۱۱ شهریور ۱۳۹۴، ۱۳:۵۶

آیت الله قرهی:

اعمال حجّ الگوی اطاعت‌پذیری است/ حجّ، مال آل‌سعود نیست

اعمال حجّ الگوی اطاعت‌پذیری است/ حجّ، مال آل‌سعود نیست

آیت الله قرهی گفت: حجّ، مال آل‌سعود نیست. حجّ، مال مسلمین است. حجاز، مال آن‌ها نیست، الآن این‌ها غاصب هستند و چاره‌ای نیست.

به گزارش خبرگزاری مهر، جلسه پنجم از سلسله بحث های حج عارفان آیت الله قرهی در پی می آید؛

إِنَّ أَوَّلَ بَیْتٍ وُضِعَ لِلنَّاسِ لَلَّذی بِبَكَّةَ مُبارَكاً وَ هُدىً لِلْعالَمینَ فیهِ آیاتٌ بَیِّناتٌ مَقامُ إِبْراهیمَ وَ مَنْ دَخَلَهُ كانَ آمِناً وَ لِلَّهِ عَلَى النَّاسِ حِجُّ الْبَیْتِ مَنِ اسْتَطاعَ إِلَیْهِ سَبیلاً وَ مَنْ كَفَرَ فَإِنَّ اللَّهَ غَنِیٌّ عَنِ الْعالَمینَ[۱]

الگوی امنیّتی و عملی خداوند

بحث دیگری که راجع به این آیه است، عبارت «وَ مَنْ دَخَلَهُ كانَ آمِناً» است؛ یعنی هر كس با این دید وارد شود، در امن است. پس این نیاز دارد كه انسان، مؤمن به قضیّه باشد. خود ایمان هم همان امن است؛ یعنی وقتی كسی مؤمن است، اعتقاد دارد، پس دیگر در امنیّت است و حتّی تا شهادت جلو می­رود، امّا هیچ‌وقت دغدغه خاطری ندارد.

این­جا، مكان طهارت است و روح، طاهر می­شود. این­جاست كه به نشانه ­های بَیّنه الهی می­ رسد. حال، وقتی به این نشانه ­ها رسید؛ هر كه در آن­جا داخل شود، ایمن می­ شود، «وَ مَنْ دَخَلَهُ كانَ آمِناً».

یك بُعد این امنیّت، ایمن بودن در دین است؛ یعنی دیگر دین او گزندی ندارد. یک بُعد دیگر آن هم این است که خدای متعال می‌خواهد بفرماید: اگر شما دنیا را مثل بیت­ الله قرار دهید و در آن‌جا با وجود همه طبقات و رنگ­ها و تفاوت­هایی كه دارید - كه خود قرآن هم «شُعُوباً وَ قَبائِلَ» [۲]  بیان می‌فرماید - یكسان زندگی كنید؛ در امنیّت خواهید بود. یعنی یك الگوی امنیّت اجتماعی، سیاسی و اقتصادی را بیان می­فرماید.

در بیت، همه یكسان هستند. در آن­جا بعضی از مطالب، دیگر برای مُحرِم، حرام است- كه در احكام حجّ است و اشاره خواهیم كرد - مثلاً عطر زدن، حرام است؛ یعنی مراقب خودتان باشید كه به چیزی گرفتار نشوید و بوهای مختلف نباشد. یا نگاه به آینه، حرام است؛ یعنی دیگر خودبینی نباشد، بلكه دیگران‌بینی است، آن هم در یك محور، که محور، خدا است. اصلاً دور بیت چرخیدن؛ یعنی دین­محوری و خدامحوری. وقتی خدامحوری شد، انسان در امنیّت قرار می­گیرد.

به نظر می­ رسد كه پروردگار عالم دارد الگوی عملی را به ما نشان می ­دهد، چون هر كس كه مسلم است، از اقصی نقاط عالم به آن‌جا می‌آید و این، غیر از بحث عمره مفرده، یک وظیفه و تكلیف است. البته خود عمره هم تقریباً همان حالات را به جزء منا و عرفات و ... دارد، امّا در بحث بیت، عمره با حجّ واجب یكسان خواهد بود. امّا در واجب، در آن ایّام مخصوص كه شریعت بیان فرموده و به نام ایّام تشریع است، همه از همه جا م ی­آیند و در آن ایّام مخصوص، اعمال مخصوص را انجام م ی­دهند. تقریباً همه اعمال هم یکسان است، البته شاید یك اختلافات ریزی باشد كه حتّی ذوالجلال و الاكرام هم این اختلافات را نمی­خواهد.

توجّه به صاحب بیت و از بین رفتن اختلافات

اگر كسی به دنبال ولایت بود و محور را ولایت قرار داد، می‌داند که این خانه خدا، زادگاه ولیّ است؛ چون وجود مقدّس مولی‌الموالی(ع) در بیت ­الله به دنیا آمده است، در حالی که نه قبل از ایشان و نه بعد از ایشان، كسی در بیت­ الله دنیا نیامده است و این، اعجاز باری­ تعالی است.

معمولاً هر كسی هم وارد می ­شود، باید از درب وارد شود، به جز این كه كسی، صاحب­خانه باشد که اگر كلید هم نداشته باشد، شاید از در بالا برود. اگر کسی هم بیاید و یقه ­­او را بگیرد و بگوید: چرا از دیوار خانه مردم، بالا می­روی!؟ می­ گوید: همسایه­ ها می ­دانند این­جا، منزل خودم هست، كلیدم را گم كردم، حالا دارم می­ روم در را باز كنم. پس كسی نمی ­تواند به او تعرّض كند. لذا شكافته شدن بیت هم دلالت بر همین دارد كه بیت، صاحب دارد. درست است که بیت ­الله است، امّا بیت ­الله، خلیفه‌اللّهی دارد كه او، به وكالت از پروردگار عالم، صاحب این بیت است. مثل فردی كه شما، او را وکیل خود قرار می­ دهید و به او، اختیارات تامّ، حتّی در خرید و فروش و ... می­دهید.

