روزنامه اعتماد نوشت: «علي ضياء ممنوعالتصوير شد. » خبر كوتاهي بود كه روي خروجي خبرگزاريها قرار گرفت، ساعاتي بعد رسانه ملي نيز خبر را تاييد كرد تا گمانهزنيها درباره اين مجري جوان ادامه پيدا كند كه اصلا او چه كرده كه اين مقدار مورد غضب قرار گرفته است. در خبري كه تلويزيون منتشر كرده بود، از شركت علي ضياء در مهماني مختلط و بيان شعارهايي عليه پرويز مظلومي، سرمربي استقلال خبر داده بود كه باعث ممنوعالتصويرياش شد. مجري ۳۰ ساله در حالي ممنوعالتصوير شد كه در پنج سال گذشته برنامههاي مختلفي از جمله «ويتامين ث»، «ماهعسل»، «جنت آباد»، «خوشا شيراز» و «بعضيا» را كه همگي از برنامههاي اجتماعي پربيننده رسانه ملي بودهاند، اجرا كرده بود. او حتي يك ماه پيش هم در مكه حضور داشت و گزارشهاي زندهاي از فاجعه منا فرستاد.
اين نخستين بار نيست كه چنين اتفاقي در رسانه ملي ميافتد، سالهاست اين سازمان با چهرههايي كه خودش ميپروراند و پر و بال ميدهد، با مشكلاتي روبهرو ميشود كه بيشتر به زندگي خصوصي آنها برميگردد، جايي كه قرار است خودشان باشند و مانند خودشان رفتار كنند، اما در اين دنيا كه هر كسي با دوربين گوشياش يك خبرنگار است، نميتوان رفتارهاي خارج از محيط كاري اين صورتهاي آشنا را كنترل كرد.
با اينحال اگر كمي روي اتفاقهايي كه براي مجريان مختلف تلويزيون - همانهايي كه روزهاي پركاري را ميگذراندند و برنامههايشان پربيننده بود- كه در چند سال آخر افتاده دقيق شويم، ميبينيم گاهي برخي حوادث كوچك و در برخي موارد عجيب باعث شده آنها از كار كنار گذاشته شوند و در مدت كوتاهي تمامي اعتباري را كه طي ساليان براي خودشان دست و پا كرده بودند، از دست بدهند.
اين روند سالهاست در سازمان صدا و سيما وجود دارد و بسيار بودهاند مجرياني كه با ذوق و تلاش بسيار توانستند مردم را به ديدن تلويزيون و برنامههاي مجريمحور جلب كنند، اما ممنوعالكار شدنهاي ناگهاني يا ممنوعالتصوير شدنهاي بدون دليل و گاه بياطلاع مجريان باعث حضور جوانهاي زيادي در اين جعبه رنگي شد. جوانهايي كه از ميانشان برخي چهرهها معروفتر شدند و توانستند جاي خودشان را در ميان مردم پيدا كنند. اينها توانمنديهايي داشتند كه مردم را راضي نگه ميداشتند و مسوولان سيما را هم راضي ميكردند، اما سازمان به دلايل مختلفي آنها را هم از دست داد تا اين روزها علاوه بر اينكه هيچكدام از مجرياني كه در چند سال گذشته رشد كرده بودند، ديگر نباشند، همچنين جواناني پا به عرصه گذارند كه هنوز راه زيادي براي مجري شدن بايد طي كنند.
سعيد بشيري ٢٠ سالي است كه در تلويزيون فعاليت دارد و تهيهكنندگي برنامههاي «دو قدم مانده به صبح» و «سفيد» را در كارنامه خود دارد، اين تهيهكننده يكي از ويژگيهاي برنامههاي تلويزيوني را ويژگيهاي فردي و شخصيتي مجريهاي آن ميداند و به «اعتماد» ميگويد: «تنوع مجريان در صدا و سيما ضروري است و بايد بدانيم كه تلويزيون هم براي خودش مقررات خاصي دارد و آدمهايي كه نماينده صدا و سيما هستند، بايد الگوهاي خوبي هم باشند. تجربه در اين چند سال اخير نشان داده درباره مجرياني كه در چند سال اخير توانستهاند نظر مخاطبان را جلب كنند، سازمان صدا و سيما در زمينه زندگي خصوصي آنها با مشكلاتي روبهرو بوده است. »
او در ادامه با اشاره به اتفاقي كه براي علي ضياء افتاده است، اظهار ميكند: «من از كار اين مجري دفاع نميكنم، اما اساسا اگر طرفدار فوتبال و ورزش هستي و ميخواهي واكنشي هم نشان دهي، به عنوان يك فرد فرهنگي و يك مجري بايد واكنش متفاوت و فرهنگي هم داشته باشي. در عين حال فكر نميكنم اين قضيه به قدري جدي بوده كه با فردي مانند ضياء كه خودش براي تلويزيون اعتبار آورده است، چنين رفتاري شود. »
بشيري معتقد است در چنين شرايطي بهتر است كه سازمان اجازه دهد اين مشكلات توسط خود فرد و بدون صحبتهاي رسانهاي حل شود، چون اين افراد سرمايههاي صدا و سيما هستند كه مدتها فعاليت كردهاند و پلهپله به جايي رسيدهاند كه برخي به خاطر آنها برنامهاي را ميبينند يا حتي بعضي از مهمانان به جهت حضور آنها به برنامه ميآيند.
