به گزارش خبرنگار مهر، آلبوم موسیقی « ساقه خشک بهار» تازهترین اثر موسیقایی سیاوش ایمانی نوازنده جوان موسیقی ایرانی است که در قالبی متفاوت و طبقه بندی شده توسط موسسه فرهنگی هنری ماهور روانه بازار موسیقی شده است.
میر علیرضا میر علینقی مولف، منتقد و پژوهشگر موسیقی در متنی که برای آلبوم نوشته، آورده است:
محتوای این آلبوم با تکیه بر میراث چهار تن از استادان ردیفدان در نسلهای گذشته (ردیفهای سازی و آوازی به روایت عبدالله دوامی، ابوالحسن صبا، نورعلی برومند و فرامرز پایور) شکل گرفته و شیوه اجرایش با وفاداری کامل به زبان تکنیکی مخصوص تارنوازی، و نه بدعتهایی که در سی سال گذشته از سازهای دیگر وارد نوازندگی تار شده، و بدون انقیاد و وابستگی به شیوه معینی از نوازندگی اساتید گذشته یا امروز، در بستر کلی هنر تارنوازی ۱۰۰ سال گذشته حرکت کرده است.
تاثیراتی که این چهار استاد بر یکدیگر و بر روند تحول موسیقی کلاسیک ایران داشته اند موضوعی است که در گنجایش متن این آلبوم نیست و فرصت فراختری میطلبد و همین قدر میتوان اشاره کرد که در میان این چهار تن، دوامی ردیفدان، خواننده، معلم راوی و انتقالدهنده محفوظاتی گرانبها به نسلهای بعد، تشخصی ویژه دارد و غنای زندگی درونی اش به چندین نسل از موسیقیدانان اصالتخواه معاصر یاری کرده است تا به مدد ارتباط با ریشههای گذشته بتوانند روایت خاص خود را به آیندگان عرضه کنند. آری، میراث معنوی او هنوز هم کارآمد است و در اینجا زمینهای شده است برای کاوشها و آفرینشهای سیاوش ایمانی که این آلبوم، بیش از آنکه منسوب به پدیدآورندگانش باشد، معطوف به میراث هنری عبدالله دوامی است.
اینکه چه اجرایی «ردیف» است، چه اجرایی «ردیفی» (اصطلاح از محمدرضا لطفی) است، یعنی موبهمو ردیف نیست ولی نشاندهنده صورت کلی نسخههای آن است و چه اجرایی بر پایه ردیف گسترش و بسط یافته، بحثی است که بیش از تکیه بر قوانین مشخص و مدون موسیقایی- اگر چنین قوانینی عملا در دسترس باشند- بر میزان شناخت و تجربه و ذوق پالایش یافته مجری/ مخاطب ورزیده تکیه دارد. یعنی به قول قدما: تعیین میزان صحت و سقم آن، بیشتر بر پایه دلالت استحسانی است.
این دلالتها نیز بسیار وابستهاند به حد شناخت و تعمق مخاطب یا مجری از موضوع مورد اجرا، که شاید مجری هم گاه نتواند به روشنی و قاطعیت اثبات یک قضیه ریاضی یا هندسی ثابت کند که اجرای او تا چه حد ردیف (یا ردیفی) هست یا نیست، اگرچه هم او و هم مخاطبان ذی صلاحیت آن را به روشنی میفهمند. چندان جز این هم نمیتواند باشد چراکه موسیقی عملا موسیقی است و نه ریاضی و هندسه و یا هر مقوله دیگر؛ و هدف غاییاش رسیدن به بیان است و تاثیرگذاری، که این آخری مرزبندی و محدودیت ندارد و با مولفه های پرشمار و متغیرهایش شبیه به احساسات آدمی است، عملا بیکران و غیر قابل توضیح، و محدوده هنر نیز دقیقا همین جاست.