حالا اگر این­ طور می­ شد و همه ولایت را محور قرار می­ دادند، دیگر حتّی آن اختلافات جزئی هم كه مثلاً یكی بگوید: در لباس احرام، یك دست باید بیرون بیاید و دیگری بگوید: خیر، نبود و هر چه ولیّ می­گفت، تمام بود.

لذا چون این اختلافات هم جزئی است، در اصل می بینیم که پروردگار عالم یك جایگاه امنی را درست كرده است كه شما حتّی آزارت به مور و پشه و گیاه هم نرسد.

حجّ؛ یک بت‌پرستی جدید!

پس پروردگار عالم دارد یك الگو به انسان می­دهد و اگر انسان بدون تأمّل حقیقی که برای چه آمده، فقط بیاید دور بیت بچرخد و برود؛ جدّی كار عبثی انجام داده است. وقتی انسان در این مطلب دقّت می­ كند، می­ بیند حتماً حكمتی دارد كه پروردگار عالم، سالانه این حجّ را برای عدّه­ ای كه مستطیع هستند «مَنِ اسْتَطاعَ»  - كه حالا بیان می‌کنیم این مستطیع، چه كسی است؟ - واجب كرده است.

لذا این که حجّ، همیشگی است و تمام نمی­ شود، بلکه هر سال تكرار می­ شود و گروه جدیدی می­ آیند و این مطلب، نسل به نسل می‌چرخد، حتماً حكمتی دارد.

وقتی كسی، خداشناس شد، می­ داند خداوند علیم و حکیم است «وَ اللَّهُ عَلیمٌ حَكیمٌ» و درتمام مطالب، علم وحكمت است و إلّا ذوالجلال و الاكرام خودش هم در انتهای این آیه فرمود: «فَإِنَّ اللَّهَ غَنِیٌّ عَنِ الْعالَمینَ». لذا خدا، نیازی به این عبادت­های ظاهری، نماز، روزه و طواف ما ندارد که بیاییم دور یک خانه و یك سری سنگ بچرخیم!

به این احمق­های وهّابی باید گفت: پس این طواف هم یك نوع شرك است، مگر شما دارید دور خدا می­ گردید!؟ اگر صورت ظاهر نگاه كنی، این هم دو مرتبه یك نوع شرك و یك نوع بت­ پرستی است. چون شما داری دور سنگ می­چرخی و حجر را استلام می­كنی که حجر هم سنگ است. حجرالأسود یعنی سنگی که سیاه شده است، حالا شما داری آن را استلام می­كنی، كه چه شود!؟ پس اگر صورت ظاهر را ببینی، این­ هم كه یك نوع بت­ پرستی شد!

امّا به حقیقت، محتوا دارد و یك حكمتی در آن است و إلّا آیا پروردگار عالم، نعوذبالله، نستجیربالله می­ گوید: شما از یك بت ­پرستی بیایید و به یك بت­ پرستی دیگر برگردید!؟ آن موقع چوب و حصیر و سنگ و ... را درون بیت می­ گذاشتند و عبادت می­ كردند، حالا بیت را از آن­ها تطهیر كردیم و باید خود بیت را عبادت كنیم! عجبا! خود بیت برای چه عبادت شود!؟ بیت که الآن، یک خانه از سنگ است. آن موقع سنگ تراشیده شده، شبیه انسان و ... درون آن بود، مثل الآن كه بودایی­ها و یا افراد دیگر در چین و كره و هند، از این تمثیل‌ها مانند خوک، موش درست می­ كنند و بر آن­ها سجده می ­كنند و یا یک موجود زنده مثل گاو، موش و ... را می‌پرستند و یا - عذرخواهی می­كنم، بی‌ادبی است - حتّی فضله موش را هم در هند می­ پرستند.

حالا آیا پروردگار عالم نعوذبالله و نستجیربالله، می­ خواهد بیان بفرماید: شما از این نوع بت­ پرستی­ها به یك نوع بت ­پرستی جدیدی بیایید!؟ این همه صدا زد:‌ «لَا إِلهَ إِلَّا اللَّهُ»، هیچ الهی نیست جز الله، این همه بیان فرمود: «وَحْدَهُ لَا شَرِیكَ لَهُ»، او یکتاست و هیچ شریكی ندارد. حالا آیا ما سنگ را برای خدا شریك قرار دادیم كه استلام م ی­كنیم و می­ بوسیم و می­ بوییم و بعد دور یک سری سنگ می­چرخیم، یا این که آن­جا كه پروردگار عالم امر می­ كند، وضعیّت آن، عوض می‌شود؟

كما این كه همان­ طور كه ابلیس ملعون می ­دانست، ملائكه­ الله هم می­ دانستند كه سجده، متعلّق به پروردگار عالم است. لذا این‌طور نیست که فكر كنید فقط ابلیس می­ دانست كه سجده متعلّق به پروردگار عالم است و ملائكه ­الله نمی­دانستند، این كه اصلاً خلاف است، منتها حالا امر مِن ناحیه الله تبارك و تعالی است كه در آن، علم و حكمت است. نه امری كه دلم می­ خواهد و هوی و هوسی است. بارها عرض کردیم اراده حضرت حقّ، عین علم و حكمت است، یعنی طبعاً در اراده حضرت حقّ، علم و حكمت نهفته شده است.