اين تهيهكننده همچنين اضافه ميكند: «وقتي ماجرا در همين حد باشد، بهترين راهكار اين است كه از رسانهاي شدن موضوع جلوگيري شود و با صحبتهاي پشت صحنهاي همهچيز حل شود، در اين صورت سازمان صدا و سيما هم ميتواند در بيانيهاي محترمانه اعلام كند كه چنين اتفاقي افتاده، ولي با عذرخواهي و باقي ماجرا همهچيز حل شده است. چون علي ضياء نخستين نفر نيست كه با چنين موضوعي روبهرو شده و مطمئنا آخرين نفر هم نخواهد بود و با مديريت هرچه بهتر چنين شرايطي، ميتوانيم مطمئن باشيم كه چهرههاي تلويزيوني كه ميان مردم نيز محبوب هستند را از دست نميدهيم. همچنين وقتي اتفاقي براي يك فرد فرهنگي ميافتد بهتر است در فضاي فرهنگي و با برخوردهاي فرهنگي رفع و رجوع شود.»
در چند سال گذشته مجرياني چون سيدجواديحيوي، ژيلا صادقي، آزاده نامداري، فرزاد جمشيدي، محمدرضا شهيديفر و فرزاد حسني ممنوعالتصوير شدند و دلايل هيچكدامشان به وضوح اعلام نشد، البته حدس و گمانهايي از جمله حضور در تبليغ كالاي خارجي، اجراي برنامههاي جنجالي و پر سر وصدا يا صحبتهايي كه شايد جايش در تلويزيون و روي آنتن زنده نبوده است، وجود دارد؛ اما هيچ كدام اثبات نشدند و برخي از اين افراد با اينكه مشكلاتشان حل شده و ميتوانند دوباره در تلويزيون حضور داشته باشند، اما از اين دنيا دور شدهاند و به ديگر علاقهمنديهايشان رسيدهاند يا در شكلهاي ديگر رسانهاي فعاليتهايشان را ادامه دادهاند.
سيدجواد يحيوي حالا هفت سالي ميشود كه در تلويزيون حضور ندارد و به مجريهاي فراموش شده پيوسته است، اما خودش از اين موضوع چندان هم ناراضي نيست، چون توانسته در سينما و تئاتر كه علاقه اصلياش حساب ميشوند، كار كند. در همان سالها صحبتهايي مبني بر موضعگيريهاي سياسي اين مجري وجود داشت، حرفهايي كه هرگز تاييد نشدند.
آزاده نامداري هم بعد از فعاليتهايش در تلويزيون و اجراي برنامههاي مختلف، به دلايلي كه هرگز اعلام نشد، نتوانست كارش را ادامه دهد، اما داستان حاشيههاي او بعد از نوروز سال ۹۳ شروع شد، همان برنامه سال تحويلي كه همراه با فرزاد حسني كه آنزمان همسرش بود، حضور پيدا كرد حالا كه يك سالي ميشود از رسانه ملي دور شده، نامداري فعاليتهايش را در نويسندگي، طراحي، مستندسازي و حضور فعال در رشته تحصيلياش روانشناسي ادامه داده، البته او در فيلم تازه پرويز شهبازي نيز بازي كرده و حالا تجربه بازيگري را نيز در كارنامه كارياش دارد.