با این حال، هستند آثار فراوان در تمام فرهنگهای موسیقایی که هم جنبه التذاذی فراگیر برای اهل فن دارند و هم قابلیتهای آموزشی مدرسی، و همین آثار هستند که به اصطلاح معروف جزو «کلاسیک» ترینها میشوند. ساختههای (عمدتا بیکلام) ابوالحسن صبا شاید بهترین نمونه مثال باشند؛ همچنین ردیف(ها) که به عقیده صبا کاملترین مجموعه(ها) برای آموزش و اجرای موسیقی اصیل ایران هستند و تمام تکنیکهای لازم را در خود پرورده دارند.
رویکردهای گوناگون به ردیف(ها)، بیش از آنکه به محدودیت و یا گستره امکانات مستتر در آنها وابسته باشد، به نگرش هنری، استعداد و نوع شخصیت مجری وابسته است. در واقع، او تعیینکننده موضوع مورد علاقه خود از این گستره است. نورعلی برومند عمر خود را صرف اجرا و آموزش مضراببهمضراب و موبهموی نغمههای ردیف میرزاعبدالله کرد که در واقع آن را از نواختههای اسماعیل قهرمانی گرفته بود. او نه بداههنوازی کرد و نه قطعاتی ساخت که اجرایی شایع داشته باشند. برای او وفاداری کامل و تقلید موبهمو، همراه با توضیح نکتهها و دقایق درونی ردیف که طبق برخی نمونه های ضبط شده از صدای استاد، حاوی نکته های شنیدنی و باارزش هستند مطرح بود. خلاقیت دوامی حتی بر جنبه آموزشی او نیز سایهای قوی میانداخت و او را از تکرار جزءبهجزء جملات قدمایی دور میساخت. برای ابوالحسن صبا آموزش و آفرینش در تداوم یک طیف بودند و برای علیاکبر شهنازی و فرامرز پایور این طیف گاه به خطی قاطع و روشنگر در محدوده دو طرف آن معنی میشد. تمام این رویکردها و حاصل آنها باارزش و نگهداشتنی هستند، به شرط اینکه هیچکدام را حرف آخر، وحی منزل و یگانه روایت معتبر یا مرجع انحصاری تلقی نکنیم چراکه اجزای درونی آنها گاه متمم، گاه مکمل و گاه در تطابقی زیبا با یکدیگرند و تفاوتهایشان مانند تفاوتهای ظاهر و باطن اعضای یک خانواده اصیل و مسنجم است که به رغم شباهتشان به یکدیگر الزاما مثل هم نیستند.
سیاوش ایمانی، هنرآموخته محضر اساتیدی چون تهماسبی و زندهیاد محمدرضا لطفی آلبوم حاضر را با چنین نگرشی تدارک کرده و محتوای آن، نه به این قصد مهیا شده که اثری صرفا آموزش و با روحیهای خشک و قاطع باشد، و نه به سودای اجرایی خیالآزاد و بداهههای آزادانهتر بوده است. وی به اتکای سالها آموزش، تجربه، شنود دقیق و تمرین مداوم، به طرزی درونی و قابل اعتماد، مرزهای ظریف بین نوازندگی صرفا آزادانه و نوازندگی صرفا مدرسی را دریافته است و تصرفاتش در مطالب و محتوای ردیفها بر پایه آزادیهای مقید است، نه رهاییهای بیمرز. وی شیوه نواختن انتخابی خود را با توجه به تفاوتهای بین ردیفهای سازی و ردیفهای آوازی یافته است.
تصرفات او در متر آوازها، نحوه کوک، سکوتها و ... صرفا موسیقایی (و بیشتر شنیدنی و کمتر نوشتنی) است و مبتنی بر حس و حال درونی وی هنگام ضبط است. این تصرفات در هر دستگاه و آواز، متفاوتاند و اصل آزادی مقید به حدود معین در آنها حس می شود. در واقع، تکنیک تارنوازی وی، با ارادت و توجه به بزرگان تارنوازی کلاسیک، از آقا حسینقلی تا محمدرضا لطفی، با انتخابی ظریف و دقیق و «درونی» فراهم آمده و با وقوف به گرفتاریهای معمول نوازندگی در این عرصه، سعی کرده به حد اجرایی مطلوب و مقبول برسد.