لذا ذوالجلال و الاکرام اراده كرده است كه ملائکه به انسان سجده كنند، چون خودش هم تمثیل­هایش را بیان فرموده است. به عنوان مثال می­ فرماید:  «نَفَخْتُ فیهِ مِنْ رُوحی» [۳]  و  «یَسْئَلُونَكَ عَنِ الرُّوحِ قُلِ الرُّوحُ مِنْ أَمْرِ رَبِّی» [۴] . حالا فقط یك عدّه حکمت‌های آن را می­ دانند و خود قرآن هم می­ فرماید: فقط یك عدّه خاصّی نسبت به این قضیّه، آن هم در یك حدّی، آگاهی پیدا می­ كنند.

پس آن‌ها چون می‌دانند پروردگار عالم فرموده: «نَفَخْتُ فیهِ مِنْ رُوحی»، حالا وقتی هم که می­ فرماید: سجده كنید، «وَ إِذْ قُلْنا لِلْمَلائِكَةِ اسْجُدُوا لِآدَمَ فَسَجَدُوا» [۵] ، آن­ها سجده می­ كنند و إلّا مگر آدم، قابل پرستش است!؟ مگر پروردگار عالم، جسم است كه حالا بخواهد در جسم قرار بگیرد و قابلیّت پرستش پیدا کند!؟ این که یک نوع بتپرستی مدرن و به تعبیری متحرّک میشود؛ چون بت ما، انسان در حال حرکت است.

این مسئله تکریم و تعظیم اولیاء الهی، حضرات معصومین و علمای ربّانی که بیان میشود و این همه هم سفارش شده است، آیا به خاطر فردیّت فرد است، یا به واسطه این است که او دیگر ملکوتی شده، اصلاً مافوق ملکوتی است و علم الهی شده است و ...؟

ما این را به وهّابیت هم میگوییم که مگر ما می‌آییم در خانه خودمان را ببوسیم!؟ کدام انسانی آمده در خانه خودش را ببوسد!؟ وقتی ما درب بیت‌الله الحرام را میبوسیم یا حجر را استلام می‌کنیم و می­بوسیم، یا حتّی پرده کعبه را میگیریم و مناجات می‌کنیم و دست می‌کشیم، شما منعی نمیدانید و خودتان هم این کار را می‌کنید.

حالا وقتی ما ضریح حضرات معصومین و قبور مطهّرشان و حتّی آن چیزهایی را که وابسته به این بزرگواران میشود، مثل ابوابی که صحونشان دارد، میبوییم و میبوسیم، دلیلی دارد و إلّا چرا ما در خانه خودمان را نمی‌بوییم و نمیبوسیم!؟ دلیل آن، خود آن کسی است که آن‌جاست و ما به حرمت اوست که این‌گونه برخورد می‌کنیم.

وقتی حضرت یعقوب(ع) پیراهن یوسف را میبوید و میبوسد و بر چشم میگذارد؛ چشمش شفا میگیرد. لباس که لباس است، امّا چون بر بدن ولیّ بوده است، عامل شفا شده است. حضرت یوسف با این که فرزند است، بر پدر خود ولایت دارد. مثل امام راحل که ولیّ بود و بر همه، حتّی بر برادر بزرگشان، آیتالله پسندیده هم ولایت داشتند. یا الآن امام‌المسلمین ولیّ است و بر برادر بزرگشان، آیت‌الله سیّد محمّد خامنهای هم ولایت دارد. لذا این ولایت است که عامل تعظیم و تکریم است، نه فردیّت فرد.

الگوی امنیّتی حجّ

پس در تمام امور پروردگار عالم، حکمت است، همان‌طور که می‌گوییم:  «وَاللّهُ علیمٌ حکیم». لذا وقتی ذوالجلال والاکرام، ما را به این‌جا آورده است و میفرماید:  «وَ مَنْ دَخَلَهُ كانَ آمِناً»، حکمتی دارد و می‌خواهد یک الگوی عملیّاتی برای امنیّت اجتماعی، سیاسی و اقتصادی بشر درست کند.

لذا این که امامفرمودند: حجّ یک فریضه عبادی، سیاسی و اجتماعی است، همین است. حجّ در عین مطالب عرفانیاش، دارد الگو میدهد. اصلاً عرفان یعنی همین، یعنی معرفت و شناخت. حجّ دارد به ما معرفت و شناخت را یاد میدهد که چطور برخورد کنیم.

«وَ مَنْ دَخَلَهُ كانَ آمِناً» پس ما داریم در این‌جا امنیّت را به همه شما یاد می‌دهیم. نه تنها رعایت حقوق بشر، بلکه رعایت حقوق حیوانات را هم دارد در آن‌جا بیان میکند و توضیح میدهد که وقتی انسان از خودبینی بیرون بیاید، چه میشود و ... لذا نگرش و برنامه‌های آن را ببینید که با سایر موارد تفاوت دارد.   «وَ مَنْ دَخَلَهُ كانَ آمِناً»  پس اگر این‌چنین شد، امنیّت به وجود می‌آید.

اعمال حجّ؛ الگوی اطاعت‌پذیری

بعد می‌فرماید: «وَ لِلَّهِ عَلَى النَّاسِ حِجُّ الْبَیْتِ» به خاطر همین است حجّ و زیارت آن خانه را به مردم دستور داده و این امر را واجب کرده است، «مَنِ اسْتَطاعَ إِلَیْهِ سَبیلاً» به هر کس که توانایی یافته است که بر این راه وارد شود.  

