به گزارش خبرگزاري مهر، مركز مطالعات خاورميانه واشنگتن درگزارش ويژه اي طي 29 صفحه اعلام كرد: راكتورهسته اي ايران در بوشهر برخلاف سايت هسته اي ديمونا در مناطق اشغالي توانايي ساخت سلاح هسته اي را دارا نيست.
در خلاصه اي ازاين گزارش آمده است: آيا ايران در راه ساخت تسليحات هسته اي قراردارد؟ آيا ايران قصد دارد حركاتي بنيادي براي ساخت سلاح هسته اي انجام دهد؟ يا اين نيز تصور باطل ديگري است كه توسط رژيم صهيونيستي و رسانه هاي يهود ايجاد شده است؟ چنين اطلاعات غلط جنگ طلبانه اي تا به حال به طور فراوان پيش آمده است: داستان واردات اورانيوم توسط عراق و گزارش اطلاعاتي درباره وجود آلومينيوم عراق براي ساخت سانتريفوژها، دو نمونه از داستان هاي غلط اما رواج يافته درجهان هستند.
نشانه هاي قابل آزمايش حركات مربوط به سلاح هسته اي در ايران غير مستند است و بررسي هاي مستقل صورت نگرفته است و منابعي كه ادعا مي كنند ايران به سوي ساخت سلاح هاي هسته اي پيش مي رود همان منابعي هستند كه در داستان قبلي نيز مدعي شده بودند عراق به سلاح هاي هسته اي و يا سلاح هاي كشتار جمعي دسترسي دارد.
به گزارش اين مركز تحقيقاتي غير ممكن است كه بگوييم تهران در حال چرخش به سوي برنامه سلاح هاي هسته اي است. هنوز فقط منابع مخفي مي توانند اين نكته را مشخص كنند. حتي نمي توان تعيين كرد كه به هيچ وجه ايران در فكر برنامه هاي تسليحات هسته اي نيست. در اين گزارش امده است بسياري از دلايل برضد ايران فقط در حد حدس و يا كاملا غلط هستند به ويژه اينكه يكي از نشانه هاي كليدي ادعا شده اين است كه راكتور نيروگاهي كه در بوشهر ساخته شده است، بخشي از برنامه تسليحاتي ايران است كه اين دليلي كاملا باورنكردني است همانطور كه مسئله مربوط به تيوپ هاي سانتريوفوزعراق اشتباه بود.
به سادگي مي توان گفت راكتور بوشهر نوع غير(wrong) راكتوراتمي براي توليد مواد شكاف پذير در درجه تسليحات است. اين راكتور، نوع "غير پلوتونيوم" توليد مي كند.(همه راكتورهاي هسته اي داراي سوخت، برخي انواع پلوتونيوم را به عنوان محصول جانبي توليد مي كنند اما فقط يكي از ايزوتوپ ها براي تسليحات هسته اي مناسب است). پلوتونيوم توليد شده در بوشهر با توجه به انعطاف پلوتونيوم فقط مي تواند براي مسائل غير تسليحاتي استفاده شود و در واقع اين راكتور نوعي ديگر از راكتور براي ايجاد امكانات است و ايران به راحتي براي هرگونه بازرسي از نزديك آمادگي دارد و هيچ گونه انحرافي نيز با اين نوع پلوتونيوم پيش نخواهد آمد.
مسئله حساس، تكنولوژي راكتور ومسائل شيميايي هسته اي است. ما بايد بين مسير قابل امكان براي توليد بمب از يك راكتور با راهي كه به ساخت سلاح اتمي ختم نمي شود تفاوت قائل شويم. ما مي توانيم اين برجسته سازي و تمايزرا با مقايسه راكتور در دست طراحي بوشهر با راكتور رژيم صهيونيستي در ديمونا (كه حدود 40 سال است بمب هاي هسته اي پلوتونيوم بيس توليد مي كند) مشاهده كنيم . در حاليكه هر دو اين تاسيسات "راكتور " ناميده مي شوند، تفاوت هاي مهمي دارند.
راكتور تسليحاتي اسراييل برخي مشخصه هاي كليدي را داراست. اين راكتور گرافيت و داراي آب سنگين است كه اين نوع پيكربندي براي بهينه سازي توليد پلوتونيوم با كيفيت تسليحاتي استفاده مي شود. همچنين راكتور ديمونا مي تواند به طور پيوسته (On line) سوخت گيري كند. براي مثال در حاليكه راكتور مشغول كار است مي توان بسته هاي سوختي اشعه خورده را برداشت همچنين براي بيرون كشيدن ميله هاي سوختي حاوي پلوتونيوم تازه لازم نيست كل راكتور را خاموش كرد. در عين حال اين راكتور قادراست نوعي پلوتونيوم درصد بالا يعني پلوتونيوم 239 توليد كند. نكته ديگراينكه عمل آوري ضامن (pin) سوختي براي استخراج پلوتونيوم در راكتوري با شرايط ديمونا نسبتا آسان است زيرا سطح راديواكتيويته تقريبا پايين است.
