به گزارش خبرنگار مهر، «فاجعه منا» اتفاق تلخی بود که با گذشت چند روز از رخ دادن آن، هنوزهم خبرهایش در صدر اخبار قرار دارد. از همان ابتدا که این فاجعه رخ داد، تحلیل های متعددی از آن در سطوح مختلف ارائه شد؛ از تحلیل های دم دستی و عامیانه گرفته تا تحلیل های نخبگان وفرهیختگان. در مصاحبهای که پیش رو دارید تحلیل دکتر احمدنادری، مدیر گروه انسان شناسی دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران و نویسنده کتاب «ژئوپلیتیک شیعه و اسلام سیاسی در خاورمیانه» را در خصوص فاجعه منا میخوانید:
*به عنوان اولین سوال بفرمائید با توجه به پژوهش هایی که در حوزه خاورمیانه و نهضت شیعه و سنی داشتهاید تحلیل شما از فاجعه اخیر منا چیست؟
من این اتفاق را در سه سطح به هم ریختن نظم جهانی، رقابت بین ایران و عربستان و دعواهای داخلی در عربستان تحلیل میکنم اما پیش از آن در درجه اول باید ببینیم این بحران در چه شرایطی اتفاق افتاده و سطوح آن چیست؟ در مورد بحران فعلی منا ماجرا از این قرار است که در محیط فعلی عاملان و بازیگران منطقه از حالت عقلانی خارج شدند و به یک حالت تهاجمی بیش از حد روی آوردند.
بحران بین ایران و عربستان سطوح مختلفی دارد که یکی از سطوح آن نزاعی است که از سال ۲۰۱۱ آغاز شده و به نوعی فاز نوینی از نزاع و اختلافات در منطقه با تعابیری چون بهار عربی، بیداری اسلامی و انقلاب کرامت رقم خورد. دلیل اصلی این اختلافات هم عوض شدن نظم جهانی یا از هم گسیختگی نظم جهانی است به این معنا که نظم فعلی جهان دیگر پاسخگو نیست.
*منظورتان از عوض شدن و به همریخته شدن نظم جهانی چیست؟
ببینید معمولاً وقتی یک اتفاق بزرگ در دنیا رخ می دهد یعنی اینکه نظم جهانی در حال بههم ریختن است. حالا اگر بخواهیم به تاریخچه این نظم جهانی اشاره کنیم باید بگویم که قبل از جنگ جهانی دوم ما چند قطب اساسی داشتیم که در فضای بینالمللی بازیگری میکردند اما بعد از جنگ جهانی دوم نظم عوض می شود و نظم چندقطبی به یک نظم دوقطبی تبدیل می شود. یک قطب شوروی و قطب دیگر ایالات متحده آمریکا.
این دو در فضای جنگ سرد باهم شروع به نزاع می کنند اما بعد از فروپاشی شوروری نظم تک قطبی می شود و به سمتی می رود که آمریکا تک هژمون می شود. از ابتدای قرن ۲۱ نظم به هم می ریزد و دیگر نظم تک قطبی نداریم دلیلش هم این است که آمریکا دیگر قدرت قبل را ندارد و نمی تواند با قدرت قبلیش دنیا را اداره کند، نمونه ش جنگ آمریکا و افغانستان یا آمریکا و عراق که پای فعالان دیگر به وسط آمد و آمریکا عملا شکست خورد.
یا مثلاً روسیه پس از فروپاشی شوروی الان به عنوان یکی از غول های خفته در عرصه بین الملل است یا چین و جمهوری اسلامی ایران به عنوان عاملان دیگری در منطقه حضور دارند و تا الان هم خوب بازی کردند خصوصاً جمهوری اسلامی ایران در این چهار دهه خوب ظاهر شده است. خلاصه اینکه عوض شدن نظم با یک اتفاق بزرگ و خون و خونریزی همراه است.