می‌گویند: منظور از این استطاعت، استطاعت مالی است که باید استطاعت مالی هم باشد و هیچ شکّ و شبهه‌ای در آن نیست. امّا در این‌جا می‌فرماید: «مَنِ اسْتَطاعَ إِلَیْهِ سَبیلاً»، منظور از «سَبیلاً»؛ یعنی هر کس که توانایی یافته بر این راه درک حجّ وارد شود؛ یعنی بداند حجّ چیست و کدام راه را می‌رود که برای این راه، ‌استطاعت پیدا کند.

برای همین، من عرض کردم که باید کلاسهای توجیهی قبل از حجّ باشد. البته نه این که فقط کلاس‌هایی باشد که صرفاً احکام را توضیح دهیم. بلکه بایستی فلسفه، حکمت و دلیل و برهان حجّ و اعمالش را بگوییم.

به عنوان مثال، باید بیان شود که چرا میگویند: در هنگام احرام، صورت خود را نباید خاراند؟ چون به ما یاد می‌دهند که خودآزاری نکنید؛ پس از آن به بعد، دیگران را هم آزار نمیدهید.

یا می­ گویند: به آینه نگاه نکن، چون می‌خواهند یاد بدهند که خودبین نباشید، پس به دیگران نگاه و توجّه کنید.

یا می­ گویند: بوی خوش نزنید، پس یاد میدهند به آنچه که از متعلّقات دنیاست، دل نبندید و بوی آنها، شما را فریب ندهد.

یا می­ گویند: لباس احرامی مانند کفن بپوش؛ پس یاد میدهند وابسته به لباس چنین و چنانی که شما را به قعر جهنّم می‌برد و فریب می‌دهد، نباشید.

یا میگویند: در این ایّام مخصوص، همبستر شدن، حرام است؛ پس یاد میدهند دیگر به دنبال شهوت‌رانی به دید شهوت نباید باشید، آن‌جایی هم که این مطلب وجود دارد، از دید تکثیر نسل است، نه دید شهوت، چه برای زن و چه برای مرد. اصلاً خداوند آن قوّه را فقط برای این قرار داد که انسان، ترغیب شود و إلّا نباید شهوتپرست و شهوتران باشیم.

لذا این مطالبی را که یاد میدهند، برای ما الگو میشود و إلّا ذوالجلال والاکرام که نمیخواهد انسان را آزار دهد. همان‌طور که عرض کردیم، پروردگار عالم میخواهد بُعد اطاعت‌پذیری بندگان را هم به انسان یاد بدهد.

به عنوان مثال گفتیم: در ماه مبارک رمضان، دو اذان است، یکی اذان صبح است که می‌گوید: دیگر نخور. چه نخورم؟ آیا حرام را نخورم؟ خیر، حلال و آن لقمهای را هم که با عرق جبین به‌دست آوردی، نخور و إلّا حرام شبهه‌ناک را که هیچ وقت نباید بخوری. لذا بعد از اذان صبح باید از همسرت و لقمه حلال دست بکشی. اذان مغرب میشود، می‌گوید: حالا می­ توانی بخوری. پس دو اذان است، یکی میگوید: نخور و یکی میگوید: بخور، چه فرقی پیدا کرد؟ فرقش این است که میخواهد میزان اطاعت را بداند که بنده چقدر مطیع است و إلّا خوردن و نخوردن ما، چه سود و ضرری به ذوالجلال والاکرام میرساند!؟ آن هم ذوالجلالی که کریم است و هرچه خلق کرده است، برای انسان خلق کرده است و خودش هم بیان فرمود: همه اینها را برای تو خلق کردم «خلقتُ الأشیاء لأجلک و خلقتُکَ لی»، آن‌وقت حالا به ما بگوید: چلو و پلو و ماست و ... را الآن نخور، بعد غروب که شد بخور! مثلاً ذوالجلال و الاکرام، نعوذبالله و نستجیربالله، مردم­ آزار است و حالا دلش خواسته آزاری به بشر بدهد!؟ این که دور از حکمت است.

لذا این دستورات، به عنوان طهارت روح و جسم و اطاعت است که به بشر بگوید: واقعاً چقدر بنده هستی؟ آیا آن زمانی که گفتم: نه، میتوانی اطاعت کنی یا خیر؟ بشر همیشه همین‌طور است، «النّاسُ عبیدُ الدّنیا»، الآن یک مقدار جنسها گران شده است، اگر یک مقدار دیگر به انسان فشار بیاید، شاید ما هم حتّی خدای ناکرده به اصل نظام ناسزا بگوییم. به خاطر این که بشر، ضعیف است و نمی‌تواند.

لذا اینها، تمرین و الگو دادن است که ای بشر! تو باید اینگونه باشی. در حجّ هم همین است. اگر تو در این راه بودی، «مَن اِستَطاعَ اِلَیهِ سَبیلا» ببین استطاعت این راه را داری یا خیر؟ آیا می‌دانی که باید بیایی و دیگر مُحرم شوی؟

اتمام حجّ، آغاز راه است!

 آیتالله حاج شیخ جعفر شوشتری فرموده بودند: مُحرم شدن در حجّ، آغاز احرام نسبت به خیلی از مطالب است. لذا این احرام، انتها ندارد که بخواهی بعد از تقصیر کردن، از احرام بیرون بیایی، بلکه این‌جا آغاز است و تازه به انسان یاد می‌دهند که از این به بعد دیگر خودبین نباش. او در حال احرام دیگر عادت کرد که در آینه نباید نگاه کند، لذا فردایی هم اگر چشمش به آینه افتاد، باز دیگر خود را نمیبیند. پس حجّ، آغاز راه است.