در تمام دقایق اجرای این آلبوم، متر و تمپوی مضرابها آگاهانه و کنترل شده است و با وجود استفاده از آموزههای ابوالحسن صبا و نورعلی برومند، توجه اصلی مجری به میراث هنری عبدالله دوامی و روایت روشن فرامرز پایور از ردیف آوازی و تصنیفهای ایشان است. به رغم امتیازهای بیچونوچرای روایت مکتوب پایور از محفوظات دوامی، در برخی موارد، نوازنده خود را به آن روایت مکتوب محدود نکرده است. مثلا در کُرد بیات، از اجراهای دوامی هم برای غنای بیشتر استفاده شده است.
گاهی اوقات نیز از دخل و تصرف در آن روایت مکتوب ممتازگریزی نبوده است؛ به ویژه در تقطیع برخی اشعار، تغییراتی کمابیش در نغمه مربوط به یک مصراع، و یا دست بالا، اضافه کردن یک مصراع در یک شعر. این تصرفات هیچ کدام به خودی خود نه قابل قبول مطلق هستند و نه قابل رد مطلق. ماندگاری آنها را قضاوت هنرمندان و استادان در گذر زمان تعیین می کند و چنین تغییرات آگاهانهای در مقطع زمانی معاصر که ردیفها از فضای حیات اصیل خود دور افتادهاند و در روند انجمادی عقیمکننده، به مجموعهای از فرم و تکنیک تبدیل می شوند و با آنها برخوردهای مثلا آهنگسازانه، گاه در پیش پا افتادهترین شکل، هم می شود نه تنها ارزش ردیفها را پایین نمیآورد بلکه آنها را منعطفتر، انسانیتر و دارای قابلیت هنری بیشتری میکند.
گردآورنده ردیف دوامی، زندهیاد پایور، با اینکه نوازنده بیبدیل سنتور بود و آثار بسیاری در این زمین تالیف کرده است، در نگارش این ردیف، به ویژه هنگام آوازنویسیها، مبنا را وسعت صوتی و امکانات اجرایی ویلن (با شاخص ابوالحسن صبا) به اضافه وسعت و امکانات حنجره دوامی در سنین شصت و چند سالگی گرفته که گویا هنوز به مرحله پیری آشکار و شکستگی صدا نرسیده بود و حاصل این وسعت سلیقه و نگاه درست، تنوع در حالات اجرا و رسیدن به مرزهای بیان تاثیرگذارانه بوده است. بدیهی است این تصرفات و این انتخابها کار همهکس نیست، کلیشه و فرمولوار هم نیست و به استعداد و استنباط مجری وابسته است. در اینجا هم مجری آلبوم، از مقدورات و محدودیتهای ساز تخصصی خویش (تار) گریزی ندارد و اگر زیبایی و تاثیری در اجراهای او حس شود محصول تکاپوی او در همین مقدورات و محدودیتهاست.
سیاوش ایمانی، متولد ۱۳۵۸ تهران، فارغ التحصیل کارشناسی عمران دانشگاه تهران، نوازندگی تار و تحصیل موسیقی کلاسیک ایرانی را از نوجوانی نزد زیدالله طلوعی آغاز کرد و سپس در کلاسهای ارشد تهماسبی و محمدرضا لطفی به تداوم و تکمیل آموختههای خود پرداخت.وی در جشنواره تکنوازان جوان (۱۳۸۰) و چهارمین جشنواره دانشجویان سراسر کشور (۱۳۸۱) موفق به کسب رتبه اول بداههنوازی شد. ایمانی در سال ۱۳۸۲ با گروه ارکستر مضرابی به رهبری حسین دهلوی و با ارشد تهماسبی در سال ۱۳۸۵ در برنامههای رادیویی «شناخت موسیقی دستگاهی» (رادیو فرهنگ)، و در سال ۱۳۹۱ در اجرای کنسرت عشق ماند همکاری داشت.
آلبوم«ساقه خشک بهار» به روایت عبدالله دوامی و تار و آواز سیاوش ایمانی با مجوز شماره ۹۳۸۴۲۰ وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و شماره ثبت ۱۵۸۰۱ کتابخانه ملی توسط موسسه فرهنگی هنری ماهور روانه بازار موسیقی شده است.
نظر شما