزرگ تهران به چشم نمیخورد. در دالانهای بازار که راه میرفتید، خبری از کسب و کارهای فعال و پویای چند سال قبل نبود. برخی قدیمیها و در واقع حاجی بازاریها، کرکرههای حجرههای خود را پایین کشیده بودند و از ترس اینکه بالا ماندن آنها، هیچی نفعی برایشان نداشته باشند و علاوه بر آن، مودیان مالیاتی هر ساله، حسابشان را سنگین تر از قبل کنند، خانهنشینی را به حجرهداری ترجیح داده بودند.
پای درد دلشان که مینشستید، پر بود از حرفهای ناگفتهای که دولت با سیاستهای غلط خود، به سر بازار آورده بود و در نهایت، برخی سیاستها که آنها بدون ابزارهای دفاعی از خود، مجبور به گردن نهادن به آنها بودند. پرداخت صورتحسابهایی که دارایی برایشان بابت کار نکردن و تنها بالا کشیدن کرکرههای مغازههایشان صادر کرده بود و یا بخشنامههای گاه و بیگاهی که حیات بازار را تحتالشعاع قرار داده بود.
این چنین سیاستهایی سبب شده بود که مدتها بازاریان، خانهنشینی را به کسب و کار ترجیح بدهند و حاضر باشند که کرکرههای مغازههای میلیاردی خود در بازار را پایین کشیده و یا در نهایت، با تغییر کاربری، آنها را از صنفهای مهم و حیاتی به ساندویچی و اغذیهفروشی درون بازار تبدیل کنند تا شاید حداقل، درآمدی اندک برایشان داشته باشد. آنها باید روزگار را با پساندازهایی که سالهای سال، به قیمت سپید کردن موهایشان به دست آورده بودند، میگذراند.
اما اکنون چند وقتی است که میگویند که رونق به بازار بازگشته است. اعتبار از دست رفته چکها شاید برگردد و امیدوارند که روزهای پرامید و کسب و کار پر رونق، امیدبخش روزهای آیندهشان باشند. برخی از کسبه و فعالان بازار می گویند که برخی قدیمیها و ریشسفیدان چند روزی است که برای بررسی وضعیت اوضاع کسب و کار و مشورت از فعالان بازار که روزهای سختی را پشت سر گذاشتهاند، مراجعه کرده و میخواهند بدانند که اوضاع چگونه است؟
یکی از کسبهای که میگوید هشت سال را با وضعیت بسیار بد کسب و کار سپری کرده است، در گفتگو با خبرنگار مهر میگوید: بسیاری از قدیمیهای بازار به دلیل اوضاع ناخوشایند کسب و کار در سالهای اخیر، در مغازههایشان را بسته اند یا هفتهای یکی دو روز سر کار میآمدند بلکه دلخوشی داشته باشند که هنوز هم کار میکنند و از پا نیفتادهاند.
وی می افزاید: اوضاع کسب و کار در سالهای اخیر اصلا مناسب نبوده و هنوز هم به رونق بازنگشته است اما به هرحال بنا به دلایل مختلف، برخیها به دنبال بازگشایی مجدد تجارتخانههای قدیمی هستند. در سالهای قبل، بازار و بازاری برای خود حرمتی داشت و حرفش حرف بود در حالی که در سالهای قبل، بدی شرایط کاسبی، همه را به سمت صدور چکهای بی محل کشیده بود، نقدینگی در دست مردم کم بود و همه به هم نارو می زدند اما اکنون چند وقتی است که گویا نشانههایی هرچند اندک از رونق کسب و کار در بازار نمایان شده و می توان امیدوار بود که روزهای خوب، به کسب و کار بازگردد.
در این میان، یکی دیگر از کسبهای که می گوید از دو سال پیش، مغازهاش را که در بازار حدود ۴۰ میلیارد تومان ارزش دارد، بسته است و با حسابی سرانگشتی، به این نتیجه رسیده است که بازگشایی هر روز مغازهاش، حداقل یک میلیون تومان برایش هزینه دارد، باز هم برای بررسی اوضاع کسب و کار به بازار آمده است.
او می گوید: اگرچه در این سالها از اوضاع کسب و کار دور نبودم اما اکنون به نظرم می آید که شاید بتوان به روزهای آینده امیدوار بود و بتوان کسب و کارهای قدیمی را دوباره زنده کرد. او از برخی هم صنفیهایش روایت می کند که در بازار، قطعه سازی خودرو داشته اند و سال گذشته به دلیل سنگینی بار مالیات و هزینه های جانبی که برایشان ایجاد شده بود، مغازه های خود را فروخته و آن را به صنف کیف و کفش تحویل داده بودند.
وی می افزاید: اگرچه دیگر ساخت قطعه ای به آنها سفارش داده نمی شد و خودروسازان، خرید قطعات از چین را به ساخت قطعات داخلی که عمدتا با کیفیت هم بود، ترجیح می دادند اما سازمان امور مالیاتی هر ساله، فهرست بلندبالایی از مالیات را برای این دسته از مشاغل بازار، ارسال می کرد و کاری هم نداشت که آن مغازه چقدر دخل و خرج داشته است.
این کاسب قدیمی ادامه می دهد: چند روزی است که برای بررسی بازگشایی مجدد حجره خود به بازار مراجعه می کنم تا به جمع بندی نهایی در این رابطه برسم. اما به نظرم میآید که اوضاع رو به بهبود است و باید ما نیز تحرکی به خود بدهیم. بالاخره همه کارها را هم نمیتوان به دست دولت سپرد، مردم هم باید خود گوشه ای از کار را به دست گیرند.
در این میان، یکی از کاسبان نیز در گفتگو با خبرنگار مهر می گوید: برخی از مشتریان قدیمی دوباره برای خرید کالا به بازار بازگشته اند و احساس می کنند که باید دوباره کار را شروع کنند. البته هنوز هم مشکلات زیادی در بازار وجود دارد و هنوز مسائل حل نشده است اما به نظر می رسد که مردم خود به فکر رونق دادن بازار هستند.
وی می افزاید: در سالهای قبل، اعتماد از بازار رفته است، چکهای برگشتی زیاده شده است و هنوز هم برخی از کسبه هستند که بابت تحویل کالا در سه سال قبل هم هنوز به پولشان نرسیدهاند. برخی از دستگاههای دولتی هم به بازاریان بدهکار هستند. آنها خرید کرده اند و حاضر نیستند که پولش را بدهند اما به هرحال، باید منتظر ماند و دید که چقدر رونق و نشاط اقتصادی می تواند بر روی اوضاع بازار تاثیرگذار باشد.
او می گوید: این روزها خارجی ها هم دوباره سر و کله شان پیدا شده است و از بازار خرید می کنند در حالی که چند سالی بود که این رونق حضور آنها در بازار احساس نمی شد، البته هنوز هم تعداد آنها اندک است اما به هر حال همین رفت و آمد اندکشان، بر بازار اثرگذار است و نوعی اعتماد را هم بهوجود می آورد.
به هرحال روزهای خاکستری ایران کم کم دارد رو به پایان می برد و امید برای روزهای بهتر، بسیاری از کسب و کارها را در بر گرفته است. اما این هنر دولت است که چطور می تواند از این نشاط و امید استفاده کرده و راه را برای رونق بازارها و جذب سرمایه گذاری خارجی هموار سازد.
نظر شما