پس «مَنِ اسْتَطاعَ إِلَیْهِ سَبیلاً» یعنی هر کسی که استطاعت دارد در این راه وارد شود؛ یعنی بداند حکمت این اعمال چیست، «آیات بیّنات» را بداند، «بِبَکّه مبارکا» را بداند، «وَ هُدىً لِلْعالَمینَ» را بداند که این‌جا باعث هدایت شده و انسان را به بهترین مطالب هدایت کند. امّا «وَ مَنْ كَفَرَ» کسی که به این مطلب کافر شود، قدر نداند و کفران بورزد، «فَإِنَّ اللَّهَ غَنِیٌّ عَنِ الْعالَمینَ» خدا چه نیاز دارد که من و امثال من بخواهند نماز بخوانند، روزه بگیرند و دور بیتش بگردند!؟ لذا در اینجا با عبارت «فَإِنَّ اللَّهَ غَنِیٌّ عَنِ الْعالَمینَ»، خود ذوالجلال والاکرام دارد این مطلب را هشدار میدهد.

چرا بیت‌الله را نباید خالی گذاشت؟

دلیل این که این حجّ، هر سال، تکرار می‌شود، در روایتی آمده است که این روایت، همان وصیّت مولیالموالی، امیرالمؤمنین(ع) است. حضرت بیان می‌فرماید:  «اللَّهَ اللَّهَ فِی بَیْتِ رَبِّكُمْ» [۶] . ایشان در چند مورد  «اللَّهَ اللَّهَ»  را به کار می‌برند که این هم یکی از آن موارد است. ‌‌ «اللَّهَ اللَّهَ فِی بَیْتِ رَبِّكُمْ لَا تُخَلُّوهُ مَا بَقِیتُمْ فَإِنَّهُ إِنْ تُرِكَ لَمْ تُنَاظَرُوا» یك جاهایی الگو است که حجّ هم از آن موارد است، لذا می‌فرماید:  «لَا تُخَلُّوهُ مَا بَقِیتُمْ» این‌جا، جایگاهی است كه تا زنده و باقی هستید، همیشه باید پر باشد. لذا هر تعداد که مسلم هستید، ولو فرض بگیریم دو نفر هم باشید، ‌‌نباید خانه خدا را خالی بگذارید. ‌‌«فَإِنَّهُ إِنْ تُرِكَ لَمْ تُنَاظَرُوا» كه اگر رها بشود، ‌‌مهلت داده نمی‌شوید.

منظور از این که می‌فرمایند: «فَإِنَّهُ إِنْ تُرِكَ لَمْ تُنَاظَرُوا» (مهلت داده نمی‌شوید)، چیست؟ بعضی بیان كرده ­اند: یعنی عذاب وارد می‌شود. امّا ‌‌به نظر می‌آید می‌خواهند بفرمایند: اگر دشمن بداند شما بیت را رها کردید، ‌‌تمام است. همان‌طور كه صهیونیسم جهانی می‌خواهد بیت‌المقدّس را از آن حالت اسلامی ‌بیرون بیاورد. وقتی هم که بیت‌المقدّس بیرون آمد، دیگر امنیّتی برای فلسطینی‌ها نیست؛ چون آن ها ادّعا می‌کنند كه بیت‌المقدّس برای ماست. لذا می‌بینید كه ما مدّعی به این هستیم كه به هیچ عنوان اجازه نمی‌دهیم بیت‌المقدّس را از مسلمین بگیرند و حتّی تقسیم بیت‌المقدّس را هم غلط می‌دانیم.

شاید ‌‌كسی بگوید بیت‌المقدّس از ابتدا متعلّق به یهود‌ و نصارا هم بوده است، ‌‌پس حالا آن را تقسیم كنیم و بگوییم: یك روزهایی هم یهود و نصارا به بیت‌المقدّس بیایند. این مطلب، مثل این می‌ماند كه شما بگویید: ما تحقیق كردیم، دیدیم ‌‌هنوز بت ­پرستانی در عالم وجود دارند، بیت‌الله هم که در زمانی، مركز بت‌پرستی بوده است. ‌‌‌‌مگر شما چند روز در سال نمی‌آیید و اعمالتان را انجام می‌دهید و همیشه هم كه دست شماست، حالا اجازه دهید كه چند روز در سال هم این بت‌پرستان بت‌هایشان را در آن‌جا بیاورند، عبادت كنند و ‌‌بعد هم ببرند. چنین چیزی ممكن است!؟ به هر كسی بگویید، می‌خندد. ‌‌

بیت‌الله، مظهر دین است، ‌‌ما نمی‌توانیم مظهر دین را با دیگری شریك شویم «وَحْدَهُ لَا شَرِیكَ لَهُ».‌‌ حضرت شیخنا‌الأعظم حضرت مفید عزیز(روحی له الفداء) در تعبیر زیبایی می­ فرمایند: ‌‌«وَحْدَهُ لَا شَرِیكَ لَهُ»  یعنی ما قائل به شراكت در ظواهر الهی هم نیستیم.

لذا این گفتگوی ادیان که بیان می‌شود، اگر برای این باشد كه آن‌ها حقایق را بفهمند، قابل قبول است، امّا اگر به این عنوان باشد که ما آن‌ها را بپذیریم، صحیح نیست و ‌‌اصلاً اسلام این را قبول ندارد، «الْإِسْلَامُ‌ یَعْلُو وَ لَا یُعْلَى عَلَیْه» [۷] ابراهیم و تمام انبیاء، دین اسلام را پذیرفته بودند. ما ‌‌اصلاً یهود و نصارا نداریم، ‌‌همه می‌گویند: اسلام.