رضا رشيدپور را با برنامه «شب شيشهاي» و «عبورشيشهاي» بهخوبي در خاطر داريم، همان گفتوگوهاي جنجالي كه چند باري هم، به خاطرش برنامه را توقيف كردند، اما رشيدپور جاي خودش را پيدا كرده بود كه ناگهان ديگر خبري از او نبود. بعد از آن در برنامه «شب شما بهخير» در شبكه ماهوارهاي ايرانيان حضور داشت و در اين مدت در سريالها و فيلمهاي سينمايي حاضر ميشد تا از چشم مردم دور نماند. رشيدپور بعد از اينكه مجري همايشهاي انتخاباتي حسن روحاني بود، توانست سال گذشته به تلويزيون برگردد و اينبار در شبكه نسيم برنامه «عينكدودي» را بسازد، برنامهاي كه اصلا جذابيت نداشت. با اين حال او اين روزها دوباره برنامههاي گفتوگو محور با برخي شخصيتهاي جذاب را ميسازد، اينبار براي شبكه اينترنتي آپارات كه البته تلويزيون هم آنها را پخش ميكند، اين مصاحبههاي جذاب بار ديگر ثابت كرد كه رضا رشيدپور در جذب مخاطب توانايي دارد و ميتوان روي او حساب كرد.
رضا خوشدلراد، ديگر تهيهكنندهاي است كه سالهاست در تلويزيون فعاليت ميكند و برنامههاي مختلفي را براي صدا و سيما تهيه كرده است، او دراين باره به «اعتماد» ميگويد: «زماني بود كه تلويزيون مرجعي براي همه ما بود و به عنوان يك منبع اصلي به آن رجوع ميكرديم، آن را به قدري قبول داشتيم كه ايدهآلهاي خودمان را با آن تنظيم ميكرديم. در سالهاي قبل از پشت صحنه برنامهها و اتفاقات كمتر خبر داشتيم، اما اين روزها و با گسترش رسانههاي مختلف، رسانه ملي مرجعيت قبلي خودش را ندارد و آدمهاي آن هم مانند آدمهاي ديگري كه همه روزه ميبينيم. اما نكتهاي كه در تلويزيون وجود دارد اين است كه افرادي كه در آن حضور دارند، گاهي فقط ظاهر را نشان ميدهند و اين واقعيتي نيست كه درباره آنها وجود دارد، از همين رو تلويزيون براي اينكه ضرر نكند، مجبور است عكسالعمل نشان دهد. اين عكسالعملها ممكن است كتبي باشد كه رسانهاي نميشود ولي گاهي برخوردها به شكلي است كه ما ميفهميم.»
خوشدل با تاكيد بر اينكه مشخص كردن خط قرمزها در برنامه از سوي تهيهكننده ميتواند بخشي از اين حوادث را كم كند، ادامه ميدهد: «مشخص كردن خط قرمزها و ايستادن روي آنها ميتواند به مديريت چنين اموري كمك كند. با اين حال برنامه زنده ريسك بالايي دارد و اصلا اداره كردن آنتن زنده كار بسيار پيچيدهاي است. از طرفي وقتي چنين اتفاقهايي در رسانه ملي ميافتد، هيچكسي خوشحال نيست كه برنامهاش را از دست بدهد، به هر حال براي برنامه خرج شده و تلاشهايي در جهت هرچه بهتر شدن آن صورت گرفته است.»
البته اين تهيهكننده معتقد است در مواردي مانند توهين، بياحترامي و اهانت بايد شديدترين برخوردها با فرد وجود داشته باشد، او ميگويد: «آنتن، حيثيت آدم است. شبكه جهاني بيبيسي سال گذشته حاضر شد بزرگترين منبع مالي خودش كه برنامه «تختگاز» بود را به دليل همين توهينها كنار بگذارد. چون چنين رفتارهايي، روي رفتار اجتماعي جامعه تاثير دارد و اين شبكه حاضر شد درآمدي نداشته باشد، اما برنامه توهينآميز نيز روي آنتن نبرد.»
علي ضياء ممنوعالتصوير و همان روز در اردوي تيم استقلال حاضر شد و از پرويز مظلومي عذرخواهي كرد. اينكه چرا يك مجري در محفل دوستانهاش نبايد رعايت آداب كند، مساله نيست، اما اينكه كساني از او فيلم ميگيرند و در فضاي مجازي منتشر ميكنند، حتما مساله است، گاهي يادمان ميرود همه آدمها زندگي شخصي دارند كه در آن ميتوانند بداخلاق باشند، عصباني شوند يا حتي از يك تيم خاص حمايت كنند. با اين حال ممنوعالتصويري در بسياري موارد به ضرر سيما و مردم بوده است، چون با نگاهي به پرونده مجريان ممنوعالتصوير، ميبينيم كه آنها به سراغ ديگر علاقهمنديهايشان رفتهاند و به واسطه آشنايي با برخي از افراد حاضر در اين حوزهها توانستهاند فعاليتهاي قابلقبولي داشته باشند. در اين اوضاع ممنوعالتصويري علي ضياء خوب است يا بد؟
نظر شما