*یعنی مشابه چنین اتفاقاتی را پیش از این هم در طول تاریخ داشته ایم؟
بله همانطور که گفتم اتفاقات بزرگ معمولاً با خشونت، سبعیت و جنگ همراه است، جنگ جهانی دوم بیش از ۸۰ میلیون کشته به بار آورد یا مثلا فروپاشی شوروی درسال ۱۹۹۰ با خونریزی های زیادی همراه بود. اینها همگی نشان دهنده عوض شدن نظم است. خونریزی هایی هم که امروز در منطقه می بینیم و اغلب هم با خشونت فرقه ای همراه است قربانیان زیادی می گیرد. این خشونت ها نشان می دهد که وضعیت بحرانی است.
*گذشته از تحلیل به هم ریختن نظم جهانی، سایر تحلیل های شما در مورد این رخداد چیست؟
سطح دیگر تحلیل من این است که بعد از شروع عقلانیت تشیع، رقابت هایی بین ایران، عراق، مصر و عربستان به وجود آمد. عراقِ صدام و مصرِ مبارک از بین رفتند و الان عربستانِ فهد و عبدالله به عنوان تنها سنگر باقیمانده از سنیها مانده است، ضمن اینکه عربستان ابزاری مثل نفت و گاز و پول را برای بازیگری در سطح منطقه دارد.
این رقابت آن قدر مشهود است و تا جایی پیش میرود که به هیات دیپلماتیک ایران با سرپرستی وزیر ارشاد اجازه ورود نمی دهند در حالیکه در امور بینالملل این یک امر مرسوم است که مسئولین مملکتی یک کشور برای پیگیری حقوق شهروندی به کشور دیگر بروند. گذشته از این رقابت سطح سوم تحلیل من از این فاجعه به اختلافات داخلی در عربستان سعودی برمیگردد.
*این اختلافات پس از روی کارآمدن ولیعهد جدید به وجود آمد؟
بله، تا قبل روی کارآمدن پادشاه جدید، جناح حاکم، جناح شمّری ها بود که در یک نظم مسلط حکمفرمایی می کردند اما از زمان روی کارآمدن پادشاه جدید شمّری ها به کنار رانده شدند و سدیری ها به میان آمدند -اگرچه شمّری ها همچنان نفوذشان را در سیستم امنیتی و حکومتی دارند -بنابراین میان دعواهای این جناح یکسری افراد بیگناه قربانی میشوند. در همین جناح سدیریها هم که در حال حاضر روی کار هستند اختلافاتی وجود دارد.
یکی از این اختلافات اختلاف بین پسر پادشاه و ولیعهد فعلی برای جانشینی است. چون پادشاه فعلی عربستان پادشاه فرتوت و ناتوانی است که به زودی یا میمیرد یا برکنار میشود، بنابراین از الان دعوا برسر قدرت و جانشینیها آغاز میشود. از طرفی مسئول حج، ولیعهد بن نایف است و خیلی از صاحب نظران اعتقاد دارند که پسر پادشاه مسبب این کار بوده تا ولیعهد را بی کفایت جلوه بدهد و برکنار کند.
از آن طرف هم بن نایف تقصیر را گردن پسر پادشاه می اندازد و او را مقصر این اخلال می داند که با کاروانش میان حجاج آمده تا این فاجعه رقم بخورد. بنابراین سطح سوم تحلیل من مربوط به اختلافات داخلی میان سدیری ها شمّری ها و اختلاف بین خودِ سدیری ها است.
*آقای نادری بنا به گفته های شما نوعی خصومت بین ایران و عربستان وجود دارد که عربستان خواسته به نوعی با ایران تسویه حساب کند ولی علامت سوال دیگری که وجود دارد این است که غیر از ایران، حجاج کشورهای دیگری هم در این فاجعه کشته شده اند.