پس اگر شما بگویید: ما سر میز مذاكره با آن‌ها می‌نشینیم، به عنوان این كه دین‌ها آن‌ها را هم قبول داریم؛ غلط است. ما می‌گوییم: اگر با آن‌ها مذاكره می‌كنیم، به این علّت است که به آن‌ها بفهمانیم راه شما ‌اشتباه است. لذا این، مذاكره علمی‌است‌‌ و اشكال ندارد كه انسان بخواهد به آن‌ها، این مطلب را تفهیم­ كند. امّا چنین چیزی صحیح نیست كه ما ادیان دیگر را قبول داشته باشیم و بگوییم: ادیان الهی! چون در قرآن هم بیان نشده که آن‌ها، ادیان الهی هستند، بلکه می‌فرماید: آن‌ها انحراف دارند و دیگر به عنوان ادیان الهی نیستند. اگر به عنوان ادیان الهی بودند، چرا قرآن بالصّراحه یهود و نصارا را مؤاخذه می‌کند که چرا شما ابناءالله برای خدا درست كردید و ...!؟ اگر آن‌ها را به عنوان دین الهی قبول داشت، می‌گفت: عیبی ندارد، شما هم هستید، ما هم هستیم، هر كدام یك گوشه‌ آن را می‌گیریم و ‌‌همه هم که داریم برای خدا كار می‌كنیم. ولی اسلام، ‌‌قرآن، مرام دین ما و كتاب‌الله، چنین چیزی را نمی‌گوید و ما هم باید براساس كتاب حركت كنیم.

پس وقتی ما می‌گوییم: «وَحْدَهُ لَا شَرِیكَ لَهُ»  هیچ شریكی نیست، ‌‌حتّی در ظواهر هم اجازه نمی‌دهیم شریکی برای خدا بیاورند. برای همین است که می‌فرماید: اگر شما بیت را خالی كنید، بدانید مهلت داده نخواهید شد؛ ‌‌یعنی دشمن بر شما مسلّط می‌شود. لذا تا می‌توانید باید بیت را پر كنید؛ چون این‌جا، ‌‌مظهر اسلام است.

برای همین، هر كس در هر نقطه از عالم باشد، رو به كعبه نماز می‌خواند؛ چون مظهر اسلام است و این مظهر اسلام نباید خالی باشد. هر چیزی كه به عنوان مظهر اسلام جلوه پیدا كرد، ‌‌آن‌جا باید پر شود.

مظهر تشیّع اثنی‌عشری، حرم حضرت ثامن‌الحجج(ع) هستند. می‌دانید هركس كه امام هشتم را قبول دارد، از آن‌جا به بعد ائمّه دیگر را هم قبول دارد و ‌‌ما از آن‌جا به بعد دیگر تفرقه نداریم. در كربلا، تک امامی‌ها، سه امامی‌ها و پنج امامی‌ها ‌‌و شش امامی‌ها و ... می‌آیند، امّا در حرم امام رضا(ع)  هیچ‌كدام از این‌ها نمی‌آیند و فقط شیعیان خالص، یعنی شیعیان اثنی‌عشری می‌آیند. البته امكان دارد اهل جماعت برای تحقیق بیایند که ببینند چه خبر است، امّا برای زیارت نمی‌آیند. لذا تک‌امامی‌ها برای زیارت ابی‌عبدالله(ع) می‌آیند. یا در كاظمین هم که ‌‌دو امام همام، ‌‌امام كاظم و امام جواد(ع)، باب‌الحوائج و باب المراد، دفن هستند، برای زیارت امام هفتم می‌آیند، امّا مشهد نمی‌آیند. در سامّرا هم همین‌طور است و هیچ كدام از این فرقه‌ها نمی‌آیند، امّا چون مع‌الأسف در اطراف سامرّا، ‌‌ اهل‌جماعت و به خصوص آن‌هایی كه متعصّب و ناصبی هستند، قرار گرفته ­اند، محدودیّت‌هایی دارد که دیدیم با آن‌جا چه کردند. امّا هر كسی به حرم امام رضا(علیه الصّلوة و السّلام)  آمد؛ یعنی این كه دوازده امامی ‌است.

لذا حرم حضرت ثامن‌الحجج(ع) مظهر تشیّع اثنی‌عشری است و باید حفظ شود. برای همین می‌بینید روز به روز گسترش پیدا می‌كند و ‌‌زیباتر می­شود که این‌ها، ‌‌عیبی ندارد؛ چون این‌جا مظهر دین است و قرآن هم فرموده:  «خُذُوا زینَتَكُمْ عِنْدَ كُلِّ مَسْجِدٍ» [۸] (بهترین زینت‌هایتان را برای مسجد بگیرید).

امكان دارد كسی بگوید: چرا برای جشن‌های نیمه شعبان این‌قدر خرج می‌كنید؟ باید گفت: چون امام زمان(عجّل الله تعال فرجه الشّریف)،  مظهر تشیّع است. لذا امكان دارد بنده و شما خودمان هم به صورت ظاهر چیزی نداشته باشیم بخوریم، امّا باید ‌‌از خورد و خوراكمان بزنیم و برای این راه خرج كنیم، ‌‌چون مظهر است و باید تجلّی پیدا كند.

 این جاست كه بیان می‌شود: باید بهترین‌ها را برای مساجد آورد، نه این كه مثلاً ‌‌فرش كهنه‌ای را که بدون استفاده مانده، ‌‌یا استكان و نعلبكی‌هایی را كه دیگر می‌خواهم دور بیاندازم، به مسجد بدهم. این تعبیر «چراغی كه به خانه رواست، به مسجد حرام است»، از اساس، غلط است؛ چون خود ذوالجلال و الاکرام فرموده: «خُذُوا زینَتَكُمْ عِنْدَ كُلِّ مَسْجِدٍ».