سوخت گيري پيوسته سه مزيت بي نهايت مهم را براي توليد بمب هاي پلوتونيوم ايجاد مي كند. نخست اينكه ضامن هاي سوختي شامل سوخت اورانيوم و پلوتونيوم جديد مي توانند پس ازاينكه درمعرض راكتور قرار گرفتند، به طورمنظم بيرون آورده شوند. مدت باقي ماندن در راكتور مي تواند به چندهفته يا با توجه به نوع بسته راكتور يك يا دو ماه باشد.
درمعرض قرارگرفتن هاي كوتاه براي يك طراح بمب بسيار مهم است زيرا يك ضامن سوختي هر چه بيشتر در راكتور باقي بماند، سبب مي شود پلوتونيوم با كيفيت پايين تر و غيرقابل استفاده تري توليد شود. البته ممكن است پلوتونيوم بيشتري به دست آيد. اما از نوع غير خواهد بود. ايزوتوپ مورد نظر پلوتونيوم 239 است. اگر يك ضامن سوختي در مدتي طولاني در معرض اشعه قرارگيرد، ايزوتوپ هاي سنگين تر مانند پلوتونيوم 240، 241 و 242 توليد خواهد شد و چون اين ايزوتوپ ها قابل جداسازي از پلوتونيوم 239 نيستند، هرچه ايزوتوپ سنگين بيشتر توليد شود، توليد بمب دشوارتر خواهد بود.
دوم اينكه اززماني كه راكتور خاموش نشده است، راحت تر مي توان بيرون كشيدن ضامن ها و جايگزيني آنها با ضامن هاي جديد را كتمان كرد. بنابراين كنترل و بازرسي چنين راكتوري بسيار دشوارتراست.
و آخراينكه بسيار آسان تر است كه ضامن هاي سوختي "كم سوخته شده" را به منظور جداسازي پلوتونيوم شكاف پذير از سوخت اورانيوم غير قابل شكافت دوباره، عمل آوري كرد. سطح راديو اكتيويته يك ضامن سوختي وابسته به مدتي زماني است كه درراكتور باقي مي ماند. سوخت نوع ديمونا حدود30 برابر كمترازراديو اكتيو است بنابراين حدود 30 برابر خطرناك تر از سوختي است كه در راكتوري مثل راكتور بوشهر ساخته مي شود. دوباره عمل آوري ضامن هاي سوختي به دليل نياز به ايجاد محافظت در برابرسطوح بالاي راديو اكتيو بسيار طولاني، پيچيده و خواهان امكانات بيشتراست.
تفاوت ميان راكتور ديمونا و راكتوري كه در بوشهر در حال ساخت است، همان است كه شرح آن رفت. روسيه در ايران در حال ساخت يكي از مدل هاي VVER خود يعني يك راكتور آبي تحت فشار(PWR ) كه بسيار زياد در روسيه استفاده مي شود، است. اين مدل پيش از اين به فنلاند و كشورهاي COMECON نيز صادر شده است. اين مدل از مدل RBMK كه راكتور گرافيتي يعني ازنوعي كه در چرنوبيل سوزانده شد، كاملا متفاوت است. تفاوت كليدي در اين است كه راكتورهاي مدل اول بايد پيش از برداشتن سوخت هاي اشعه خورده كاملا خاموش شوند. بنابراين هرگونه حركتي براي انحراف هاي كنترل نشده به راحتي برملا مي شود. اين يك اشتباه فني و يا در معرض اطلاعات غلط قرارگرفتن است كه تصور كنيم چنين راكتوري براي توليد سلاح هسته اي به كار مي رود.
با توجه به انواع پلوتونيوم چه از نوع درست و چه از نوع اشتباه ، روسي ها مشخص كرده اند كه همه سوخت هاي مصرفي به روسيه بازگردانده مي شوند. در واقع چنين شرطي در تمام صادرات مسكو وجود دارد. پس مي توان اطمينان داشت كه حتي اگر بخش هاي اطلاعاتي غرب هم گوش به زنگ نباشند ، هيچ گونه انحرافي در چنين راكتوري صورت نخواهد گرفت.
بسيار آموزنده خواهد بود چنانچه بارديگر توليد بمب رژيم صهيونيستي را در ديمونا مورد بازبيني قراردهيم. عليرغم مخفي بودن چنين عملياتي، سرويس هاي اطلاعاتي آمريكا مي دانستند كه اسراييل در سايت ديمونا در حال توليد پلوتونيوم با درجه تسليحاتي است. همانطور كه بعدها نيز برملا شد كه آنها اورانيوم با درجه تسليحاتي را از آمريكا آورده بودند. به دليل اينكه بسيار دشوار است كه انحرافات را از راكتور مدل PWR برملا كرد و نيزبه دليل اينكه ايرانيان توان پنهان كردن گزارشهاي خود را يا ندارند و يا خيلي كم دارا هستند، بسيار بسيار بعيد به نظر مي رسد كه بوشهر بتواند پروژه سلاح هاي هسته اي را پشتيباني كند.