بله ولی همین که تعداد بیشترین کشتهها ایرانی هستند معنادار است، حتی در فاجعه جرثقیل هم بیشترین تعداد کشته مربوط به ایران بود و یا اینکه تا قبل از اعلام خبر فوت آقای رکن آبادی، دلایل مختلفی از قبیل نداشتن پاسپورت، مفقودی و ... برای ایشان آورده شد. ماجرا وقتی جالب تر می شود که بدانیم سفرای ایران در لبنان بسیار مهم هستند و در منطقه تاثیرگذارند. این در حالی است که کشورهای دیگر این تخاصمات را با عربستان سعودی ندارند و حتی برخی از آنها گفتند که اجساد در همان جا دفن بشوند چون عربستان در خیلی از این کشورها نفوذ دارد و سران آن کشورها ترجیح می دهند از شکایت و پیگیری صرف نظر کنند.
*چقدر در رخ دادن این ماجرا آمریکا و سایر کشورهای غربی را دخیل میدانید؟
پای آمریکا که همیشه وسط است و عربستان هم به نیابت از آمریکا خیلی کارها را انجام داده است.
*در این میان بحث های دیگری مثل مشکل جاده یا بی نظمی حجاج هم مطرح می شود، این ها چقدر قبال اعتمادند؟
بحث هایی مثل بی نظمی حجاج یا ایراد گرفتن از جاده بحث های انحرافی است. چون به عنوان مثال جاده مشخص است که ظرفیتش چقدر است، حج چیزی نبوده که یکبار اتفاق افتاده باشد و سالیان سال است که برگزار می شود.
*رخ دادن این فاجعه را در برهه زمانی فعلی که ایران درگیر و دار مناسبات بینالمللی و مذاکرات است چگونه ارزیابی میکنید؟
برخی از تحلیلگران معتقدند چون مذاکرات ایران و غرب به نتیجه رسیده عربستان سعودی فکر می کند که در حال خارج شدن از پازل آمریکاست و مجبور است این کارها را بکند. درحالیکه یکی از بدترین سیاستهای آمریکا به عنوان کشوری که شعار حقوق بشر و دموکراسی را سرلوحه کار خود قرار داده پشتیبانی از عربستان به عنوان کشوری است که نه دموکراسی دارد و نه به حقوق بشر پایبند است. به همین دلیل شاید عربستان فکر می کند در حال خارج شدن از جرگه آمریکایی هاست و احساس خطر می کند و این زمان را بهترین زمان برای انجام این اتفاق دانسته است.
*از زمان فعالیتهای داعش و سایر فرقههایی که به اسم اسلام سر میبرند تاکنون نگاههای جهانی به دین اسلام بسیار بدبینانه شده و تصویری خشن و خطرناکی از اسلام شکل گرفته است، رخ دادن چنین اتفاقی این تصویر را پررنگ تر هم میکند نظر شما در این مورد چیست و راه حل این مسئله چیست؟
در هر صورت این فاجعه را رسانه های مختلف تحلیل و بررسی می کنند، اگرچه رسانه های عرب این فاجعه را به گونه دیگری بازنمایی می کنند و دیدید که در ابتدا دلیل اتفاق افتادن این ماجرا را بی نظمی حجاج ایرانی و آفریقایی دانستند. منتها در نهایت همه مسئولیت این فاجعه را بیکفایتی عربستان میدانند، کما اینکه چندی پیش، گاردین هم مسئول این اتفاق را آل سعود معرفی کرده بود.
اما در کلیت منطقه، اگرچه این سبعیت ها به ضرر اسلام است ولی فرصتی به وجود میآورد تا اسلام شیعی و واقعی به جهان شناخته شود، چون در حال حاضر چه کسی در مقابل این سبعیت ها قرار دارد؟ می جنگد و هزینه می دهد؟ ایران.
بنابراین کشورهای دیگر متوجه می شوند که ایران با مذهب تشیع در مقابل این خون و خونریزی ها ایستاده است و بنابراین باید از این فرصت استفاده کنیم تا اسلام واقعی و تشیع را به دنیا بشناسانیم. اگرچه در طول این چندسال کماکان این نگاه در کشورهای غربی جا افتاده که غربی ها ترجیح می دهند حتی اگر قرار است که در کشورشان اسلام وارد شود، قرائت شیعی آن ترویج شود چون قرائت شیعه از اسلام خطر ندارد، نگاهش رو به آینده است و به سلفی گری ختم نمی شود.
نظر شما