اگر دشمن ببیند مردم به مساجد، ‌‌یعنی جایگاه‌های تجلّی عبادت، به خوبی می‌رسند؛ می‌فهمد كه مردم معتقدند. ‌‌پس چون معتقدند، نمی‌تواند حاكم شود. امّا اگر ببیند اصلاً رسیدگی نمی‌شود، ‌‌می‌فهمد كه مردم دیگر در اعتقاد ضعیف شده­اند، پس می­شود تسلّط پیدا كرد.

لذا حضرت در این‌جا همین را می‌فرمایند، می‌فرمایند: «لَا تُخَلُّوهُ مَا بَقِیتُمْ» تا باقی هستید، بیت‌الله را خالی نگذارید، «فَإِنَّهُ إِنْ تُرِكَ لَمْ تُنَاظَرُوا» اگر چون اگر شما این­جا را ترك كنید، مهلت داده نمی‌شوید. نه این كه عذاب می‌آید، بلکه ‌‌اصلاً‌ خود این، برای شما عذاب است كه دشمن، یقه شما را می‌گیرد و تمام است. ‌

‌ببینید حضرت چطور نگاه می‌كنند! ‌‌بعضی‌ گفته­ اند: منظور این است كه عذاب می‌آید، ‌‌امّا این، خودش عذاب است. بالاترین عذاب این است كه انسان متوجّه نباشد و دشمن بر او مسلّط شود. مثل قضیه آندلس، ‌‌اسپانیای فعلی! چه مسجد بزرگی هم الآن در آن‌جا هست که تبدیل به كلیسا و موزه و ... شده است.

حجّ؛ جهادی برای ضعفاء!

جالب است، خلاف آن که استطاعت را فقط استطاعت مالی می‌گیرند، یك روایتی در خصال از ‌‌مولی‌الموالی، امیرالمؤمنین(ع) است که دلالت استطاعت را همان مطلبی که عرض کردیم، بیان می‌فرمایند؛ یعنی در این راه، مستطیع باشد و بفهمد و درک کند. حضرت می‌فرمایند:  «الْحَجُّ جِهَادُ كُلِّ ضَعِیفٍ» [۹]  حجّ، جهاد هر فردی هم که ضعیف باشد، است.

حضرت عنوان جهاد بر روی حجّ می‌گذارند؛ چون باید آن‌جا پر شود که نکند انسان به غفلت بیافتد و دشمنان آن را بگیرند. پس حجّ، برای هر کسی که ضعیف و ناتوان باشد، جهاد است؛ یعنی حضرت می‌خواهند من و شما را ترغیب کنند تا به سمت حجّ برویم و نگوییم: ما که مال نداریم، ما که ضعیف هستیم و ...

حجّ، مال آل‌سعود نیست

یک نکته‌ای هم هست که بعضی ‌نمی‌دانند و من امروز یک مقدار از آن را براساس همین فرمایش مولا عرض می‌کنم. اگر می‌بینید وهابیّت ملعون، حاجی‌ها را اذیّت می‌کنند و فشار می‌آورند و از آن طرف هم متأسّفانه این مطلب، واقعیّت است که هفتاد درصد این پول‌ها به سمت دشمن می‌رود، باید بدانید که وهابیّت، دوست ندارد شیعه آن‌جا اظهار وجود کند. البته یک زمانی نیاز مالی داشتند و طالب این بودند که ما برویم. امّا الآن به همه جای دنیا سهمیه زیاد می‌دهند و دارند آرام آرام منابع مالی‌شان را تأمین می‌کنند. لذا دیگر دوست ندارند ما شیعیان حضور داشته باشیم.

این، همان چیزی است که مولی‌الموالی(ع) می‌فرمایند. حضرت درحقیقت دارند به من و شما می‌گویند: «اللَّهَ اللَّهَ فِی بَیْتِ رَبِّكُمْ»  مواظبت کنید، مواظبت کنید، خدا را، خدا را، در بیت خدای شما، «لَا تُخَلُّوهُ مَا بَقِیتُمْ» تا شما شیعیان هستید، آن‌جا را خالی نگذارید، «فَإِنَّهُ إِنْ تُرِكَ لَمْ تُنَاظَرُوا» اگر شما ترک کنید، آن‌ها مهلت نمی‌دهند، آن­جا را پر می‌کنند و بعد دیگر آثاری از شما هم وجود ندارد و دیگر چیزی به نام حجّ ابراهیمی به حقیقت نخواهد بود، بلکه حجّ ابلیسی است و ابلیس هم همین را می‌خواهد.

شاید یک دلیل همین است که می‌بینیم نظام و ولیّ‌امر در مقابل منع کردن از سفر حجّ می‌ایستند. حتّی اگر خاطر شریفتان باشد، در آن زمان، امام راحل خودشان فرمودند: مجدّداً حجّ را راه‌اندازی کنید. اگر زمان امام، راه‌اندازی نمی‌شد که غوغا به پا می‌شد. خود امام فرمودند: ما اگر از صدام بگذریم، از آل‌سعود نخواهیم گذشت. امّا این که کسی بیاید حجّ را با آل‌سعود یکی کند، غلط است؛ اتّفاقاً حجّ با آل‌سعود نباید یکی شود. حجّ، مال آل‌سعود نیست. حجّ، مال مسلمین است. حجاز، مال آن‌ها نیست، منتها الآن این‌ها غاصب هستند و چاره‌ای نیست. اتّفاقاً آن‌ها می‌خواهند ما وجود نداشته باشیم.

