خبرگزاري "مهر"- گروه دين و انديشه : هسته اصلي اين كتاب سخنراني اي بود كه مولف در يازدهمين كنگره سالانه مجمع فرهنگ علمي اسلامي ايراد كرد.
سنت ديرينه و حاكم بر مسير تحول و تكامل همه هنرها، تأثير هر يك بر ديگري و مبادله سبك هاي مختلف هنري است. هنرشناسان و كارشناسان آثار باستاني دريافته اند كه عناصر تزييني و مايه هاي آرايه اي در هر يك از زمينه هاي هنري، برگرفته از عناصر و مايه هايي است كه در آثار پيشينيان در همان زمينه و رشته ديده و يافته اند. پيگيري حلقه هاي اين زنجيره ما را به ديرين ترين مراحل هنري شناخته شده در سرزمين هاي مصر، ناحيه ميان عراق، تركيه و سوريه، چين، هند و يونان باز مي گرداند و كارشناسان علوم ما قبل تاريخ همواره در جستجوي آثار بر جاي مانده از آن دوران و حفاري هاي باستان شناسانه اند تا گام هايي را كه انسان از نخستين دوران هاي پيدايش خود تا ظهور سبك ها و اسلوب هاي اصيل هنري در مصر، جزيره، چين و يونان برداشته است كشف و شناسايي كنند.
بسياري از پژوهشگران، هنر يوناني را هنري اصيل و زاده و پرورده آن سرزمين نمي شمارند و معتقدند سهم بسزايي از عناصر تزييني و هنري يونان از سرزمينهاي مصر و جزيره به اين كشور راه يافته است. هر چند كه بيشتر اين نقل و انتقال هنري نه به صورت مستقيم، بلكه از طريق نخستين پايگاه هاي تمدن در سرزمينهاي پيرامون درياي مديترانه، همچون فنيقيه و كرت و مسينا صورت پذيرفته است.
هرچه باشد، آنچه هم اينك مورد توجه ماست اين است كه هنر چيني ريشه اي عميق و سابقه اي دير و دور دارد و در گذر روزگار بسياري از روش ها و اسلوب هاي فني را همچنان حفظ كرده و در پهنه اجتماعي وسيعي باليده و شكوفايي يافته و از هزاره سوم پيش از ميلاد مسيح تا عصر حاضر، در ازاي پنج هزار سال، از وحدت فني و يكنواختي و يكساني برخوردار بوده است. مسلمانان نيز از همان زمان طلوع اسلام با هنر چيني آشنايي داشته و شيفته آن بوده اند و از آن اثر پذيرفته اند.
موضوعي كه اينك درصدد بحث و بررسي آن هستيم، روابط چين و خاور نزديك در عصر اسلامي و وجود مصنوعات ظريف ساخت چين در شهرهاي اسلامي در قرون وسطي است كه شگفتي مسلمانان و تقليد و تلاش آنها براي شبيه سازي و فراگيري برخي اسلوب ها و روش هاي هنري و كاربردشان در آثار خود را در پي داشت. پس از آن نيز از وجوه شباهت ميان هنرها و فنون خاور نزديك و خاور دور سخن خواهيم گفت كه همين وجوه تشابه، راه را براي مبادله هنري هموار ساخت و پيمودن آن را سهل و آسان گردانيد.
خدمات عرب ها در اين زمينه، كه نبايد آن را فراموش كنيم و ناگفته بگذاريم، آن است كه دريافتند پيشگامان و برندگان ميدان هنر، همان ملت هاي متمدن قديم بوده اند؛ لذا هنگامي كه اسلام آنان را متحد و يكپارچه ساخت و عظمت و غلبه يافتند و سرزمين هاي بسياري را گشودند و بر ايران دست يافتند و همچنين مناطق وسيعي از مستعمرات امپراتوري بيزانس را در آسيا و آفريقا به تصرف درآوردند و با فرهنگ ها و تمدنهاي قديم ارتباط يافتند، از اين فرصت بهره گرفتند و بيشتر رسوم و روشهاي زندگي بدوي خود را كنار نهادند و صنعتگران و هنرمندان ملل مغلوب را مورد حمايت و عنايت قرار دادند. بدين ترتيب هنرهاي زيباي اسلامي بر پاية روشهاي هنري رايج ميان مردم و ممالك تحت حاكميت عربها بنا گرديد و فرمانروايان عرب نيز از آن به عنوان عاملي براي وحدت امپراتوري پهناور خود بهره گرفتند. اسلام همة اين شيوههاي پراكنده را گردآورد و آنها را سيمايي اسلامي بخشيد كه پس از چندي از هنرهاي منطقه خاور دور نيز تأثير پذيرفت و چنانكه در صفحات آينده خواهيم ديد اين تأثير در بخش شرقي جهان اسلام بسيار روشن و نمايان بود.
از موضوعات كتاب مي توان به اين عناوين اشاره كرد : روابط ميان چين و خاور نزديك، ظرايف چيني و هنرمندان چين در شرق اسلام، شيفتگي مسلمانان به مصنوعات هنري چين، نمودهاي تأثير چين بر صنايع و فنون اسلامي، ناديده گرفتن تحريم صورتگري، دقت و شبيهسازي طبيعي در ترسيم اشكال جانوري و گياهي، نمايش حركت و زنده نمايي در اشكال، مايه ها و موضوعات تزييني چيني، اسلوب هاي چيني در انواع پوشاك و ادوات جنگي.
نظر شما