تقويت اتهام به ايران براي دارا بودن برنامه تسليحات مخفي به وسيله دلايل اقتصادي نيز قابل رد است. "جيمز ووسلي" رييس سابق CIA كه هم اكنون عضو موسسه يهودي امور امنيت ملي است، دلايل اسراييل را اين چنين جمع بندي كرده است:
ووسلي استدلال مي كند: " براي يك توليد كننده بزرگ نفت در جهان هيچ دليلي وجود ندارد كه خود را درگير مسائل مربوط به انرژي هسته اي كند مگر اينكه بخواهد افراد را آموزش داده و زير ساختي براي غني سازي اورانيوم يا پلوتونيوم يا مواد شكاف پذير براي تسليحات هسته اي ايجاد نمايد."
در حاليكه استدلال ووسلي در ظاهر معتبر است، بازهم نمي توان از آن نتيجه اي گرفت. ايران در خليج فارس داراي منابع گاز فراواني است. اما به دليل اينكه به مقدار كم توليد مي شود و هزينه آن نيز گران است، نتيجه بخش نيست. توان مالي دارا بودن چندين ايستگاه هسته اي براي توليد نيرو نيز مسئله اي است كه بايد مورد توجه قرار گيرد. البته تحليل بيشتري در اين زمينه لازم است.
روسي ها قيمت مناسبي را براي اين كار پيشنهاد كرده اند. طراحي پروژه نيز آسان است و با توجه به استانداردهاي امنيت بين المللي نيز داراي مشكلي نيست. زيرا قبلا در كشورهايي همچون فنلاند نيز اجرا شده است.
يكي ديگر از نگراني هاي تهران اين حقيقت است كه استفاده هاي جايگزين متعددي براي گاز طبيعي وجود دارد. گاز طبيعي مي تواند درمواقع لازم جايگزين نفت شود. اين طلاي سياه مي تواند فقط به صادرات كه امري مهم تراست، اختصاص يابد. گاز براي تزريق به پالايشگاههاي موجود نفت نيزضروري است. بازيابي بسياري از محصولت نيز با كمك حجم زيادي از گاز طبيعي صورت مي گيرد. اين مسائل نكاتي هستند كه با توجه به عدم تكنولوژي لازم در ايران ، آمريكا به آن چشم دوخته است.
علاوه براين، ايران امكان صدور گاز طبيعي را چه ازطريق خط لوله ازتركيه و چه به شكل گازمايع طبيعي (LNG ) به كشورهاي قاره آسيا دارد. در واقع، ناهماهنگي در ديپلماسي آمريكا نيز سبب شده است كه مسائل موجود پيش بيايد.
طرح دعوي اخير درباره نيروي هسته اي ايران كه از زمان شاه مخلوع اين كشور شروع شد، غير قابل توجيه است. حتي مي توان گفت طرح چنين دعوا فقط يك طرح قديمي است. در دهه 70 كمي پيش از آنكه محمد رضا پهلوي از ايران برود، برنامه هسته اي را معرفي كرد اما طبق آن برنامه تعداد راكتورها نسبت به ظرفيت ايران كاملا نامناسب بود بنابراين طرح مذكور كامل نشد. در آن زمان نياز ايران به تزريق گاز شناخته نشده بود و تصورمي رفت كه اين كشور مي تواند تا بي نهايت به توليد نفت ادامه دهد. بنابراين بسيار بي فايده است كه حرفهاي 30 سال پيش را امروز در قالب تازه اي تكرار كرد.
نشانه هاي قابل آزمايش براي اين موضوع كه بوشهر بخشي از برنامه هاي هسته اي ايران است ، كاملا اشتباه است. حتي يك مصلحت سياسي نيز نمي تواند بارها و بارها تكرار يك مطلب بي پايه را توجيه كند. همانطور كه تكرار شدن مسئله القاعده و عراق نيز نتوانست اعتماد مردم آمريكا راجلب كند.
به هر حال بحراني كه ايران رو در روي آن قرار گرفته است، شايد به نفع ايران به پايان نرسد.
مركز مطالعات خاور ميانه واشنگتن:
آمريكا و رژيم صهيونيستي فقط درصدد اشاعه اطلاعات غلط درباره برنامه هاي هسته اي ايران هستند
مركز مطالعات خاور ميانه واشنگتن در گزارشي مفصل اعلام كرد :سايت هسته اي بوشهر در مقايسه با سايت ديمونا در اسراييل به هيچ وجه خطرناك نيست و آمريكا و رژيم صهيونيستي فقط درصدد اشاعه اطلاعات غلط درباره برنامه هاي هسته اي ايران هستند.
کد خبر 28913
نظر شما