می‌دانید مَثل آن چیست؟ زمانی که بیت‌الله دست بت‌پرست‌ها بود، پیامبراکرم(صلّی اللّه علیه و آله و سلّم)  با بت­پرستان عهد بستند که در سال، چند روزی (همین ایّام تشریع) مسلمان‌ها بیایند و برگردند. لذا پیامبر(صلّی اللّه علیه و آله و سلّم)  نفرمودند: تا این نجس‌ها در بیت‌الله هستند، ما نمی‌آییم. چون بیت‌الله، محل تجمّع است که می‌توانند حقانیّت را تبیین کنند.

می‌دانید ما الآن مبلّغینی داریم که به زبان‌های مختلف (انگلیسی، عربی، فرانسه و اسپانیولی و ...) اصلاً مخصوص برای تبلیغ می‌روند. دشمن از همین می‌ترسد که این‌ها بیایند. اگر نیایند، آن­جا را راحت پر ‌کنند؛ پس تسخیر می‌شود و دیگر تمام است. لذا حضرت می‌فرمایند: اگر آن‌جا را خالی کنید، مهلت داده نمی‌شوید. امّا بعضی‌ متوجّه نیستند و اعلام می‌کنند که چرا به حجّ برویم و پول‌هایمان را در جیب دشمن بریزیم.

اجری هزار برابر خرج!

در روایت دیگری مولی‌الموالی(ع) می‌فرمایند: «نَفَقَةُ دِرْهَمٍ فِی الْحَجِّ تَعْدِلُ أَلْفَ دِرْهَمٍ» [۱۰]  یک درهم هزینه کردن در حجّ، با هزار درهم، برابری می‌کند. به تعبیری اگر یک میلیون خرج کنید، هزار میلیون ارزش دارد. خدای متعال این‌گونه می‌خواهد عنایت کند که در این راه خرج کنید.

آن روایت قبلی هم که خیلی قشنگ بود و انصافاً دستورالعمل زیبایی است که می‌فرماید: «الْحَجُّ جِهَادُ كُلِّ ضَعِیفٍ». با این روش می‌خواهند به ما یاد بدهند که  «مَنِ اسْتَطاعَ» چیست. «مَنِ اسْتَطاعَ إِلَیْهِ سَبیلاً»  یعنی اگر فهمیدی چه خبر است و این راه، راهی است که شما می‌خواهید الگوی اسلام را نشان دهید و این‌جا، جایگاهی است که تا پر باشد، دشمن می‌ترسد و وحشت دارد و این را از شما نمی‌گیرد، پس باید در این راه وارد شوید، «اللَّهَ اللَّهَ فِی بَیْتِ رَبِّكُمْ».

علّت محروم شدن از حجّ!

یک مطلب دیگر به خاطر این که به ما بگویند این برنامه چقدر مهم است، این است که وجود مقدّس حضرت صادق القول و الفعل، امام جعفر صادق(ع) می‌فرمایند: «مَنْ‌ أَرَادَ الْحَجَ‌ فَتَهَیَّأَ لَهُ فَحُرِمَهُ فَبِذَنْبٍ حُرِمَه» [۱۱]  هر کسی که اراده کند به حجّ برود و خود را برای این کار آماده سازد، امّا موفّق به زیارت حجّ نشود؛ بداند که به سبب گناهی از این ثواب، محروم شده است. یعنی این‌قدر مهم است که می‌فرماید: چنین کسی یک گناهی کرده که عامل محرومیّت شده است و خدای متعال، او را از حجّ محروم کرده است. ببینید چه خبر است!

این‌جاست که می‌خواهند یک عدّه انسان‌های آماده به حجّ بروند، امّا دیگر الآن غیرآماده‌ها هم آن‌جا زیاد می‌روند، امّا قضیّه اصل بیت، این است و ما داریم راجع به اصل کسانی که باید حاجی باشند، صحبت می­کنیم و إلّا همان فرمایش وجود مقدّس امام کاظم(ع) است که فرمودند:  «أَكْثَرَ الضَّجِیجَ‌ وَ أَقَلَّ الْحَجِیجَ!».

البته ما خواهیم گفت که حجّ، گناهان را پاک می‌کند، حجّ، فقر را از بین می‌برد و ...، امّا بعضی‌ هم هستند که در مقابل می‌روند، امّا خدای متعال آن‌ها را نمی‌پذیرد که یک بحث جدایی است. امّا کلیّت قضیّه این است که پروردگار عالم می‌خواهد حجّ این‌طور باشد که با یک پاکی روح به آن‌جا که به عنوان یک مکان مبارک و تبرّک شده است، بروند.

این‌ مطالب، مقدّمه است، تا آرام آرام فلسفه حجّ و و نکات عرفانی حجّ را بیشتر بررسی کنیم که بدانیم باید چه کار کنیم. آن‌وقت ببینید که چطور طالب می‌شوید به حجّ بروید. ما در روایت داریم که اگر شده در سال، نان و سرکه هم بخورید، پولتان را جمع کنید که به حجّ بروید. این‌قدر عجیب است و اثر دارد.

پروردگارا! ما را موفّق به حجّ حقیقی بفرما.

«و صلّی اللّه علی سیّدنا محمّد و آله الاطهار الابرار»

..............................

[۱] . آل‌عمران/ ۹۶ و ۹۷

[۲] . حجرات/ ۱۳

[۳] . حجر/ ۲۹

[۴] . اسراء/ ۸۵

[۵] . بقره/ ۳۴

[۶] . نهج‌البلاغه، نامه: ۴۷

[۷] . من لا یحضره الفقیه، ج: ۴، ص: ۳۳۴     

[۸] . اعراف/ ۳۱

[۹] . نهج‌البلاغه، حکمت: ۱۳۶

[۱۰] . بحارالأنوار، ج: ۱۰، ص: ۱۰۶، باب: ۷

[۱۱] . المحاسن، ج: ۱، ص: ۱۱۹ 

کد خبر 2901866

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • captcha